تاثیر زن ستیزی در خانواده بر ترازوی عدالت
وحدتی: آقای مصطفایی، به تازگی خبردار شدیم که شمامه (ملک) قربانی، شما و خانم الهام فهیمی، دیگر وکیل داوطلب پرونده خود را از وکالت عزل نموده است. ممکن است در مورد پرونده شمامه و وضعیت کنونی ایشان توضیح دهید.
مصطفایی: من در مورد موضوع پرونده شمامه قبلا با شما مصاحبه کردم. از آن پس فقط يک اتفاق مهم افتاده و آن اينکه همانطور که فرمودید متاسفانه شمامه، من و خانم الهام فهيمي را از وکالت خودش عزل کرده است . در تماسي که با شمامه داشتيم علت اين کار را فشارهاي برادرش عنوان کرد و اظهار داشت که برادرش تهدید نموده که باید وکلای انتخابی خود را عزل کند و گویا قرار است برادرش برای شمامه وکیل دیگری انتخاب کند. زیرا اگر شمامه از جرم زنا با مقتول تبرئه شود، امکان دارد برادر و همسر او که متهم به قتل عمد هستند مجازات سنگینتری در انتظارشان باشد. به همین دلیل تلاش برادر شمامه در این جهت است که شمامه به جرم زنا محکوم شود تا خود او نجات پیدا کند.
میزان فشار روی شمامه بقدری است که شمامه میگوید حاضر است بمیرد!
به نظر من متهمین اصلی پرونده از سادگی، تعصب و ترسو بودن شمامه به گونه ای سواستفاده می کنند و این به ضرر شمامه است.
وحدتی: آیا دادگاه از شرایط ویژه این پرونده آگاه است؟ و آیا برای اینکه پرونده در راستای اجرای عدالت مورد دادرسی قرار گیرد، راهی جهت کاهش این فشار روی شمامه وجود ندارد؟ آیا شمامه نمیتوانست از پذیرش ملاقات شرعی سرباز زند؟
مصطفایی: پرونده در حال حاضر توسط 5 قاضی تحت رسیدگی است و در جلسه گذشته در حضور قضات، متهمین و اولیای دم به وضوح حقیقت ماجرا را توضیح دادم و نگرانی خود را بیان داشتم و در نهایت با توجه به انکار شمامه از داشتن ارتباط نامشروع در حد زنا خواستار صدور حکم به تبرئه ایشان شدم. حتی پس از اینکه شمامه وکلای خود را عزل نمود برای اقناع وجدانی خویش نامهای به ریاست محترم قوه قضاییه نوشتم و قصد دارم یک نسخه از نامه را به شعبه رسیدگی کننده به پرونده شمامه ارسال کنم.
در این نامه از جمله نوشته ام که شمامه “مرتکب هیچ گناهی جز دروغ گفتن به زیان خود نشده است.”
من در این نامه توضیح دادهام که”او برای آنکه برادر و همسرش از قصاص نفس نجات یابد بدون آنکه واقف و آگاه به حکم زنا باشد به صورت غیر ارادی و بی اختیار اقرار به زنا میکند و در این راه قاتلین موفق میشوند چرا که آنان از قصاص نفس رهایی یافته و تنها به 6 سال حبس محکوم می گردند.”
همچنین با توجه به نقشی که در این پرونده داشتهام و در راستای نجات جان شمامه پیش میرفتیم، ” گویا حقیقت برای برادر و همسر شمامه تلخ بود بنابراین مجددا تهدیدها شروع شد و شمامه در حالی که منکر هر گونه رابطه نامشروع بود با اجبار و تهدیدهای این دو ، مرا از ادامه وکالت خویش عزل نمود و قرار است شخصی از طرف برادر و همسر شمامه به عنوان وکیل او انتخاب گردد.”
در انتهای نامه به آقای شاهردوی نوشتهام که “از شما می خواهم او را از چنین مخمصهای نجات دهید و مقرر فرمایید تا قضات محترم شعبه 12 دادگاه کیفری استان مستقر در دادگستری ارومیه در رسیدگی به این پرونده توجه لازم را مبذول فرمایند تا خدای ناکرده خون بی گناهی که دستخوش خشونت شده است به ناحق ریخته نشود.”
