ما دارایی همدیگر هستیم!

جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل روشنگر تفاوتهای نگرشی بسیاری از ما ایرانیان در رابطه با جنگ، صلح، میهندوستی، و دموکراسی بود. موضعگیریهای سیاسی متفاوت بود و درگیریهای لفظی فراوانی در فضای سایبری پیش آمد، تا جایی که حتی دوستی ها در مخاطره قرار گرفت.
در این میان، دوستی نوشت که <همه ما از اتفاقاتی که در ۴۷ سال گذشته در کشورمان رخ داده، ناراحت و حتی خشمگین هستیم، اما دلیلی ندارد خشممان را سر هم خالی کنیم. تفاوتهاست که جامعه را پویا میکند. ما به هم نیاز داریم، چون تنها داراییمان داشتن یکدیگر است> و این حرف به دلم نشست. زیرا که ما واقعا دارایی همدیگر هستیم. چرا تفاوتهایی را که جامعه را پویا می کند سرکوب میکنیم؟ مگر مخالفت همه ما با جمهوری اسلامی به خاطر همین سرکوب کردن مخالفاناش شروع نشد؟ چه شده که کار برخی از ما اکنون به سرکوب کردن مخالفان رسیده است؟
جا دارد نگاهی به شیوههای برخورد سیاسی بیاندازیم. یعنی اینکه صرفنظر از موضع گیریهای سیاسی افراد، فقط شیوههای خشونت کلامی را در فضای سایبری در رابطه با اختلافنظرهای سیاسی بررسی کنیم.
۱ – خشونت کلامی برای سرکوب مخالف
خشونت کلامی به شیوه ناسزا، توهین، تهمت وافترا برای خاموش کردن صدای مخالف سیاسی، یک هدف اصلی دارد: دگرسازی! یعنی انگ زدن، و بدین ترتیب طرف را از جمع راندن، و یا به عبارتی راندن طرف از قبیله. یعنی با چسباندن یک صفت ناخوشایند به طرف، وی را تبدیل به غیرخودی و دیگری ساخته و دیگران را هم تشویق به توهین و طرد او میکنند. این شیوه هنگامی که در میان یک جمع بزرگتر علیه یک فرد یا اقلیت کوچکتر به کار گرفته شود، البته موثر است و دو نتیجه دارد: یک، بستن صدای طرف. دو، ترساندن دیگرانی که شاید نظری مانند طرف داشته باشند تا نگذارند آنها جرات کنند که نظرشان را بیان کنند. هنگامی که فرد مورد خشونت کلامی، جمع دیگری را مییابد که حامی او هستند، این شیوه خنثی میشود. ازین رو – حتی در فضای خشونت سایبری – بیان نظرات هر چه بیشتر باشد، فضا بازتر و مبارزه امکان پذیرتر میشود.
یکی از شیوههای رایج خشونت سایبری همان شیوههای قدیمی و همیشگی است: توهین و تهمتهای جنسی. زمانی درباره نقش واژههای جنسی در سرکوب مردان* و زنان** مینوشتم که میراث فرهنگ سنتی یا ابزار فشار حکومت جمهوری اسلامی بود. اما امروزه همه مثل نقل و نبات ازین ابزار فشار استفاده میکنند. واقعیت اینست که برای بسیاری از افراد، هنوز این توهین و تهمتها در یک پلاتفرم عمومی مایه شرمساری و خجالت است. ازین رو بسیاری از ترس اینگونه حملهها از بیان نظر خویش خودداری میکنند.
شیوه دیگر، نسبت دادن طرف مخالف به یک دشمن شناخته شده است که منفور بودن آن برای همگان آشکار است، مانند تهمت همکاری با رژیم جمهوری اسلامی یا حکومت اسرائیل. هیچ کس مایل نیست در یک پلاتفرم عمومی انگ همکاری با حکومت جمهوری اسلامی یا اسرائیل را بخورد.
۲ – توهین عقیدتی: نقض حقوق بشر
مبنای دموکراسی، رعایت حقوق بشر است. حقوق بشر جهانی است و شامل حال همهی انسانها میشود، حتی انسانهایی که نظری مخالف نظر ما را دارند. یکی از بنیادیترین اصول حقوق بشر، یکپارچگی شخصی*** است. یعنی باید به تمامیت یا یکپارچگی همه ابعاد وجودی هر شخصی احترام گذارد، و این هم در بعد جسمانی و هم در بعد هویتی فرد صادق است. یعنی به یکپارچگی بدن فرد نباید بیاحترامی کرد، آنطور که مثلا جمهوری اسلامی با بریدن دست انجام میدهد. همچنین به یکپارچگی هویت شخصی نباید ایراد گرفت یا بی احترامیکرد. این نقض هویت شخصی معمولا در چارچوب مباحث مربوط به شکنجه مورد بررسی قرار میگیرد. حتی اگر خود فرد به دلایلی بخواهد درباره ابعاد هویتی خودش دروغ بگوید یا آنها را انکار کند، از نظر اخلاقی قابلسرزنش است.
