حقوق جنسی چیست؟
حقوق جنسی حقوق بشر است -۳
يکشنبه ۱۴ دی ۱٣۹٣ – ۴ ژانويه ۲۰۱۵
حقوق جنسی زیر مجموعه ای از حقوق بشر است. حقوق جنسی بیشتر افراد هر جامعه در گذشته به خاطر سنت و مذهب و سیاست به شیوه های گوناگون سرکوب می شده، اما اکنون تابوهای خشونت بار سنت و مذهب کم کم شکسته می شود و جامعه بشری نگاه واقع بینانه تری نسبت به انسان به عنوان موجودی جنسی پیدا می کند.
با پذیرش این واقعیت که هر انسانی یک موجود جنسی است، یعنی دارای جنسانگی است، افراد و نهادهای مسئول در راه تعریف دقیق تر حقوق بشر می کوشند. از آنجایی که جنسانگی ویژه مردان نیست بلکه همه انسان ها از آن برخوردارند، جنسانگی انسان را به عنوان بخشی از یکپارچگی او تعریف می کنند تا راه برای حمایت از حقوق جنسی همگان هموار شود.
تاریخچه حقوق جنسی
تاریخ دفاع از حقوق جنسی به پیش از تاریخچه ی عبارت “حقوق جنسی” و مفهوم امروزین آن بر می گردد. عبارت “حقوق جنسی” کمتر از دو دهه است که مورد استفاده قرار گرفته و هنوز تعریف مشخصی برای آن از سوی سازمان ملل متحد تدوین نشده است گرچه تلاش های بسیاری از سوی نهادهای وابسته به آن و نیز نهادهای مدنی برای تعریف و دفاع از حقوق جنسی در جریان است.
بیشترین قربانیان سرکوب و آزار و خشونت جنسی را زنان تشکیل می دهند. زنان قربانیان مثله جنسی، تجاوز، قتل ناموسی، محرومیت از لذت جنسی، و اشکال گوناگون آزار و اذیت های جنسی بوده و هستند. زنان حتی اختیار بر بدن خود را نداشته و ابزار لذت جنسی مردان و یا تولید مثل برای آنها بوده اند.
نخستین تلاش ها برای تعریف حقوق جنسی در واکنش به خشونت های جنسی علیه دختران و زنان آغاز شد تا از حق زندگی و یکپارچگی بدن آنها دفاع شود. یعنی پیش از آنکه حق و آزادی محور شود، تمرکز روی پیشگیری از قربانی شدن زنان و دختران بود.
اما تنها زنان قربانیان سرکوب و خشونت جنسی نبودند. کودکان نیز از قربانیان اصلی خشونت جنسی بودند. اقلیت های جنسی نیز بشدت مورد خشونت و تبعیض قرار می گرفتند. یکی از پیامدهای تبعیض و خشونت علیه آنان بی توجهی به بیماری ایدز بود که انگ بیماری همجنسگرایی را با خود داشت و به خاطر همین بی توجهی، به سرعت گسترش پیدا کرد. کنشگران و نهادهای مدنی و نیز نهادهای گوناگون سازمان ملل متحد خود را با گستره ای از خشونت های گوناگون روبرو یافتند که محور مشترک همه آنها مسائل جنسی بود.
مدتی طول کشید تا کنشگران مدنی و پژوهشگران و کارشناسان بتوانند حقوقی را که پیشتر به صورت پراکنده و در واکنش به نیازهای گوناگون تعریف می شد، از بیماری ایدز و خشونت علیه زنان و همجسنگرایان و تراجنسی ها گرفته تا نیاز به دسترسی به امکانات بهداشت باروری و بارداری و نوزادی، همه و همه را در کنار هم قرار داده و مجموعه ای به نام حقوق جنسی را تعریف کنند.
از سده پیش، کنشگران و سازمان های گوناگون مدافع حقوق زنان توانسته اند نگاه مردمحور و سنتی نسبت به زنان را دگرگون سازند و زنان را به عنوان انسان هایی با جنس متفاوت بشناسانند. از چند دهه پیش، سازمان ملل متحد، که کنشگران و سازمان های غیردولتی نقش موثری در پیشبرد دستور کار آن در این زمینه ها دارند، در زمینه بهبود وضعیت زنان در سطح جهان گام های موثری برداشته و در راه رفع خشونت علیه زنان و بهداشت و سلامت زنان گام های موثری برداشته است. سازمان بهداشت جهانی بازوی موثر سازمان ملل متحد در راستای بهداشت عمومی بوده و با همکاری نهادهای دیگر وابسته به این سازمان گام های موثری برای توسعه بهداشت و درمان و کاهش مرگ و میر مادران و نوزادان برداشته است.