وحدتی: آیا شما و خانم فهیمی میتوانید با استناد به وضعیت روحی کنونی شمامه قربانی، از دادگاه تقاضا کنید که شرایط خاص ایشان را در نظر گرفته و بخواهید که عزل وکالت شما را نپذیرد؟
مصطفایی: خیر وکالت عقدی است جایز و متعاقدین می توانند به صورت یک جانبه موضوع وکالت را منتفی سازند و پس از اینکه موکل وکیل خود را عزل نمود وکیل حق مداخله در امر دادرسی و موضوع وکالت را ندارد. بنابراین ما از این پس تا زمانی که مجددا شمامه به ما وکالت ندهد حق مداخله نداریم .
وحدتی: برخورد دیگر افراد خانواده شمامه چگونه است؟ آیا همه آنها خواهان نجات جان برادر قاتل و مرگ خواهر بیگناه هستند؟
مصطفایی: تا آنجاییکه من در جلسه رسیدگی به پرونده شمامه متوجه شدم دیگر اعضای خانواده وی هیچ نظری در این مورد نداشتند. به نظر می رسد برادر شمامه که در زندان است نفوذ بسیاری به دلیل خشن بودنش در بین اعضای خانواده اش دارد.
وحدتی: آیا پروندههای دیگری هم وجود دارد که روند قضایی از نگاه زن ستیز خانوادهها تاثیر پذیرد؟
مصطفایی: از این دست پرونده ها به ندرت میتوان یافت به گونه ای که زن خود را اینگونه فدای خواسته های شیطانی برادر و همسرش کند. ولی در هر حال رابطه سببی و خونی باعث می شود در بسیاری از مواقع شخص خود را فدای خواهر یا برادر خود کند و به مرگ خود تن دهد به این دلیل که دیگری زنده بماند. در این بین بر قضات هوشیار و تیزبین هست که بتوانند واقعیت را در نظر بگیرند و بر اساس حقیقت مبادرت به انشای رای کنند.
اما اخیرا وکالت پرونده ای را پذیرفتم که موکلم فاطمه رحیمی نام دارد و یک زن 21 ساله افغانی است که شوهرش به قتل رسیده و با آن که بیگناه است، اما خانواده شوهرش دسیسه چیده و طی ماههایی که سرپرستی دختر 6 ساله او را به عهده داشتند به این دختر بچه یاد دادهاند که داستان قتل را طوری باز گو کند که مادرش قاتل شناخته شود! و متاسفانه این داستان جدی گرفته شده است.
خلاصه جریان به این شرح است که چهار نفر به قصد سرقت وارد خانه فاطمه شده و شوهر او را در مقابل چشم فرزند شش سالهاش به قتل میرسانند. پلیس ابتدا به فاطمه مظنون شده و او را دستگیر مینماید. در غیاب فاطمه، خانواده شوهر او سرپرستی دختر شش ساله و کودک چند ماهه او را به عهده میگیرند در زمان وقوع قتل بارها از فرزند فاطمه نسبت به شناسایی قاتل یا قاتلین سئوالاتی شد ولی او هیچ حرفی نزد . اما چند ماه بعد، برادر شوهر فاطمه ادعا میکند که دختربچه حرف های جدیدی میزند.
او حدود دو ماه بعد از حضانت وچهارماه پس از قتل(!) لطیفه بوستاني ( فرزند مقتول و فاطمه ) را به ادارة آگاهي برده و اعلام مي دارد كه لطيفه پس از چندين ماه شروع به صحبت كرده و گفته مادرم پدرم را كشته و لباسها را مادرم صحنه سازي كرده است!
