فمینیسم، سلامت زنان و کلیشه “زیبایی”

در رقابت شدیدی که از چند دهه پیش میان سلامت زنان و زیبایی آنان آغاز شده، اولین پیروزی رسمی به نفع سلامت زنان ‏در ماه جاری ثبت شد. گردانندگان یک نمایش جهانی مد که سالانه در شهر مادرید در اسپانیا برگزار می‌شود، اعلام کردند ‏که از پذیرفتن مانکن‌های بسیار لاغر در نمایش معذورند زیرا که برخی از مانکن‌ها بقدری لاغر هستند که به جای نشان ‏دادن زیبایی اندام، نمایانگر ظاهری بیمار بشمار می‌روند. حدود سی در صد مانکن‌هایی که سال پیش در این نمایش شرکت ‏داشته‌‌اند، امسال از شرکت در آن محروم شده‌اند چرا که نسبت وزن و قد آنها پایین تر از میزان لازم برای سلامت آنان ‏است.‏

مانکن لاغر استخوانی

گرچه بسیاری از طراحان لباس و مانکن‌ها به این تصمیم گیری که موفقیتی برای مدافعین سلامتی زنان بشمار می‌رود ‏اعتراض کرده‌اند. اما گردانندگان این نمایش تاکید کرده‌اند که مانکن‌هایی را که ظاهر بسیار لاغر و بیمارگونه دارند به ‏نمایش راه نخواهند داد چرا که سلامت زنان از زیبایی مهمتر است و تاکید این نمایش بر روی کیفیت طرح‌ها ولباس‌های ‏ارائه شده خواهد بود، و نه تبلیغ لاغری بیمارگونه برای زنان. به گفته مدیر گرداننده نمایش سالانه مد در مادرید، “شاید این ‏تصمیم‌گیری باعث تعجب بسیاری شود، اما برای سلامت اهمیت دارد.” و به این ترتیب این تصمیم‌گیری به عنوان اولین گام ‏رسمی بر تاکید اهمیت سلامت زنان و مخالفت با تبلیغ لاغری بیمارگونه به عنوان “زیبایی زنانه” ثبت شد. ‏

این خبر توسط سی‌ان‌ان و به نقل از خبرگزاری معتبر رویتر گزارش شده است و نشان می‌دهد که برای اولین بار، برخی ‏دست‌اندرکاران صنعت مد در زمینه تبلیغ زیبایی مسئولیت پذیرفته و اقدام به مبارزه با تبلیغ تصویرهای نادرست از زیبایی ‏برای زنان کرده‌اند. کلیشه‌های تعریف شده از “زن زیبا” از طریق صنعت مد، مجله‌ها، فیلم‌های هالیوود، آگهی‌ها و بطور ‏کلی رسانه‌های ارتباط جمعی بطور مرتب ارائه می‌شود. بر طبق این تعریف، اندام “زیبا”ی زنانه بیش از حد طبیعی لاغر ‏است، یعنی از رژیم غذایی سالم برخوردار نیست. و زن خوش اندام هیچوقت یک شکم سیر غذا نمی‌خورد! این تصویر ‏لاغری اندام بقدری در رسانه‌های گوناگون تکرار شده است که یکی از موازین “خوش اندامی” برای زن، لاغری بیش از ‏حد طبیعی شده است. ‏

بنابراین تعریف “زیبایی” اندام که مرتب از طریق همه رسانه‌ها تکرار می‌گردد، نتیجه‌گیری در مورد تعریف “زشتی” اندام ‏خیلی راحت بدست می‌آید: زن چاق، کاملا بی‌ریخت است و جذابیت جنسی ندارد. حتی زنی که هیکل متوسط و معمولی ‏دارد، نسبتا چاق محسوب می‌شود. ‏

