لایحه «حمایت از خانواده» یا «حمایت از تجاوز به دختربچه ها» ؟
دوشنبه ۱ شهريور ۱٣٨۹ – ۲٣ اوت ۲۰۱۰
نام سناتور جان ادواردز John Edwards را شاید شنیده باشید. آقای ادواردز یک سیاستمدار بسیار موفق امریکایی و نماینده مجلس سنا بود که در سال ۲۰۰۴ نامش درکنار نام جان کری John Kerry، نامزد ریاست جمهوری، به عنوان نامزد معاون ریاست جمهور روی برگه های انتخاباتی درخشید. با اینکه در سال ۲۰۰۴ این دو نفر برنده نشدند، جان ادواردز محبوبیت زیادی کسب کرده و تصمیم گرفته بود شانس خود را در دوره های بعدی به عنوان نامزد ریاست جمهوری امتحان کند.
اما زندگی سیاسی آقای ادواردز ناگهان به یک پایان زودرس رسید، و آن هنگامی بود که جریان رابطه ی ایشان با زن دیگری افشا شد.
همسر جان ادواردز دوران مبارزه با بیماری سرطان را می گذراند. افکار عمومی با الیزابت ادواردز که مشغول مداواری بیماری سرطان پستان بود بشدت همدلی و همدردی کرد و خیانت جان ادواردز به همسرش بشدت مورد سرزنش و نکوهش مردم ورسانه ها قرار گرفت. به این ترتیب، عمر سیاستمداری آقای ادواردز به خاطر خیانت به همسرش به سر آمد.
بدشانسی آقای جان ادواردز شاید همین بود که در امریکا زندگی می کرد. اگر ایشان در جمهوری اسلامی ایران بود، می توانست مثل مقام ریاست مجلس، آقای لاریجانی، دو تا زن اختیار کند و کسی هم به ایشان نگوید که بالای چشمت ابروست.
شاید اگر لایحه «حمایت از خانواده» که اکنون در مجلس ایران در دست بررسی است در امریکا وجود می داشت، ایشان می توانست بدون هیچ سروصدایی همسر دوم داشته باشد زیرا که در این لایحه ی در واقع «حمایت از خیانت شوهر به زن» ده شرط برای ازدواج مجدد قید شده است.*
“ماده ۲۴- در موارد زیر دادگاه اجازه ازدواج مجدد دائم برای زوج صادر می نماید:
۱- رضایت همسر اول
۲- عدم قدرت همسر اول به ایفای وظایف زناشویی
٣- عدم تمکین زن از شوهر پس از صدور حکم دادگاه
۴- ابتلای زن به جنون یا امراض صعب العلاج
۵- محکومیت قطعی زن در جرایم عمدی به مجازات یک سال حبس یا جزای نقدی که بر اثر عجز از پرداخت منجر به یک سال بازداشت شود.
۶- ابتلای زن به هر گونه اعتیاد مضر که به تشخیص دادگاه به اساس زندگی خانوادگی خلل وارد کند.
۷- سوءرفتار یا سوءمعاشرت زن به حدی که ادامه زندگی را برای مرد غیرقابل تحمل کند.
٨- ترک زندگی خانوادگی از طرف زن به مدت شش ماه
۹- عقیم بودن زن
۱۰- غایب شدن زن به مدت یک سال”
آقای ادواردز می توانست دست کم دو شرط را بهانه کند. همسر آقای جان ادواردز تحت درمان برای سرطان پستان بود، یعنی “مرض صعب العلاج” داشت، و آقای ادواردز از شرط شماره ۴ استفاده می کرد.
به خاطر شرایط فشار روحی و جسمی ناشی از بیماری سرطان و استفاده از داروهای شیمی درمانی احتمال می رود “عدم قدرت به ایفای وظایف زناشویی” در مورد خانم الیزابت ادواردز صدق می کرده و آقای ادواردز می توانسته به شرط ۲ هم استناد کند.
البته این ده شرط الزامی نیست و عدم رعایت آنها هیچ پیامدی نخواهد داشت. ازدواج دوم آزاد!
یعنی در همان شرایطی که زن دچار بیماری سختی شده است و بیشترین نیاز را به حمایت و همدلی شوهرش دارد، قانون شوهر را تشویق می کند که به زنش خیانت کرده و با زن دیگری همبستر شود!
جمهوری اسلامی ایران فریاد می کند که غرب مهد فساد جنسی شده است و اسلام نجات بخش خانواده است. ولی به نظر می رسد واقعیت برعکس است. در امریکا خیانت به همسر جرم نیست اما در فرهنگ و اخلاق عمومی قبیح و ناپسند است. ولی آقایان دو زنه در مجلس ایران خیانت مرد به همسرش را تشویق می کنند و رواج می دهند.