سازمان بهداشت جهانی در راستای کار در زمینه های بهداشت بارداری ( فراهم کردن امکانات بهداشتی و درمانی در دوران بارداری و پس از زایمان برای مادر و کودک)، و بهداشت جنسی ( پیشگیری از بیماری های آمیزشی)، و حقوق بارداری (حق تصمیم گیری درباره باردار شدن یا بچه دار شدن و دسترسی به امکانات پیشگیری)، در عمل به تدریج وارد عرصه مبارزه با خشونت جنسی و تامین سلامت جنسی شد و برای زنان حق یکپارچگی بدن (رهایی از کتک و شکنجه و خشونت و مثله نشدن) و برای همگان حق رهایی از خشونت جنسی و برخورداری از سلامت جنسی را تعریف کرد.
در سال 1997، یک سازمان غیردولتی به نام انجمن جهانی سلامت جنسی نخستین “بیانیه حقوق جنسی” را با 11 ماده منتشر کرد و درهمایش های بعدی خود به باز نویسی آن پرداخت.
در سال 2002، سازمان بهداشت جهانی تعریف ساده ای از حقوق جنسی ارائه داد که به سلامت و بهداشت جسمانی و روانی مربوط می شود.در این تعریف، نگاه به حقوق جنسی از زاویه حقوق طبیعی است و بی توجه به چارچوب و مقررات اجتماعی است و از خشونت و تبعیض نیز حرفی نمی زند.(4) این تعریف پس از چندی بازنویسی شد.
در سال 2004، نماینده ویژه سازمان ملل متحد در حق بهداشت، پاول هانت، در گزارش خود از حقوق جنسی نام برد:
” شکی نیست که درک صحیح از اصول حقوق اساسی بشر، و هنجارهای موجود حقوق بشر، ناگزیر از به رسمیت شناختن حقوق جنسی به عنوان حقوق بشر است. حقوق جنسی دربرگیرنده حق همه افراد است برای ابراز گرایش جنسی خود، با در نظر گرفتن بهبود و حقوق دیگران، بدون ترس از آزار و اذیت و محرومیت از آزادی و یا دخالت های اجتماعی. … مفهوم حقوق جنسی، حق سلامت جنسی و حق بهداشت باروری نیاز به توجه بیشتر دارد، همانطور که رابطه ی میان این دو توجه بیشتری می طلبد.”(5)
در سال 2006 گروهی از کارشناسان حقوق بشر در شهر یوگیاکارتا در اندونزی گرد آمدند تا با استفاده از اصول حقوق بشر که پیشتر به رسمیت شناخته شده بود، بتوانند از حقوق اقلیت های جنسی دفاع کنند. حاصل کار آنان اصول یوگیاکارتاست که دارای 29 اصل است. (6)
از سال 2008 اصطلاح “حقوق جنسی” در بسیاری از کشورها و مجامع بین المللی جا افتاد. فدراسیون بین المللی تنظیم خانواده یک جزوه مفصل 36 صفحه ای با عنوان “حقوق جنسی: بیانیه فدراسیون بین المللی تنظیم خانواده” انتشار داد.(7)
در سال 2010 سازمان بهداشت جهانی تعریفی را که در 2002 داده بود بازنویسی کرد و تعریف جامع تری از حقوق جنسی ارائه داد که نه تنها روی حق و آزادی فردی، بلکه به تعریف شرایط برای استفاده از این حقوق و آزادی ها، یعنی رهایی از تبعیض و خشونت، می پردازد. همچنین نگاه پیشین از زاویه حقوقی طبیعی جایش را به نگاه واقع بینانه تری داده که چارچوب های اجتماعی را در نظر می گیرد و به جای تعریف حق آمیزش جنسی با رضایت دو طرف، به تعریف حق ازدواج و تشکیل خانواده می پردازد که برای همه جوامع با فرهنگ های گوناگون می تواند به راحتی مورد پذیرش باشد.
در سال 2014 انجمن جهانی سلامت جنسی که یک سازمان غیردولتی است، جدیدترین “بیانیه حقوق جنسی” خود را به کمیسیون جمعیت و توسعه سازمان ملل متحد ارائه کرد.(8)
امروزه بسیاری از کنشگران، دانشگاهیان، نهادهای مدنی و سیاست گذاران از عبارت “حقوق جنسی” استفاده می کنند. در برخی کشورها، نهادهای مدنی با هدف دفاع از حقوق جنسی شکل گرفته اند. یک گروه کاری پویا از سازمان های غیر دولتی کشورهای گوناگون، به نام طرح پیشگام حقوق جنسی (Sexual Rights Initiative) اکنون در سازمان ملل فعالیت می کند.