چاقی یا لاغری: مساله فمینیستی

زنان و دختران جوان در تلاش برای رسیدن به نورم “زیبایی اندام” رژیم غذایی می‌گیرند و گاه در این راه چنان به افراط ‏پیش می‌روند که دچار بیماری‌های کم‌غذایی از جمله از دست دادن اشتهای طبیعی (‏‎(Anorexia‏ و تحریک مرتب معده ‏برای استفراغ غذا ‏‎(Bulimia)‎‏ می‌شوند. در امریکا از هر پنج دختر دانشجو، یک نفر به بیماری کم‌غذایی دچار است و ‏حدود 20 درصد از افراد مبتلا به این بیماریها جان می‌سپارند. این مساله بقدری رایج و نگران کننده است که در برخی از ‏دانشگاه‌های امریکا، مواد غذایی رژیمی مثل سالاد در غذاخوری دانشگاه‌ بطرز ماهرانه‌ای با مواد نشاسته‌ای آغشته می‌شود ‏که دانشجویانی که تنها از سالاد تغذیه می‌کنند که لاغر بمانند، دچار بیماری کم‌غذایی نشوند.‏

کتاب “چاقی یک مساله فمینیستی است” ‏‎ (Fat is a Feminist Issue)‎‏ نوشته سوزی ارباک ‏‎ (Susie Orbach) ‎که ‏متخصص روان‌درمانی است در سال 1978 چاپ شد. پیام این کتاب این بود که به جای پرخوری و سپس رژیم گرفتن، فرد ‏باید فقط برای رفع گرسنگی غذا بخورد، و در واقع نیازی به رژیم غذایی نیست. گذشته از متخصصین بهداشت و تغذیه که ‏کتاب‌ها و مقالات فراوانی درباره شیوه تغذیه سالم و پرهیز از رژیم‌های افراطی نوشته‌اند، فمینیست‌ها نیز در زمینه آشکار ‏کردن مساله رژیم لاغری به عنوان یک مساله ضد زن، تلاش فراوانی کرده و دراین زمینه مطالب فراوانی نوشته‌اند.‏

پژوهشگران و فعالان فمینیست‌ تلاش دارند این حقیقت را که معیار لاغری برای زیبایی اندام زنان کاملا مصنوعی بوده و با ‏واقعیت زندگی طبیعی همخوان نیست، به میان مردم برده و با معیارهای ساختگی و غیرطبیعی زیبایی مبارزه کنند. آنها ‏بطور نمونه به عروسک باربی ‏‎(Barbie)‎‏ اشاره می‌کنند که با قد بیش از 2 متر، تنها 46 کیلوگرم وزن دارد، در حالیکه ‏متوسط قد و وزن زن امریکایی به ترتیب 163 سانتیمتر و 66 کیلوگرم است. اگر عروسک باربی در همان ابعاد جان ‏می‌یافت، نمی‌توانست وزن خود را حمل کند، نمی‌توانست قاعدگی ماهانه داشته باشد، والبته بهیچوجه امکان باروری و ‏بارداری نداشت.‏

باربی

کنترل زن با ارائه کلیشه “زیبایی”‏

با این وجود هنوز باربی مظهر زیبایی زن حتی برای خود زنان است. بسیاری از زنان بدنبال رژیم غذایی بوده و برای ‏‏”زیبا”سازی خود بر اساس نورم‌های تعریف شده توسط رسانه‌ها می‌کوشند. بطور نمونه، در امریکا همیشه 20 درصد از ‏زنان در رژیم غذایی بسرمی‌برند. اینکه چرا زنان بدین شدت به رژیم غذایی روی می‌آورند و لاغری به عنوان نورم زیبایی ‏بصورتی چنین فراگیر در سراسر جهان پذیرفته شده، کاملا روشن نیست. اما آنچه روشن است رسانه‌ها نقش بسیار اساسی ‏در این زمینه ایفا می‌کنند. شیوه کار رسانه‌ها در این زمینه چنان است که تحمیل این تعریف زیانبار از زیبایی بصورت ‏زورگویی جنسیتی به زن دیده نمی‌شود، بلکه زن احساس می کند کاملا کنترل بدن خویش را در اختیار دارد و با میل خود و ‏با لذت برای لاغری می‌کوشد. حتی برخی زنان آن را نوعی آزادی زن در تعریف شکل ظاهر خود دانسته و ایرادی در آن ‏نمی‌بینند. اما این مساله در واقع ربطی به کنترل زن برروی بدن خویش ندارد، بلکه مربوط به چیزی است که به عنوان ‏تعریف “زیبایی” به زن تحمیل می‌شود، تعریفی که با واقعیت زندگی تطبیق ندارد، کاملا ساختگی است، و دربسیاری موارد ‏زیانبار بوده و نه تنها به کاهش اعتماد به نفس بلکه به انفعال فردی و اجتماعی آنان نیز می‌انجامد.‏