فاطمه منكر اظهارات فرزندش مي گردد و همچنان عقيده دارد كه برادر مقتول به وي چنين مطالبي را آموخته است. جالب توجه اينكه : اگر فاطمه مرتكب چنين عملي شده بود فرزند وي در همان زمان تحقيقات اوليه و بلافاصله پس از وقوع قتل اين موضوع را به اطرافيان و به افسر پرونده اطلاع مي دارد. او چنين نكرده، چون مي دانسته مادرش هيچگونه دخالتي در وقوع جنايت نداشته است. نکته مهم اینکه يكي از خصوصيات مهم اطفال كه در روانشناسي كودكان، بويژه كودكان خردسال حائز اهميت فراوان است، تلقين پذيري آنها مي باشد. ممكن است ما بزرگترها خواسته يا ناخواسته فرضيات يا تصورات خود را به گونه اي براي كودكان بيان كنيم كه آنها اين فرضيات و تصورات را چنان براي ديگران بازگو كنند كه گويي حقيقتي است كه به چشم خود ديده اند. به همين دليل است كه شهادت اطفال غير مميز را در هيچيك از نظامهاي دادرسي جهان جزء دلايل قابل قبول محسوب نمي كنند و فقط براي مزيد اطلاع، آن هم از اطفالي كه به سن تميز نسبي رسيده اند تحقيق مي شود.
مضافا به اینکه گزارش معاينه جسد، غير قابل اعتماد بودن اظهارات اين دختر خردسال را به وضوح هر چه تمام تر نشان مي دهد .به عنوان مثال لطیفه عنوان داشته که ضربات چاقو به ناحية شكم و پاهاي پدرش هم وارد شده، در حالي كه چنين چيزي در نظرية پزشكي قانوني نيامده است.
اکنون بيش از یازده ماه است که فاطمه در زندان بسر می برد دو فرزندش در شیر خوارگاه آمنه بوده و نیاز شدید به مادر دارند فاطمه بي گناهي است که به ناحق در زندان، شب و روز را در سختي و عذاب به دور از فرزندان و خانوادة خود می گذراند.
وحدتی: به نظر شما وجه مشترک پرونده هاي زناني که وضعيت بحراني دارند چيست؟ آيا وجه مشترکي در زمينه زندگي اجتماعي يا محيط فرهنگي يا وضعيت اقتصادي آنها وجود دارد؟
مصطفایی: تمامی پرونده های داوطلبانهای که من وکالت آنها را پذیرفتم، موکلینم در شرایط نابسامان اقتصادی قرار داشتند و در هیچ زمان نمی توانستند در دفاع از خودشان از تجربیات و اطلاعات وکلای دادگستری استفاده کنند مگر اینکه برای آنها وکیل تسخیری انتخاب گردد.
آنان از محله ها فقیر نشین از جمله اطراف تهران مثل رودهن ، کرج و اسلامشهر و یا اطراف شهرهای دور افتاده بوده اند، جهل به مواد قانونی، عدم داشتن سواد به گونه ای که بتوانند به راحتی مطالعه نمایند و فقر مالی و فرهنگی از خصیصه های مشترکشان است و نیز از نبود امکانات تفریحی و آموزشی و بهداشتی به شدت رنج می برند.
بسیاری از آنان وقتی در مظان اتهام قرار می گیرند و مرجع قضایی برای آنها قرار تامین کیفری صادر می کند به دلیل فقر مالی توانایی تودیع قرار را نداشته و راهی زندان می شوند.
وحدتی: فکر میکنید چه اصلاحاتی برای تضمین اجرای عدالت در باره زنان متهم ضروری است؟
مصطفایی: متاسفانه طولانی شدن روند رسیدگی به پرونده ها باعث شده که اگر پرونده ای جنبه کیفری دارد متهم یا متهمین در آن پروندهها در بلاتکلیفی قرار گیرند. زندانیهای بسیار در زندان بسر می برند که اگر در سریع ترین زمان به اتهامشان رسیدگی شود از بلاتکلیفی نجات می یابند. به عنوان مثال، در پرونده نازنین پس از اینکه دیوانعالی کشور رای بدوی را نقض نمود، در شهریور ماه وقت رسیدگی به بررسی پرونده تعیین گردید. در آن جلسه به دلیل عدم حضور شهود و ولی دم وقت تجدید و به پنج ماه بعد موکول شد. در صورتی که می شد این جلسه را حداکثر ظرف بیست روز تشکیل داد و ما شاهد آزادی نازنین در پنج ماه قبل بودیم. از این دست کوتاهیها و بی توجهیها بسیار است که اولین اقدام در اصلاح سیستم قضایی رفع اطاله دادرسی است و از طرفی در پرونده های حقوقی نیز کوتاهی روند دادرسی باعث می شود تا افراد زودتر به حق و حقوق قانونی خودشان برسند.