خشونت جنسی چیست
سازمان بهداشت جهانی خشونت جنسی را اینگونه تعریف می کند:
“هر کنش جنسی، هرگونه تلاشی در راستای کنش جنسی، متلک، پیشنهاد، درخواست یا دست درازی جنسی ناخواسته، یا کارهای قاچاق انسان، یا هر گونه اقدام دیگری، برخلاف جنسانگی فرد با استفاده از زور، توسط هر کسی صرف نظر از رابطه وی با قربانی، در هر شرایطی، از جمله ولی نه محدود به خانه و محل کار.” (1)
سلامت جنسی چیست
سازمان بهداشت جهانی یک تعریف کاربردی از سلامت جنسی ارائه می کند:
“حالت بهبود جسمانی، احساسی، روانی و اجتماعی در رابطه با جنسانگی؛ این تنها در نبود بیماری و اختلال و ضعف خلاصه نمی شود. سلامت جنسی نیازمند رویکرد مثبت و احترام آمیز به جنسانگی و روابط جنسی، و نیز امکان برخورداری از تجربه های جنسی لذت بخش و امن، به دور از اجبار، تبعیض و خشونت است. برای بدست آوردن و نگهداشتن سلامت جنسی، حقوق جنسی همه افراد باید مورد احترام و حمایت قرار گرفته و برآورده شود.” (2)
نکته مهم درباره سلامت جنسی این است که نبود ابتلا به بیماری آمیزشی و نداشتن ضعف و اختلال جنسی لزوما به معنای داشتن سلامت جنسی نیست. تعریف اختلال جنسی به معنای ضعف یا اختلال جسمانی معمولا در کشورهای غربی رایج است. در بسیاری دیگر از نقاط دنیا، شخص ممکن است از نظر جسمانی هیچگونه اختلال جنسی نداشته باشد، اما به خاطر هنجارهای اجتماعی، توانایی کنش جنسی را نداشته باشد. بنابراین سازمان بهداشت جهانی تاکید دارد که سلامت جنسی “در نبود بیماری و اختلال و ضعف خلاصه نمی شود” بلکه “رویکرد مثبت و احترام آمیز به جنسانگی و روابط جنسی، و نیز امکان برخورداری از تجربه های جنسی لذت بخش” ضرروی است تا سلامت جنسی تامین شود. بسیاری از کارشناسان معتقدند که این رویکرد مثبت و احترام آمیز به جنسانگی نیازمند آموزش به نوجوانان است و چنین آموزش هایی باید اجباری و همگانی شود.
در راستای تعریف سلامت جنسی و برای گسترش و حمایت از آن است که سازمان بهداشت جهانی به گفتمان حقوق جنسی روی می آورد و در پیش درآمد تعریفی که با کمک انجمن جهانی سلامت جنسی برای حقوق جنسی بدست می دهد توضیح می دهد که “حقوق جنسی با کاربرد حقوق بشر موجود در زمینه جنسانگی و سلامت جنسی تعریف می شود. حقوق جنسی از حقوق همه مردم در ابراز و برآورده کردن جنسانگی شان و لذت بردن از سلامت جنسی، با حفظ احترام برای حقوق دیگران و در چارچوب حمایت دربرابر تبعیض، حمایت می کند.”(3)
جنسانگی (Sexuality) چیست
جنسانگی واژه کلیدی در تعریف حقوق جنسی است. حقوق جنسی با سلامت جنسی تعریف می شود، و تعریف جنسانگی برای تعریف سلامت جنسی ضروری است.(3)
سازمان بهداشت جهانی یک تعریف کاربردی از جنسانگی بدست می دهد:
“جنسانگی یک جنبه محوری از انسان بودن در همه دوران زندگی است و دربرگیرنده جنس، نقش ها و هویت های جنسیتی، گرایش جنسی، اروتیزم، لذت، صمیمیت و تولید مثل است. جنسانگی با اندیشه ها، رویاها، خواسته ها، باورها، نگرش ها، ارزش ها، رفتارها، عادت ها، نقش ها و رابطه ها تجربه و ابراز می شود. گرچه جنسانگی می تواند دربرگیرنده همه این ابعاد باشد، ولی همه آنها همیشه تجربه یا ابراز نمی شوند. جنسانگی از ارتباط متقابل عوامل بیولوژیکی، روانی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، اخلاقی، قانونی، تاریخی، مذهبی و معنوی تاثیر می پذیرد.”(9)
حقوق جنسی چیست
تعریفی که سازمان بهداشت جهانی در سال 2002 از حقوق جنسی ارائه داد، بسیار ساده و ابتدایی بود و ظرافت های لازم در زمینه ی اخلاقی و قانونی در جوامع گوناگون را در نظر نگرفته بود. این تعریف ابتدایی روی حقوق و آزادیهای فردی تکیه داشت، بدون آن به بسترسازی برای استفاده از این حقوق و آزادی های فردی بپردازد. برای نمونه، حق انتخاب یار جنسی، حق تصمیم گیری برای فعالیت یا عدم فعالیت جنسی، و حق داشتن روابط جنسی با رضایت دو طرف آورده شده بود، اما صحبتی از این نبود که در هیچ یک از این زمینه ها اجبار و زور و خشونت و تبعیض نباید در کار باشد. نکته دیگر اینکه حقوق جنسی مانند حقوق طبیعی تعریف شده بود، مانند حق داشتن رابطه جنسی با رضایت دو طرف، بدون آنکه دقت کافی در رعایت اخلاق اجتماعی بشود.