اگر تا نیمه سده بیستم، کنترل بر روی زن از طریق تعریف محدود نقش و جایگاه زن در خانواده و اجتماع و حتی تعریف ‏شیوه مناسب رفتار برای زن در زندگی حتی در رابطه جنسی انجام می‌گرفت، امروزه این تعریف‌ها جای خود را به تعریف ‏‏”زیبایی زنانه” و “جذابیت جنسی” برای شکل و قیافه و بدن زن داده است. جالب اینکه این کنترل از طریق خود زن بشیوه ‏قانع کردن او در پذیرفتن معیار زیبایی صورت می‌گیرد. زن “زیبا” یعنی زنی که بلند قد و لاغر باشد، و پوستی روشن و ‏بدون چروک داشته باشد. با همین تعریف از زیبایی است که همه صنعت‌های زیبایی سازی، از تولید لوازم آرایش گرفته تا ‏لباس زیر و از موسسه‌های کمک به رژیم لاغری گرفته تا جراحی زیبایی، زنان را مورد استفاده قرار می‌دهند. اما اقتصاد ‏تنها وجه قضیه نیست، بلکه زن از خودپذیری و دوست‌داشتن موجودیت خود محروم می‌شود و همیشه احساس ناخوشایند ‏نارضایی از ظاهر خویش را چون باری سنگین بدوش می‌کشد. باری که مانع از تحرک اجتماعی وی و استفاده از ‏توانایی‌های واقعی وی در جامعه می‌گردد. ‏

کلیشه جنسیتی برای تعریف “زیبایی”‏

در این مدل ساختگی ارائه شده از “زیبایی”، اندام زنانه توسط مانکن‌هایی تعریف می‌شود که وزن آنها 20درصد کمتر از ‏وزن معمولی متناسب با قد آنهاست. این مانکن‌ها حدود 20 تا 25 سال سن دارند، صورت هیچیک از آنها چروک ندارد، و ‏قد هیچکدام آنها کوتاه نیست. و با این تصویر، زنی که باردار شود و بچه به دنیا آورد و طبیعت آثار مادری را بر شکم و ‏پستان‌هایش بگذارد، جایی ندارد. همچنین زنی که پا به سن می‌گذارد و صورتش چروک برمی‌دارد، یا مویش سفید می‌شود، ‏از تعریف “زیبایی” بشدت فاصله می‌گیرد. این درحالیست که “جذابیت” مرد هنوز به همان شیوه سنتی در “قدرت” او ‏خلاصه شده و این قدرت تا حد معینی با بالارفتن سن افزایش می‌یابد!‏

کلیشه زیبایی تنها در القای مفهوم ساختگی زیبایی نیست که بکار می‌رود، بلکه در جهت‌گیری برداشت عموم از شخصیت ‏زن نیز تاثیر دارد. “زیبایی” در کنار “خوبی” و “قابل اعتماد بودن” و یک سری ویژگی‌های مثبت دیگر تعریف می‌شود، ‏چنانچه شخصیت‌های خوب فیلم‌های سینمایی همیشه از زیبایی خاصی برخوردارند. در عوض، “زشتی” و “بدی” نیز ‏درکنار هم تعریف می‌شود. هر چقدر شخصیت‌های باهوش و دارای نقش مثبت در فیلم‌ها “خوش اندام” و “خوش سیما” ‏هستند، افراد بدجنس یا بی‌عرضه یا احمق یا غیرقابل اعتماد در هالیوود با چهره‌ای زشت، یا هیکلی چاق، یا قد کوتاه، یا ‏موی سفید ظاهر می‌شوند. ‏

