درباره دیدگاه های حزب حیات آزاد کردستان «پژاک»
گفتگو با آراس کاردوخ، عضو کوردیناسیون «پژاک» – بخش یک
شنبه ۲۵ ارديبهشت ۱٣٨۹ – ۱۵ می ۲۰۱۰
شهروندان کردی که به همکاری با حزب حیات آزاد کردستان یا پارتی ژیانی ئازادی کوردستان (پژاک) متهم می شوند، بیشترین تعداد زندانیان سیاسی و قربانیان اعدام در ایران را در ماه های اخیر تشکیل می دهند. در روز یکشنبه 9 مه 2010، جدیدترین موج اعدام های سیاسی پنج قربانی گرفت – فرزاد کمانگر، شیرین علم هولی، علی حیدریان، فرهاد وکیلی، و مهدی اسلامیان – که جرم چهارتن از آنان وابستگی به پژاک بود(1). این پرسش مطرح می شود که دلیل حساسیت بیش از اندازه حکومت جمهوری اسلامی نسبت به «پژاک» چیست که پیامد آن اعدام های بی رویه اعضای متهم به همکاری با پژاک است. تارنمای پژاک گویای آن است که استفاده از خشونت و قتل دوسویه است و از سوی پژاک نیز انجام می گیرد(2). پژاک از تاریخ 4 فوریه 2009 از سوی دولت امریکا به عنوان یک گروه تروریستی شناخته شده است. برای آگاهی بیشتر درباره ی «پژاک» و فعالیت هایی که پژاک در پیش می گیرد، با یکی از اعضای کوردیناسیون پژاک به گفتگو نشستم که متن این پرسش ها و پاسخ های داده شده را در زیر می بینید. این عضو کوردیناسیون – که با نقش ایشان در رهبری پژاک در اینجا آشنا می شوید – با نام مستعار «آراس کاردوخ» فعالیت می کند و می نویسد (3). این گفتگو که از طریق اینترنت و در حدود نیمه ی اول بهار 2010 انجام گرفته است، در دو بخش تنظیم شده است. بخش یک به دیدگاه ها، و بخش دو به عملکرد پژاک می پردازد.
سهیلا وحدتی
وحدتی: رهبر یا رهبران کنونی پژاک چه کسانی هستند؟
کاردوخ: ریاست حزب ما برعهدهی مهندس رحمان حاجی احمدی است که ایشان اهل شهر نقده و تحصیلکردهی اروپا و از رهبران قیامهای مردمی در دوران انقلاب اسلامی در کردستان هستند. در هر کنگرهی حزب مجلسی انتخاب گشته که عموما در کنگرهی بعدی تغییراتی نیز در آن حاصل میشود.(4)
مجلس حزب از میان خویش هیئتی را بنام کوردیناسیون انتخاب مینماید که نظارت بر امورات را برعهده دارند. این کوردیناسیون قبلا بصورت شش ماهه تغییر مییافت اما از کنگرهی سوم به بعد بصورت سالانه و طی جلسات حزب تغییر مییابند. رفقایی که در مطبوعات کردی و جهانی در مصاحبهها شرکت میکنند، از اعضای مدیریت حزبمان میباشند.
وحدتی: هدف این گروه چیست و از چه شیوه های سیاسی برای رسیدن به هدف خود استفاده می کند؟
کاردوخ: اهداف حزب (و نه گروه!) بصورت مدون در برنامه و اساسنامهی حزب و با تفاصیل کافی آمدهاند. در کل میتوان گفت رسیدن به حقوق دموکراتیک سیاسی و اجتماعی در چارچوبی آزاد، دموکراتیک و عادلانه برای خلق کرد و تمامی خلقهای ایران بدون در نظر گرفتن تبعیضهای اتنیکی، مذهبی و زبانی و هویتی است. هدف بر این است که نظامی برقرار شود که خلق در سطح بومی امورات خویش را اداره نموده و با یک خودمدیریتی دموکراتیک امورات خویش را حل و فصل نمایند. این نظام و شیوهاش در اسناد سازمانی ما روشن گشته و مناسبات آن با نیروهای حاکم و دولت مرکزی و در میان خویش نیز تعریف شدهاند. جهت رسیدن به این اهداف نیز از شیوههای دموکراتیک سازماندهی و فعالیت بهره برده و جهت حفاظت از فعالیتهای خویش در مقابل فشارهای نیروهای امنیتی «دفاع مشروع» مطابق منشورهای بینالمللی را پیشه مینماید.
وحدتی: آیا این هدف ها و شیوه ها از آغاز پیدایش پژاک تا کنون ثابت مانده، و یا تغییر کرده است؟
کاردوخ: از همان ابتدای تأسیس حزبمان تاکنون این شیوهها وجود داشته و ادامه نیز خواهند داشت. در ابتدای فعالیتهایمان شیوههای سیاسی دموکراتیک نقش اصلی را داشته و نیروهایمان تنها با افزایش فشارها و حملات نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی بود که ناچار از افزایش دفاع مشروع گشتند. در هر منطقهای که نیروهای امنیتی فشار بر خلق و نیروهایمان را افزایش داده و یا اقداماتی در مقابل موجودیت ما انجام دهند، نیروهایمان نیز در چارچوب منشور دفاع مشروع و با رعایت اصول بینالمللی آن از خویش دفاع کرده و فعالیتها و کارهایشان را پیش میبرند.