از این رو سازمان بهداشت جنسی این تعریف را کامل تر کرده و در سال 2010 تعریف جدیدی از حقوق جنسی ارائه داد که بر نبود تبعیض و خشونت تاکید دارد، از برابری در چارچوب ازدواج و پایان دادن به آن صحبت می کند، و حق آزادی عقیده و بیان و کنش در مبارزه با نقض حقوق بنیادین را تعریف می کند. یک نکته مهم اینکه حق داشتن حریم خصوصی نیز در حقوق جنسی تعریف می شود.
سازمان بهداشت جهانی درباره حقوق جنسی چنین می گوید:
“برآورده کردن سلامت جنسی به میزان احترام به حقوق بشر، و میزان حمایت و برآورده کردن آن، گره خورده است. حقوق جنسی دربرگیرنده یک سری حقوق بشر مشخص است که در اسناد حقوق بشری منطقه ای و بین المللی و دیگر توافقنامه ها و قوانین کشوری به رسمیت شناخته شده است.
این حقوق برای تحقق سلامت جنسی ضروری هستند:
• حق برابری و نبود تبعیض
• حق رهایی از شکنجه یا رفتار بیرحمانه، غیرانسانی و تحقیرآمیز
• حق داشتن حریم خصوصی
• حق دسترسی به بالاترین استاندارد سلامتی (از جمله سلامت جنسی) و امنیت اجتماعی
• حق ازدواج و بنانهادن خانواده و ازدواج کردن با اختیار و رضایت کامل دو همسر، و برابری در دوران ازدواج و برابری در پایان دادن به ازدواج
• حق تصمیم گیری درباره تعداد و فاصله فرزندان
• حق دسترسی به اطلاعات و آموزش
• حق آزادی عقیده و بیان، و
• حق چاره یابی موثر برای موارد نقض حقوق بنیادین.
استفاده ی مسئولانه از حقوق بشر نیازمند آن است که همه افراد به حقوق دیگران احترام بگذارند.”(3)
این تعریف خیلی ساده و اساسی است و حوزه های گوناگون حقوق جنسی را تعریف می کند. همین تعریف اساسی حقوق جنسی شاید بیشترین گسترش را داشته و بیش از هر تعریف دیگری مورد توجه و نقل قول قرار گرفته است، زیرا ساده و روشن و خلاصه است و روی همه موارد حقوق جنسی انگشت می گذارد. از همه مهمتر اینکه این تعریف توسط سازمان بهداشت جهانی تعریف شده و اهمیت پرداختن به جنسانگی و تعریف حقوق جنسی را در سلامت فرد نشان می دهد.
از سوی دیگر، این تعریف خیلی بنیادین و ابتدایی است و در آن به وظیفه ی مشخص دولت و ضرورت قانونگذاری برای دفاع از هریک از موارد حقوق جنسی اشاره ای نشده است، و البته این از آن روست که این یک قطعنامه سازمان ملل متحد نیست، بلکه یک تعریف ساده و اساسی توسط سازمان بهداشت جهانی است. در حال حاضر، شاید این بهترین سندی است که از تعریف حقوق جنسی در دست داریم.
این حقوق را شاید به سه دسته بتوان تقسیم کرد. حق تصمیم گیری فرد، حق رهایی از خشونت و تبعیض و مجازات، و حق داشتن امکاناتی که دولت باید فراهم سازد.