وضعیت زنان با اصلاح قوه قضاییه به تنهایی بهبود نمی یابد. در کنار این قوه ، قوه مجریه و مجلس باید بیشتر از پیش به معظلات زنان توجه کند. ما در قوانینمان نابرابریهایی نسبت به حقوق زن و مرد داریم که رفع این نابرابریها و تبعیضهای ناروا تنها به عهده مجلس است و از طرفی بهبود وضعیت مالی و فرهنگی زنان و نیز ضمانت استقلال آنها به عهده دولت است.
وحدتی: آقای مصطفایی، شما به پرونده نازنین(مهاباد) فاتحی اشاره کردید. ابتدا به شما تبریک میگویم که جان نازنین را نجات دادید و ایشان از زندان آزاد شد.
مصطفایی: خیلی ممنون ولی من جان نازنین را نجات ندادم شرایط و اوضاع و احوال پرونده ایجاب می کرد که نازنین توسط قضات دادگاه بی گناه شناخته شود و با تبدیل قرار بازداشت موقت به وثیقه و تودیع آن آزاد شود.
نازنين دو ساعت قبل از آزادي با تلفن همراه من تماس گرفت به هيچ عنوان باور نمي کرد که بعد از اتفاقي که افتاده از بندهاي زندان خلاص شود و زندگي جديدي را در کنار خانوادش داشته باشد. نازنين به قدري خوشحال بود که فقط گريه مي کرد تا بالاخره از درهاي زندان به محيط جامعه پا گذاشت و مادر و پدر و خواهران و برادران خود را در آغوش گرفت.
وحدتی: اگر ایشان از جرم قتل تبرئه شده، جریان وثیقه 40 میلیون تومانی چیست؟
مصطفایی: پس از اينکه محاکمه نازنين انجام شد و قضات شعبه 74 کيفري استان دفاع مشروع را پذيرفته و نازنين را از قتل عمد بري دانستند، قرار بازداشت موقت ايشان به قرار وثيقه به ميزان چهل ميليون تومان تبديل شد. بدین معنا که نازنين از اتهام قتل نفس به دليل دفاع مشروع تبرئه شده است و لي نظر قضات اين است که چون دفاع متناسب با حمله نبوده بنابراين نازنين ضامن پرداخت ديه است. به همين خاطر قرار وي به وثيقه 40 ميليون توماني تبديل شد.
بنابراين براي آزادي نازنين لازم بود اين ميزان وثيقه به دادگستري توديع شود و تنها کاري که مي شد انجام داد اين بود که با توجه به فقر مالي شديد خانواه نازنين ديگران کمک کنند. خيلي از افراد گمان مي کنند اين مبلغي که به نازنين کمک شد بابت ديه بوده در حالي که هنوز حکم به پرداخت ديه قطعي نشده است و هنوز هم ما از محتويات حکم هيچ اطلاعي نداريم که البته تا هفته آینده روشن خواهد شد.
در اين بين خانم نازنين افشين جم و روزنامه اعتماد طي فراخواني از مردم خواستند که به نازنين کمک کنند. در نهايت مبلغي حدود 39 ميليون تومان از طرف خانم افشين جم به دستم رسيد و حدود مبلغ 7 ميليون و نيم در تهران جمع شد. مبلغ 40 ميليون تومان را به عنوان وثيقه آزادی نازنین در همان روز به صندوق دادگستري واريز کردم و قرار است در مورد بقيه مبلغ کارهايي براي خانواده ایشان انجام بدهيم. اولين کار هم اين است که منزل آنها را به محل ديگري انتقال بدهيم تا نازنين از امنيت بيشتري برخوردار باشد. من نگران آینده نازنین و خواهران و برادران او هستم و از دولت انتظار دارم که مشکلات آنان آنان را در نظر بگیرد و نگذارد این خانواده بیش از زجر بکشند.
