نگاهی به رشد مبارزاتی مردم ایران

از امیرپرویز و مسعود تا نرگس و نسرین

دوشنبه  ۱۱ ارديبهشت ۱٣۹۱ –  ٣۰ آوريل ۲۰۱۲

 

بسیار شنیده ایم که انقلاب مشروطه به هدف هایش نرسید، مبارزات دهه ۱٣۲۰ و ادامه آن به رهبری حزب توده ایران از یک سو و دکتر محمد مصدق از سوی دیگر ناکام ماند، انقلاب ۱٣۵۷ که مردم همه شهرها و شهرستانها و حتی روستاها در آن شرکت داشتند، از راه خود منحرف شد و استقلال تنها دستاورد آن بود و به آزادی و برابری اجتماعی نرسیدیم. شاید اینگونه برشمردن ناکامی ها و شکست های مبارزاتی در سده گذشته تصویری تیره و ناامید کننده از دستاوردهای مبارازت مردم ایران ارائه دهد.

بیایید نگاهی به نیم سده گذشته بیاندازیم. شیوه های مبارزه مورد پذیرش روشنفکران و اپوزیسیون را در نظر بگیریم، آنگاه خواهیم دید که در همین نیم سده گذشته چه رشد مبارزاتی چشمگیری داشته ایم. نگرش عمومی مردم نسبت به خواسته های سیاسی شان و شیوه های مبارزه بشدت دگرگون شده و رشد یافته است.

نیم سده پیش، امیرپرویزپویان و مسعود احمدزاده برجسته ترین پیشگامان مبارزه برعلیه رژیم دیکتاتوری شمرده می شدند. آن مردان به دنبال یک انقلاب خلقی بودند و می خواستند که توده ها را به دنبال خویش بکشانند. آن دو قهرمانانه از همه خواسته های انسانی خود چشم پوشیدند، حتی طبیعی ترین غریزه ی بقا یعنی غریزه جنسی را در خود مهار و انکار کردند و اسلحه بدست گرفتند و مبارزه ای زیرزمینی را آغاز کردند. آن مردان جان خود را با میل و رغبت در راه آرمان های خویش فدا کردند.

امروز، نرگس محمدی و نسرین ستوده نمونه های برجسته مبارزه با رژیم دیکتاتوری هستند. این زنان ادعای پیشگام بودن ندارند، و در اندیشه آن نبوده اند که خلقی را به دنبال خود بکشانند و یا انقلابی به پا کنند. این دو زن از هیچ یک از خواسته های انسانی و لذت های زندگی فردی و اجتماعی خود نگذشته اند و هیچ میل انسانی را در خود انکار نکرده اند. هریک از آنها مردی را در زندگی خود شریک کرده و کانون خانواده تشکیل داده و بچه دار شده است. این دو زن در کنار مادر بودن، برای خواسته ها و حقوق انسانی هموندان خویش مبارزه ای را آغاز کرده اند که بخشی از بهای آن را اکنون در پشت میله های زندان می پردازند.

نرگس و نسرین اسلحه به دست نگرفتند، ادعای فداکاری برای خلق نداشته و برنامه ای هم برای گذشت کردن از سهم فردی خویش از زندگی در پیش نگرفته بودند. آنها دو شهروند زن هستند که زندگی عادی آنها با مبارزه برای حقوق بشر عجین شده است. و همین مبارزه آنها چنان موثر بوده که رژیم را به وحشت انداخته و آنها به عنوان مدافعین حقوق بشر مورد حمله قرار گرفته و خود از آزادی محروم شده اند. برای هر مادر شاید دوری از فرزندی که هنوز نیاز به مراقبت و محبت مادرانه دارد دشوارترین جنبه ی مجازات زندان باشد. و مبارزه این زنان آنها را به خوان بسیار دشواری کشانده که سرکوب و زندان همراه با دوری از خانواده و فرزندان خردسال است.

امروزه همه ما نرگس محمدی و نسرین ستوده را می شناسیم. از مبارزه آنها برای حقوق بشر و پیامدهای دردناک این مبارزه آگاه هستیم. ما ایرانی ها این دو زن را از سمبل های برجسته مبارزه و مقاومت در مقابل رژیم دیکتاتوری می شناسیم. ما از مبارزه آنها حمایت می کنیم و نگران زندانی بودن و دوری آنها از فرزندان و خانواده و حبس کشیدن شان هستیم.

شکست هایی در انقلاب های پشت سر داشته ایم، درست، اما دستاوردهای مبارزاتی بزرگی نیز داشته ایم. راه درازی را از ستایش آن مردان قهرمان اسلحه به دست آمده ایم تا به این زنان مدافع حقوق بشر احترام گذارده و آنها را سمبل مقاومت و مبارزه در مقابل رژیم دیکتاتوری بدانیم.

اگر هنوز به آزادی و دمکراسی دست نیافته ایم، اما یکی از مهمترین لازمه های رسیدن به این هدف ها یعنی آگاهی عمومی نسبت به اهمیت حقوق بشر و دفاع از آن و احترام به مدافعین حقوق بشر و بزرگداشت مبارزه ی آنها را کم کم ساخته و پرداخته و آماده کرده ایم.