• حق تصمیم گیری آزادانه
حق ازدواج و بنانهادن خانواده، حق تصمیم گیری درباره تعداد و فاصله فرزندان، و حق آزادی عقیده و بیان حقوق و آزادی های فردی هستند. حق آزادی عقیده و بیان بیان می دارد که فرد باید در بیان جنسانگی خود آزاد باشد.
• ایمنی از خشونت و تبعیض و مجازات
زندگی جنسی رضایت بخش و امن و لذت بخش حق همگان است. کسی نباید برای چنین کنشی مجازات شود. اکثریت زنان جهان هنوز در خطر خشونت خانگی قرار دارند و زندگی جنسی رضایت بخش، امن و لذت بخش ندارند. در بسیاری از کشورهای دنیا، دگرباشان جنسی چنین حقی را ندارند و توسط مردم و یا حکومت و یا هردو به سختی مجازات می شوند یا به خاطر فشاری که بدانان وارد می شود دست به خودکشی می زنند. از این رو، روشن است که افزون بر برشمردن حقوق و آزادی های فردی در زمینه جنسانگی، تاکید بر حق برابری و نبود تبعیض و حق رهایی از شکنجه یا رفتار بیرحمانه، غیرانسانی و تحقیرآمیز نیز ضروری است.
• حق استفاده از امکاناتی که دولت باید فراهم سازد
بالاترین استاندارد قابل دسترسی سلامت جنسی نقش کنشی دولت را تعریف می کند. این نقش بسیار مهم نیازمند سیاست گذاری، سرمایه گذاری دولتی برای بهداشت عمومی، و تامین امکانات قابل دسترسی با استاندارد بالا برای همه شهروندان است.
دسترسی به خدمات بهداشت جنسی و باروری یک شرط اساسی برای تضمین حقوق جنسی است. فرض کنید که دو جوان با هم آمیزش جنسی می کنند، و زن به خاطر نداشتن دسترسی به خدمات بهداشت باروری بچه دار می شود در حالیکه اصلا آمادگی بچه دارشدن یا شرایط نگهداری از بچه را ندارد. پس از باردارشدن هم امکان سقط جنین را پیدا نمی کند. پیامد این بارداری بر زندگی این زن و کودک ناخواسته چه خواهد بود؟
یا فرض کنید که زوج جوانی با هم آمیزش جنسی دارند و دوست دارند بچه دار شوند. زن باردار می شود، ولی به خاطر نبود امکانات بهداشتی، سر زا می میرد. یا نوزادش بخاطر نبود امکانات بهداشتی می میرد. در چنین شرایطی پیامد استفاده از حقوق جنسی برای این زوج ها، بویژه زنان، فاجعه بار است.
پس احترام به حقوق جنسی بدون فراهم کردن امکانات و بستر مادی برای استفاده از این حقوق معنا ندارد. تضمین حقوق جنسی با تضمین دسترسی به امکانات بهداشتی مربوطه معنا پیدا می کند. و این وظیفه دولت است که این خدمات و امکانات را، از دسترسی به وسایل پیشگیری و امکان سقط جنین گرفته تا بهداشت بارداری، زایمان، و امکانات بهداشتی و درمانی برای نوزاد را فرام سازد.
در همین راستا، دولت باید وسایل پیشگیری را در دسترس همگان بگذارد، و سقط جنین را قانونی کند تا حق تصمیم گیری برای داشتن یا نداشتن فرزند، و زمان داشتن فرزند برای همگان تضمین شود.
افزون بر امکانات بهداشتی و درمانی، امنیت اجتماعی نیز اهمیت دارد. امنیت هیچ کسی نباید به خاطر استفاده از حقوق جنسی اش به خطر افتد. هیچ کسی نباید مثلا به خاطر زن بودن یا همجنسگرا بودن در خیابان یا محل کار آزار ببیند.
برای برخورداری از حق دسترسی به اطلاعات و آموزش، دولت باید سانسور را از میان بردارد، و امکانات آموزشی و آگاهی رسانی را فراهم سازد. در کشوری که تارنمای جهانی در آن فیلتر می شود، و صحبت درباره هر آنچه که به جنسانگی مربوط می شود ممنوع است، و روی برخی واژه ها خط قرمز کشیده می شود، چگونه می توان حق دسترسی به اطلاعات و آموزش را تعریف کرد؟
• وظیفه حکومت در حمایت از حقوق جنسی
افزون بر فراهم سازی یک سری امکانات بهداشتی و اجتماعی که در بالا بدانها اشاره شد، دولت باید گام هایی برای حمایت از حق تصمیم گیری آزادانه افراد بردارد. قانون باید از این حقوق دفاع کند. نیز باید برای کسانی که آن حقوق را نقض می کنند، مجازات قانونی در نظر گرفته شود.