تازه، برای صیغه یا ازدواج موقت – بخوانید خیانت دوره ای – اصلا شرطی هم در میان نیست. اخلاق جنسی نه با نه محبت و عاطفه و همدلی و پایبندی به پیمان و مسئولیت، بلکه با “حلال” و “حرام”– یعنی خواندن یا نخواندن یک ورد – تعریف می شود. صحبتی از حقوق زن و فرزند پس از پایان مدت صیغه هم نیست. مساله تامین بهداشت عمومی و تدبیرهای بهداشتی در پیشگیری از شیوع بیماری های مقاربتی و یا کنترل بیماری های احتمالی نوزاد نیز در مورد صیغه کاملا نادیده گرفته می شود!
ترویج فساد اخلاقی فقط یک جنبه از لایحه «حمایت از خانواده» است. موضوع دیگر جرم جنسی تجاوز و قانونی کردن آن در این لایحه است.
لایحه «حمایت از تجاوز جنسی به دختربچه ها»
در امریکا:
مرد اگر به زنی تجاوز کند، صرف نظر از اینکه با زن چه نسبتی دارد، زندانی می شود.
مرد اگر به دختربچه ای تجاوز کند، جرم او به مراتب سنگین تر است و دوران زندان طولانی تری را تحمل خواهد نمود.
در ایران:
مرد اگر به زنی تجاوز کند، و آن زن همسر او باشد، اشکالی ندارد. اما اگر زن همسر او نباشد، آنگاه اعدام می شود.
مرد اگر به دختربچه ای تجاوز کند، و آن دختربچه همسر او باشد، اشکالی ندارد. اگر سن دختربچه زیر ۱٣ سال باشد و بخاطر تجاوز مرد جان خود را از دست بدهد، مرد فقط به پنج تا ده سال زندان محکوم می شود.
آیا تعجب برانگیز نیست که خواندن یک ورد پیش از تجاوز مرد را از مجازات نجات می دهد؟
مجازات تجاوز به زن بزرگسال بدون خواندن ورد اعدام است، ولی تجاوز به دختربچه که با خواندن ورد نکاح انجام بگیرد، هیچ مجازاتی ندارد!
اگر مثلا یک دختربچه ۶ ساله در اثر تجاوز مردی که او را از پدرش خریده جان خود را از دست بدهد، مرد متجاوز به پنج تا ده سال زندان محکوم می شود. پدر دختربچه هم اصلا بخاطر فروش دخترش مجازات نمی شود.
لطفا ماده ۵۰ از لایحه «حمایت از خانواده» را بخوانید**:
“ماده ۵۰- هر گاه مردی با دختری که به سن قانونی ازدواج نرسیده است بر خلاف مقررات ماده (۱۰۴۱) قانون مدنی ازدواج نماید، به حبس از شش ماه تا دو سال محکوم خواهد شد. چنانچه در اثر ازدواج بر خلاف مقررات فوق، مواقعه منتهی به نقص عضو یا مرض دائم زن گردد ، زوج علاوه بر پرداخت دیه به دو تا پنج سال حبس و اگر منتهی به فوت زن شود علاوه بر پرداخت دیه، به پنج تا ده سال حبس محکوم می شود.”
چرا دختربچه ای که هنوز به سن قانونی ازدواج هم نرسیده، یعنی بچه ی زیر ۱٣ سال، “زن” نامیده می شود؟
چطور دختربچه ای که به سن قانونی ازدواج در ایران – یعنی ۱٣ سال – نرسیده، توانایی تصمیم گیری درباره ی “ازدواج” را دارد؟ چطور می تواند تجاوز مرد غریبه را تاب بیاورد؟ این تجاوز شرعی دلیلی جز فقر اقتصادی پدرو مادر نمی تواند داشته باشد که دختربچه ی خود را به مرد بیگانه ای بفروشند که به او تجاوز کند. آیا زندگی اجباری یک دختر بچه در کنار مردی که به او تجاوز می کند “خانواده” نامیده می شود؟ آیا قانونی که تجاوز به دختربچه را روا می دارد، می توان قانون “حمایت از خانواده” نامید؟ و اگر این دختربچه بخاطر تجاوز بمیرد، مجازات مرد متجاوز با پنج تا ده سال حبس را می توان “حمایت از خانواده” نامید؟!
اینگونه قانونی کردن تجاوز به دختربچه ها و آن را “حمایت از خانواده” نامیدن!؟ شرم آور است!
*