نازنين فاتحي کسي است که به ناحق قرباني شده است، قرباني فرهنگ نامناسب و فقر مالي شديد، عدم داشتن وسايل آموزشي، امکانات تفريحي سالم و صدها نوع بدبختي ديگر. اين پرونده مي تواند بسياری از واقعيتهاي پنهان جامعه را روشن کند.
بررسي وضعيت خانوادگي تمام کساني که در اين ماجرا دست داشتند و نوع نگرش آنان به جامعه و ديگر مسايلي که فني بوده و در تخصص روانشناسان و جامعه شناسان است مي تواند راهگشاي خوبي براي درمان ناهنجاريها و آسيب هاي اجتماعي باشد.
وحدتی: شنیدیم که نازنین در زندان درگيري داشته است. لطفا در اینباره توضیح دهید.
مصطفایی: زندان مکاني است که افراد از آن و محيط آن فراري هستند و اگر شخصي مرتکب جرم شود براي تاديب ، وي را به عنوان مجازات به زندان مي اندازند. اگر شخصي گناهکار باشد به راحتي مي تواند شرايط زندان را تحمل کند، ولي اگر بي گناهي به زندان انداخته شود مسلم است که از نظر رواني و روحي لطمه بسياري خواهد ديد و روز به روز به فشارهاي روحي وي افسوده مي شود.
من تا به حال به زندان نرفته ام و نمي توانم شرايط آن را درک کنم. ولي بسيار از افرادي که در زندان به سر مي بردند و آزاد شده اند وضعيت زندان را مطلوب ارزيابي نمی کنند. آنها مي گويند زندان يک دانشگاه است و کساني که وارد زندان مي شوند راه و مسير اعمال خلاف را فرا مي گيرند و به جاي آنکه به راه راست تربيت شود بيشتر به دنبال اين هستند که عواملي که باعث رافع مسئوليت کيفري است را بيابند. بيشتر زندانيان زندان رجايي شهر کساني هستند که مرتکب جرايم سنگين از جمله قتل شده اند.
شرايط خاص زندانيان است که بيشتر موجبات نا امني را در زندان فراهم مي کند. لازم به ذکر است که افرادي که مرتکب جرايم سنگين مي شوند و از ادامه زندگي نا اميد ميگردند، ناخود آگاه و به صورت غير ارادي کنترل رواني خود را از دست مي دهند به صورتی که هر کاري که دوست داشت باشند مي خواهند انجام دهند و دوست ندارند کسي براي او که ادامه زندگي اش معلوم نيست تعيين تکليف کند.
زماني که براي اولين بار نازنين را ديدم او اصلا در حالت عادي نبود و افسرده و کسل بود و حتي در پاسخ به پرسش من که خواستم جريان را توضيح دهد گفت حوصله ندارم و نتوانست آن طور که بايد و شايد واقعه را باز گو کند. وضعيت روحي نابسامان نازنين باعث شد کنترل خود را از دست بدهد و با مسئولين زندان درگير شود و تعدادي از مهتابيهاي زندان را بشکند.
وحدتی: آيا هيچ ارکان مستقلي هست که از زندان زنان بازديد کند؟ مثل سازمان هاي غيردولتي دفاع از حقوق زندانيان؟
مصطفایی: اطلاعي ندارم. مي دانم که ما وکلا نمي توانيم از زندان بازديد کنيم.
وحدتی: آقای مصطفایی، صمیمانه از شما سپاسگزارم. برایتان آرزوی موفقیت هر چه بیشتر در دفاع از حق و اجرای عدالت را دارم.
مصطفایی: من هم از زحمات شما و همکارانتان که با تلاشهای خود سعی در ارائه طریق و راهکارهای بهبود وضعیت افراد نیازمند به خصوص زنان هستید تشکر می کنم .