برای نمونه، قانون باید از احترام به یکپارچگی بدن حمایت کند. هرکسی اختیار کامل بدن خودش را دارد و دیگری حق ندارد بدون اجازه به بدن او دست بزند یا به بدن او آزار و آسیب برساند. اگر کسی بدون اجازه به بدن دیگری دست بزند، یا او را کتک بزند، حتی اگر پدر یا برادر یا شوهر او باشد، باید مورد پیگرد قانونی قرار بگیرد. قانون باید برای کودک آزاری و زن آزاری مجازات تعیین کند.
• حق کنشگری
آخرین مورد از حقوق جنسی را که حق چاره یابی موثر برای موارد نقض حقوق بنیادین است، می توان به حق کنشگری تعبیر کرد. اگر فردی یا افرادی در جامعه حقوق جنسی شان نقض می شود، باید بتوانند گام هایی برای چاره جویی بردارند. مثلا دور هم جمع شوند، به دیدار نمایندگان مجلس بروند، موارد نقض حقوق بشر را به آگاهی عمومی برسانند، و یا حتی نهاد مدنی برای این کنشگری راه بیاندازند. همه این اقدامات باید حق آنها شمرده شود و آنها نباید به خاطر این چاره جویی مجازات شوند.
اهمیت تعریف حقوق جنسی
آگاهی به حقوق بشر ضروری است تا هر فردی از حقوق خود آگاه باشد، کنشگران برای ترویج آن حقوق برنامه های مشخص داشته باشند و حکومت ها گام های لازم را برای حمایت از حقوق بشر همه شهروندان خویش بردارند، قوانین و مقررات لازم را در آن زمینه وضع کنند، و امکانات اجرایی لازم را فراهم سازند.
آگاهی به حقوقی که نوپاست، بویژه از آن رو اهمیت دارد که راه را برای کنشگری و فشار به قانونگذاران وحکومت باز می کند.
دانستن حقوق جنسی، کنشگران و نهادهای مدنی را قادر می سازد که بتوانند موارد نقض آن را مستند سازند. اینگونه جمع آوری موارد مستند نقض حقوق جنسی، باعث می شود که جامعه درباره ی وضعیت خشونت بار نقض حقوق جنسی آگاه شود. در نتیجه، قانونگذاران موظف خواهند شد که قوانینی برای دفاع و حمایت از قربانیان نقض حقوق جنسی وضع کنند.
و باز این چرخه با شدت بیشتری ادامه می یابد: پس از قانونگذاری، باز آگاهی از قوانین به آگاهی بیشتر و گسترده تر از حقوق جنسی می انجامد و باعث می شود که موارد بیشتر و مشخص تری از نقض حقوق جنسی ثبت شود، و کنشگران و نهادهای مدنی در سطح گسترده تری به این مساله بپردازند و فشار افکار عمومی را تشدید کنند. در نتیجه، اینبار فشار به دولت وارد می شود تا مقررات دقیق تری وضع کند و بودجه ای را در نظر بگیرد و امکانات اجرایی لازم برای پیاده کردن قانون حمایت از حقوق افراد را فراهم سازد.
از این رو، آگاهی از حقوق جنسی نخستین گام برای بهبود وضعیت حقوق بشر است. بدون آگاهی از حقوق جنسی، همه موارد سرکوب و خشونت و تبعیض و محرومیت ناگفته باقی می ماند و اعتراضی به این موارد برانگیخته نمی شود.