نکته جالب اینکه در میان اکثر زنان، لاغر شدن – صرف نظر از وزن طبیعی آنان – نوعی دستاورد محسوب می‌شود. زنی ‏که وزن کم می‌کند، ازسوی زنان همقطارش مورد تشویق و تحسین قرار می‌گیرد‎ ‎‏ و امریکایی‌ها حتی برای آن ضرب‌المثل ‏ساخته‌اند که “هر چقدر لاغر یا پولدار شوی، باز هم کم است”*. از همین رو همه حسرت و آرزوی لاغر شدن را دارند. ‏اگر چه برای بسیاری افراد کاهش وزن برای حفظ سلامتی صورت می‌گیرد، اما وزن متناسب هرکسی متناسب با قد و ‏استخوان‌بندی و ساخت ژنتیک وی تعریف می‌شود و زیاده روی در کاهش وزن بشدت برای سلامت جسمانی ضرر دارد.‏

“زیبایی”: یک امر طبقاتی

در اکثر فرهنگ‌ها، زیبایی طبیعی با ویژگیهای قشر مرفه جامعه تعریف شده و می‌شود. در گذشته‌ای نه چندان دور، معیار ‏زیبایی برای زن “سفید و کمی چاق” بود، چرا که کمی چاق بودن نشانه غذای کافی داشتن و در نتیجه، سلامت جسمانی و ‏توانایی باروری بود. همچنین “سفید” بودن که حاصل دور بودن از آفتاب بود، به معنای از کار بیرون معاف بودن و درخانه ‏استراحت کردن، یعنی نشانه بی‌نیازی از کار و دارایی و ثروت بود. به همین دلیل در بسیاری از فرهنگ‌ها، “سفید” بودن ‏مورد حسرت همگان بوده و به عنوان نشانه رفاه مورد ستایش قرار می‌گرفته و “زیبا” شناخته شده است. ‏

در حال حاضر در جوامع غربی، به عکس، “سفید” بودن به معنی دوربودن از طبیعت وآفتاب و ورزش نکردن است. از ‏همین رو، ورزش کردن و لذت بردن از طبیعت و درنتیجه باصطلاح “برنزه” شدن مد شده است (بگذریم که تبعیض علیه ‏رنگ تیره طبیعی پوست در بسیاری موارد همچنان پابرجاست.) همچنین چاقی نشانه پرخوری و بدغذایی است. افرادی که ‏از غذاهای پرچربی و سرخ شده استفاده می‌کنند، و امکان تهیه غذای سالم مرکب از میزان متناسب مواد غذایی گوناگون را ‏ندارند، یا به علت مشغله زیاد وقتی برای ورزش کردن پیدا نمی‌کنند، یا اینکه امکان پرداختن هزینه سالن ورزشی را ‏ندارند، معمولا چاق می‌شوند. اینگونه افراد معمولا از قشرهای پایین هستند که بیشتر از غذاهای آماده و فوری ‏fast food‏ ‏تغذیه می‌کنند، آگاهی و دقت لازم برای حفظ سلامت جسمانی را ندارند، و یا از امکانات ورزشی محروم هستند. در حالیکه ‏افراد در قشرهای متوسط و بالا که از آگاهی برخوردار بوده و امکان پرداخت هزینه لازم برای غذای مناسب و امکانات ‏ورزشی را دارند، برای حفظ سلامت خود از چاقی می‌پرهیزند.‏

اما امروزه متاسفانه لاغری بیمارگونه تبدیل به معیار زیبایی اندام زنانه شده است که هیچ ربطی به سلامت ندارد. یعنی ‏اکثریت قریب به اتفاق زنان اگر غذای سالم بخورند و بطور مرتب ورزش کنند و کاملا مواظب سلامت جسمانی خود باشند، ‏باز هم چنان اندام باصطلاح مانکنی نخواهند داشت. اما حتی بر اساس همین معیارهای ساختگی نیز، زیبایی یک امر طبقاتی ‏است. زنان طبقه متوسط و بالا در تلاش برای کسب زیبایی، از شیوه‌های گوناگون استفاده می‌کنند که از رژیم غذایی و ‏استفاده از لوازم آرایش گرفته تا جراحی بینی و کشیدن پوست صورت و بزرگ کردن سینه و کوچک کردن شکم و … را ‏در بر می‌گیرد. اما زنان طبقات پایین‌تر که توان تامین مخارج “زیبایی” را ندارند، همچنان “نازیبا” باقی می‌مانند! به بیان ‏دیگر، با پیشرفت تکنولوژی، داشتن “زیبایی” به یک امر طبقاتی تبدیل می‌شود. بعضی‌ها می‌توانند “زیبایی” صورت و ‏اندام خود را تامین کنند، ولی اکثریت زنان جهان هرگز توان بدست آوردن “زیبایی” را نخواهند داشت.‏