توهین به جنسیت، قومیت، تمایلات جنسی، عقیده یا مذهب افراد نقض احترام به تمامیت شخصی آنهاست. هر کسی حق داشتن هر عقیدهای را دارد و کسی حق اعتراض و ایراد و توهین و تهمت به عقیده کسی را ندارد. ولی متاسفانه اینگونه توهینها رایج بوده و هست. یادتان میآید که در دوران سرکوب پس از انقلاب از واژه <کمونیست> به عنوان فحش استفاده می شد؟ اکنون برخی دوستان به اصطلاح مبارز خارج کشور از واژه <ارزشی>، <سلطنت طلب>، <توده ای>، یا <نایاکی> به عنوان فحش استفاده میکنند. درست همانطور که جمهوری اسلامی از واژه <بهائی> به عنوان فحش استفاده کرده و میکند. این نقض آشکار احترام به بنیادیترین حقوق بشر است. هیچکس نباید به خاطر داشتن عقیده مورد توهین، تهمت، یا پیگرد قرار بگیرد.
۳ –مبنای دیدگاه سیاسی: منافع شخصی؟
فرض برخی کسانی که به دیگری به خاطر عقیدهاش توهین کردند این بود که منفعت شخصی، آن هم به شیوه مادی، دلیل جهتگیری سیاسی طرف است. این دوستان با زبانی توهینآمیز به مخالفان خود تهمت زدند که برای بیان عقیدهشان پول میگیرند. متاسفانه تنها نتیجهگیری این میتواند باشد که خودشان به دنبال منافع شخصی خود درین ماجرا هستند و جهتگیری شان کاملا در جهت نفع سیاسیشان است. پس تحلیل سیاسی ایشان واقعبینانه نیست و در بهترین حالت خوشبینانه است.
۴ – بایکوت و قطع رابطه شخصی
برخی برای سرکوب صدای مخالف، به توهین و تهمت بسنده نکرده و تا آنجا پیش رفتند که به بایکوت و قطع رابطه شخصی متوسل شدند. یعنی رابطه شخصی را فدای نظر سیاسیشان کردند. این نوع قطع رابطه نه تنها نوعی تنبیه خاموش و تحقیرآمیز است، بلکه اعتماد و سرمایه انسانی را هم نابود میکند. دوستی و آشنایی، اگر فقط در صورت همفکری معنا داشته باشد، دیگر دوستی نیست، بلکه نوعی قرارداد مشروط است. دوستی بر پایه اعتماد، احترام، و شناخت انسانی شکل میگیرد، نه همسویی عقیدتی. این کار در حقیقت شیوه بسیار زشت توهین به یکپارچگی فردی دوست و آشناست. مدارا و تحمل را معمولا درباره بیگانگان به کار میبریم و اینکه گروهی نباید علیه گروه دیگر تبعیض و فشار به کار ببرند. حالا که بحث به آشنا و دوست و فامیل میرسد، البته اهمیت مدارا و تفاوتپذیری دوچندان میشود. اگر نتوانیم در دایره کوچک روابط خود، تحمل دیدگاههای متفاوت را داشته باشیم، چگونه میتوان انتظار داشت که در جامعهای بزرگتر با گونهگونی گسترده، به همزیستی صلحآمیز و رعایت حقوق بشر و دمکراسی برسیم؟
۵ – توابسازی
درین میان برخی شدت فشار را تا جایی بالا میبرند که طرف نه تنها از بیان عقیده خود دست بکشد بلکه <معذرتخواهی> کند.
آیا اپوزیسیون جمهوری اسلامی در انتخاب شیوههای مبارزه تا سطح شیوههای غیرانسانی حکومتی که از آن نفرت دارد تنرل کرده است؟
در پایان: مبارزه واقعبینانه برای دمکراسی در کنار هم
اگر روزی روزگای فضای سیاسی ایران باز شود و ما بتوانیم برگردیم، آنگاه همه ما باید در کنار هم زندگی کنیم. کاش این همزیستی را از هم اکنون آغاز کنیم و موکول به فردای پیروزی نکنیم وگرنه هرگز آن فردای پیروزی را تجربه نخواهیم کرد. واقعا چه باید گفت که همه ما که دهههاست که در کشورهای دموکراتیک غربی زندگی میکنیم، هنوز راه و رسم مدارا را نیاموختهایم. کاش حضور و وجود همدیگر را با همه تفاوتهای نظری بپذیریم. آخر ما تنها دارایی همدیگر هستیم!
*http://soheilabana.com/ مبارزه-با-واژه-ها-حرکت-می-کند
**http://soheilabana.com/1161-2
***personal integrity
این مطلب نخست درینجا منتشر شد.