حقوق جنسی نه تنها میدان را برای مبارزه با تبعیض و خشونت علیه دختران و زنان و دگرباشان جنسی باز می کند، بلکه گذرگاه مشترک بسیاری از اشکال تبعیض و خشونت و سرکوب را از آنچه که بر دختران باکره گرفته تا آنچه که بر کارگران جنسی می رود، روشن می سازد. روشن ساختن این گذرگاه مشترک به کنشگران و نهادهای مدنی که با این تبعیض ها و خشونت ها و سرکوب ها مبارزه می کنند این امکان را می دهد که با هم افزایی نیروهای شان بتوانند مبارزه پرتوان تر و گسترده تری را برای حقوق جنسی آغاز سازند.(5)
آلیس میلر، استاد حقوق دانشگاه ییل، به نکته خیلی خوبی درباره حقوق جنسی اشاره می کند: حقوق جنسی ویژه زنان یا مردان یا همجنسگرایان یا دختربچه ها یا بزرگسالان نیست. حقوق جنسی همگانی است، زیرا که هر انسانی دارای جنسانگی* است. حقوق جنسی یک تعریف اثباتی از جنسانگی ارائه می دهد که به عنوان یک جنبه اساسی از موجودیت انسان، مانند حق آزادی عقیده یا یکپارچگی شخصی، برای رشد شخصی هرکسی ضروری است. و از این رو، پتانسیل عظیمی برای تغییر فراهم می کند که نه تنها به درد “اقلیت های جنسی” می خورد، بلکه همه افراد جامعه از آن بهره ور می شوند.(5)
ناروشنی ها و دشواری ها
حتی در میان کشورهای پیشرفته نیز رسیدن به توافق نظر در مورد تعریف حقوق جنسی آسان نیست زیرا که کشورهای گوناگون سیاست های گوناگون درباره کارجنسی و سقط جنین دارند، تعریف های گوناگون و واژه های گوناگون برای تعریف اقلیت های جنسی دارند. اما امید است که تا تدوین چنین قطعنامه یا توافقنامه ای، دست کم برخی از موارد حقوق جنسی به توافقنامه های دیگر مانند کنوانسیون رفع هرگونه تبعیض علیه زنان افزوده گردد.
از آن جاییکه اختلاف فرهنگی و تفاوت نگرش سیاسی در میان کشورهای گوناگون واقعیتی است که وجود دارد، برخی تعریف ها گم و ناروشن باقی می ماند. این از آن روست که هنوز ناروشنی های زیادی هم نسبت به تعریف ها و هم نسبت به رویکردها وجود دارد.
اگر به بیانیه ها و قطعنامه های سازمان ملل متحد نگاه کنید، مانند کنوانسیون رفع هرگونه تبعیض علیه زنان یا بیانیه رفع هرگونه خشونت علیه زنان، می بینید که یک سری تعریف های مشخص ارائه شده و وظیفه ی دولت ها در رفع یا تبعیض و خشونت به صورت یک سری اقدامات مشخص ردیف شده است. اما تعریفی که سازمان بهداشت جهانی از حقوق جنسی ارائه می دهد خیلی ساده است و با یک بیانیه یا توافقنامه که از سوی سازمان ملل صادر شود خیلی تفاوت دارد. اما در همین تعریف ساده هم می بینیم که تعریفی که از حقوق جنسی در سال 2002 داده شده با چنان نگاهی به حقوق جنسی نگاشته شده که انگار حقوقی کاملا طبیعی و فارغ از هرگونه چارچوب و قید و بند اخلاقی و اجتماعی و قانونی و سیاسی است. در حالیکه تعریفی که در سال 2010 داده شده، احترام به فرهنگ و اخلاق رایج اجتماعی و قانون را رعایت می کند و به جای حق رابطه جنسی با رضایت دو طرف، هم از حق ازدواج و تشکیل خانواده با رضایت دو طرف و هم از حق داشتن حریم خصوصی صحبت می کند.
این از آن روست که تعریف حقوق جنسی اگر در سطح گسترده جا نیافتد و مورد پذیرش قرار نگیرد، ارزشی نخواهد داشت. بسیاری از مردم حتی در کشورهای پیشرفته نیز هنوز با حق رابطه جنسی با رضایت دو طرف مشکل دارند چرا که این رابطه نه تنها ممکن است رابطه ای خارج از چارچوب ازدواج و خیانت به همسر باشد، بلکه ممکن است آمیزش جنسی در ازای دریافت پول یا حتی رابطه بین کودک و بزرگسال باشد که این آخری در امریکا تجاوز نام می گیرد. این تعریف ها باید خیلی دقیق تر شود. ضمن اینکه مفهوم “رضایت” هم مفهومی است که هنوز باید بطور دقیق تعریف شود. دست کم در امریکا هنوز بحث های داغ درباره مفهوم رضایت در رابطه جنسی فراوان است. (10)
نمونه دیگر در مورد حق دسترسی به اطلاعات و آموزش است. دریافت و دادن اطلاعات مربوط به جنسانگی تا چه حدی مجاز است، و کجا به هرزه نگاری می رسد؟ کودکان از چه سنی و در چه زمینه هایی می توانند چنین اطلاعات و آموزش هایی را دریافت کنند؟ تعریف های دقیق در این زمینه ها هنوز در کشور پیشرفته ای مانند امریکا هم که حقوق جنسی شاید بیشتر از هر جای دیگر دنیا حمایت می شود، وجود ندارد. حالا مجسم کنید که نمایندگان مجلس در جمهوری اسلامی ایران یا افغانستان بخواهند با هم به بحث و گفتگو بنشینند تا گستره ی حقوق جنسی به عنوان حقوق بشر و میزان آموزش آن در مدارس را تعیین کنند.