افزایش نارضایتی از خود

کلیشه‌های ارائه شده از جذابیت جنسی چنان تاثیرگذار است که بر اساس پژوهش‌های انجام شده در کشور امریکا، بسیاری ‏از زنان از ظاهر خود ناراضی هستند، و این امر باعث کاهش اعتماد به نفس در آنان و افزایش نارضایی از خویش ‏می‌گردد. طبیعی است که لاغری بیش از حد بسادگی به دست نمی‌آید و به تلاش و صرف وقت زیادی نیاز دارد. آیا زنی که ‏به اندازه کافی اعتماد به نفس ندارد، وافزون بر آن، بخش عمده‌ای از فکر و تلاش وی صرف زیباسازی هیکل و صورت ‏خودش می‌شود، می‌تواند از جایگاه اجتماعی مناسب برخوردار باشد و نقش اجتماعی خود را با شایستگی ایفا کند؟

ارائه تصویر کلیشه‌ای ناهمخوان با طبیعت از زیبایی زن نه تنها باعث کاهش اعتماد به نفس زنان می‌گردد و موقعیت ‏اجتماعی زنان را متزلزل می‌سازد، بلکه برروی نقش زن در خانواده نیز بی‌تاثیر نیست وگاه تمایل به باردار شدن و زایمان ‏و شیردادن به کودک را نیز در زنان کاهش می‌دهد. این تصویر نادرست از “زیبایی”، احساس ناخوشایندی دائمی از ظاهر ‏خود را به زنان القا می‌کند، و زنی که دائم دچار احساس نارضایتی از خویش است، چگونه می‌تواند توانایی‌‌های خود را به ‏دیگران ثابت کند و نقش برابر با مرد را در جامعه ایفا نماید.‏

قدرت، معیار زیبایی مردانه‏

مردان هنوز از پیروی از کلیشه زیبایی برای جذاب ساختن ظاهر خود دور هستند. اگرچه تبلیغ‌های کاشتن مو برای مردان ‏طاس افزایش چشمگیری داشته و استفاده از رنگ مو در میان مردان – برای حفظ ظاهر جوان – رواج یافته، اما توجه شدید ‏به زیبایی اندام در میان مردان آنچنان که در میان زنان شایع است، وجود ندارد. بطور نمونه تنها ده درصد از بیماران ‏‏‌کم‌غذایی را مردان تشکیل می‌دهند. این امر به طور عمده از آن روست که مردان به منابع قدرت فراوانی جز “زیبایی” ‏دسترسی دارند، در حالیکه منبع عمده قدرت برای بسیاری از زنان هنوز “زیبایی” است. ‏

گذشته از آن، سکس وفعالیت جنسی بطور مداوم توسط هالیوود و صنعت سکس و پورنوگرافی تبلیغ می‌شود. پیام این ‏تبلیغات برای مردان، “لذت بردن” از جنس متقابل است، در حالیکه برای زنان دارابودن “جذابیت سکسی” در رابطه جنسی ‏اساسی جلوه داده می‌شود. به بیان دیگر، تبلیغ سکس برای هر دو جنس بر روی زیبایی ظاهری زن تاکید دارد.‏

پژوهش‌های انجام شده در امریکا نشان داده است که زنانی که از استقلال مالی برخوردار هستند، تمایل چندانی به رژیم‌های ‏لاغری نشان نمی‌دهند. وضعیت اقتصادی، میزان استقلال اقتصادی و کنترل فرد برروی زندگی خویش بطور عمده در ‏میزان اعتماد به نفس، و در زمینه مراقبت از خویش، در سلامت روانی و جسمانی زنان تاثیر گذار است.‏

تلاش‌ها ادامه می‌یابد

امروزه فمینیست‌ها بطور عمده برای تعریف گونه‌گونی زیبایی و ستایش اشکال و وجوه گوناگون زیبایی با توجه به ‏ویژگی‌های نژادی متفاوت و تفاوت‌های فردی تلاش می‌کنند. چرا که نارضایتی زن از ظاهرخویش، یکی از شیوه‌های پنهان ‏زن ستیزی است. زنان باید بیاموزند که خود را دوست داشته باشند.‏‎ ‎‏ در این زمینه، پزشکان و روان‌شناسان و متخصصین ‏بهداشت و تغذیه نیز در کنار فمینیست‌ها گام برمی‌دارند و بر اهمیت سلامتی و حفظ اعتماد به نفس برای حفظ سلامتی تاکید ‏کرده و خوش‌اندامی را در بدن سالم تعریف می‌کنند. ‏

خوشبختانه بسیاری از این تلاش‌ها تاحدودی ثمربخش بوده است. بطور نمونه در امریکا چندین دهه است که زنان ‏سیاه‌پوست نیز به عنوان ملکه زیبایی در مسابقات سراسری برگزیده می‌شوند. هنرپیشه‌های زن چاقی هستند که بسیار ‏معروف شده‌اند و بدون شرم درباره هیکل خود صحبت می‌کنند. برخی از آنان مانند کوئین لطیفه ‏Queen Latifah ‏ با ‏وجود هیکل چاق، نقش‌های جذاب و سکسی ایفا می‌کنند. نیز بتدریج تعریف زیبایی با واقعیت مادری همخوانی می‌یابد و ‏مادرشدن و بچه‌دارشدن در میان ستاره‌های هالیوود حتی مد شده است و عکس بسیاری از آنها در دوران حاملگی یا درکنار ‏فرزندانشان برروی مجله‌ها چاپ می‌شود. اندام زن حامله نیز زیبا محسوب می‌شود و از چند سال پیش که تصویر شکم ‏حامله دمی مور‎ Demi Moore، هنرپیشه معروف هالیوود بطور برهنه برروی جلد مجله چاپ شد، نشان دادن شکم حامله ‏نه تنها زشت نیست، بلکه زیبا شمرده می‌شود.‏

اما این همه مانع از ستایش کم‌وزنی و لاغری در فرهنگ عامه نشده است و حتی مادران سعی در لاغر شدن و دورانداختن ‏نشانه‌های مادری از روی شکم و سینه خود از طریق جراحی دارند. از همین رو، نیاز به تلاش‌های جدی‌تر برای مبارزه با ‏تبلیغ “لاغری” به عنوان معیار “زیبایی” احساس می‌شود و متخصصین و مسئولین بهداشت عمومی نیز باید بطور جدی‌تر ‏در تبلیغ سلامتی و آفرینش سنجش‌های جدیدی برای زیبایی بکوشند. اقدام اخیر گردانندگان نمایش مد در مادرید اسپانیا در ‏همین زمینه است. آنها برنامه ریزی کرده‌اند که همه مانکن‌ها پیش از پذیرفته شدن برای شرکت در نمایش مد، باید مورد ‏آزمایش پزشکی قرار گرفته و گواهی تایید سلامت دریافت کنند. با توجه به فراگیری کلیشه‌های “زیبایی” در جهان، به نظر ‏می‌رسد که نیاز به اینگونه گام‌های جدی و رسمی ضروری است. ‏

کارمن گونزالس، مسئول یکی از سازمان‌های غیردولتی مبارزه با بیماری‌های کم‌غذایی در اسپانیا که سالهاست برای وضع ‏چنین مقرراتی در نمایش مد تلاش کرده است، می‌گوید که “اگر طراحان لباس و مانکن‌ها این مقررات را رعایت نکنند، ما ‏باید تلاش کنیم که همانند مساله سیگار کشیدن و منع آن در اماکن عمومی، قانون جدی در این زمینه وضع شود.”‏

‎*”You can never be too thin or too rich.‎”