دشواری ها فراوان است و در زمینه های گوناگون مذهبی و فرهنگی و سیاسی وجود دارد. به همان اندازه که هواداران حقوق جنسی به دنبال تعریف دقیق و مشخص و تدوین بیانیه و دفاع از حقوق جنسی بوده اند، دست راستی ها در کشورهای گوناگون نیز قدرت گرفته و به بهانه ی وحشت از بیماری ایدز، مخالفت با هرزه نگاری و مخالفت با سقط جنین به رودررویی با حقوق جنسی پرداخته اند.
این رودررویی نه تنها در کشورهای گوناگون، بلکه در سطح بین المللی نیز جریان دارد. از جمله این رودررویی ها، مخالفت ایران و ایستادن در کنار واتیکان و روسیه و عربستان سعودی در مخالفت با برخی قطعنامه های سازمان ملل از جمله حتی در رابطه با خشونت علیه زنان است. (11)
یکی از بهانه هایی که این کشورها در مخالفت با حقوق جنسی مطرح می کنند، “تفاوت های فرهنگی” است. از این رو ایجاد گفتمان در میان روشنفکران ایرانی بیش از پیش ضروری به نظر می رسد تا سد “تفاوت های فرهنگی” هرچه زودتر شکسته شود و حکومت موظف به دفاع از حقوق بشر شهروندان شود.
(1)
Krug, Etienne G., Linda L. Dahlberg, James A. Mercy, Anthony B. Zwi, and Rafael Lozano. “World Report on Violence and Health.” World Health Organization. United Nations, 2002. Web. 11 Dec. 2014.
(2)
“Measuring Sexual Health: Conceptual and Practical Considerations and Related Indicators.” World Health Organization. UNFPA, 2010. Web. 10 Dec. 2014.
(3)
“Defining Sexual Health.” World Health Organization. N.p., 2010. Web. 10 Dec. 2014.
(4) تعریفی که سازمان بهداشت جهانی از حقوق جنسی در سال 2002 بدست داد، در زیر آمده است.
حقوق جنسی دربرگیرنده حق همه افراد – به دور از زور و خشونت و تبعیض – است برای:
• بالاترین استاندارد قابل دسترسی سلامت جنسی، از جمله دسترسی به خدمات بهداشت جنسی و باروری؛
• جستجو و درخواست، دریافت و دادن اطلاعات مربوط به جنسانگی؛
• آموزش جنسانگی؛
• احترام به یکپارچگی بدن؛
• انتخاب یار جنسی؛
• تصمیم گیری برای فعالیت یا عدم فعالیت جنسی؛
• روابط جنسی با رضایت دو طرف؛
• ازدواج با رضایت دو طرف؛
• تصمیم گیری برای داشتن یا نداشتن، و زمان داشتن فرزند؛
• کنش برای رسیدن به زندگی جنسی رضایت بخش، امن، و لذت بخش.
برگرفته از:
“Gender and Human Rights.” World Health Organization. N.p., 2002. Web. 10 Aug. 2014.
(5)
Miller, Alice M. “Sexuality and Human Rights.” (2009): n. pag. International Council on Human Rights Policy, 2009. Web. 1 Nov. 2014.
(6)
“Yogyakarta Principles: English.” Yogyakarta Principles: English. N.p., 2006. Web. 1 Dec. 2014
< www.yogyakartaprinciples.org
(7) این جزوه را می توانید در اینجا ببینید:
“Sexual Rights: An IPPF Declaration.” International Planned Parenthood Federation. N.p., Oct. 2008. Web. 19 Nov. 2014.
(8)
“Declaration of Sexual Rights.” World Association for Sexual Health WAS. N.p., Mar. 2014. Web. 19 Dec. 2014.
(9)
“Gender and Human Rights.” World Health Organization. N.p., 2002. Web. 10 Aug. 2014.
(10) وحدتی, سهیلا. “تعریف واژه ها: رضایت جنسی و حمله جنسی.” اخبار روز, 27 Aug. 2014. Web.
(11) برای نمونه اینجا را ببینید:
“Vatican Joins Iran, Resists UN Effort to Fight Violence against Women.” The Globe and Mail. N.p., 4 Mar. 2013. Web. 19 Dec. 2014.
بخش های پیشین این مطلب:
حقوق جنسی حقوق بشر است (1) – حجاب اجباری: نفی هویت جنسی و یکپارچگی شخصیت زن
حقوق جنسی حقوق بشر است (2) – در دفاع از حجاب اختیاری و نقد برهنگی