وحدتی: در مورد مهندس رحمان حاجی احمدی که رهبر گروه است، ممکن است بفرمائید که ایشان چند ساله است، در کدام کشور و در چه رشته ای تحصیل کرده است؟ آیا عکسی از ایشان دارید که برای من بفرستید که به چاپ برسانم؟ و نیز چرا ایشان در اروپا بسر می برد؟ آیا به دلایل امنیتی است؟
کاردوخ: ایشان بیش از شصت سال دارند. در کشور چکسلواکی و در رشتهی مهندسی کشاورزی تحصیل نمودهاند. هماکنون در کشور آلمان مقیم هستند.
ایشان در چارچوب تقسیم کاری حزبی و بعنوان ریاست حزب و مسئول روابط خارجی در اروپا بسر میبرند. در صورت تصمیم حزب ـ که تابحال گاه و بیگاه صورت گرفته نیزـ به کردستان آمده و در کوهستان به امورات خویش میرسد ولی حوزهی کاری ایشان هماکنون اروپاست. دلایل امنیتی مطرح نیستند. کوهستان از اروپا امنتر است. دستگیری اخیر ایشان در آلمان نیز حاکی از همین امر است. ما در کوهستانها با تکیه بر نیروی ذاتی خویش، امنیت لازمه را برقرار مینماییم. این برای تمامی اعضای حزب مصداق دارد.
وحدتی: اجازه دهید نظر شما را درباره دلیل حمله به دفاتر پژاک در اروپا و دستگیری رهبر حزب حیات آزاد کردستان، عبدالرحمان حاجی احمدی، جویا شوم. ایشان در یک روز جمعه در ماه مارس در آلمان دستگیر شده و با اینکه ایران خواستار بازگشت دادن ایشان به ایران بود، دولت آلمان عنوان کرد که ایشان شهروند آلمان است و در روز دوشنبه هفته بعد ایشان را آزاد ساختند. به نظر شما علت دستگیری ایشان چه بود؟
کاردوخ: ما معتقد هستیم که مبارزات در تمامی بخشهای کردستان بصورت هماهنگ صورت بگیرند. زیرا میهنمان در چارچوب تصمیم نیروهای بینالمللی و دولتهای منطقه پارهپاره گشته و از هم گسیخته شده است. هنوز هم این سیاستها بصورت مشترک اعمال میشوند. به همین جهت خلق کرد نیز ناچار است بصورت هماهنگ عمل نماید. این موقعیت در عین حال خلق کرد را بصورت «امیدی» برای «دموکراسی و آزادی» در کل منطقه تبدیل مینماید.
امسال نقشهای جدید علیه کل خلق کرد طرح گشته و این بخشی از توطئهی بینالمللی است که علیه رهبر خلق کرد «عبدالله اوجالان» در فوریه سال 1999 انجام گرفت. در چارچوب این نقشه محدود کردن کلیهی نیروهای مبارز کردی در سطح جهان در دستور کار قرار گرفت. به نظر ما این تصمیمی است که از جانب «ناتو» گرفته شده و به معرض اجرا گذاشته میشود. در همین چارچوب با توجیهاتی واهی اعضایی از انجمنها و سازمانهای مختلف کردی دستگیر گردیدند. در میان این افراد ریاست حزب ما نیز وجود داشت. از نظر حقوقی و قانونی موردی جهت دستگیری ایشان وجود نداشت. عمدا ایشان را در روزی دستگیر نمودند که روز بعد به تعطیلی ادارات برخورد و یکی دو روز در بازداشت باقی ماند تا در اولین روز آغاز کار رسمی دستگاه قضایی آزاد شد. زیرا دلیلی قانونی و مدرکی حقوقی برای دستگیری ایشان وجود نداشت. ولی پشت پردهی مسئله، چیزی است که عرض نمودم.
همچنین دادن پیام دیپلماتیک به ایران نیز میتواند یک دلیل این عملکرد غیرقانونی دولت آلمان باشد. از طرفی نیز به ما پیام میدهند که در صورتی که همچنان به خط مشی خویش ادامه داده و به مخالفت با سیاستهای کنونی یعنی سیاستهای تصویبی از طرف آنها ادامه دهیم، حتی ریاست حزب ما نیز میتواند معروض فشار باشد. ولی اینها نمیتواند بر عملکرد ما تأثیرگذار باشند. ریاست ما نیز در موضعگیری خویش آشکارا به این امر اشاره نمود. کسی که ریاست سازمان ما را برعهده گرفته البته که میداند با فشارهایی اینچنین نیز روبرو خواهد بود. علیرغم مواردی که در دستگیری ایشان اعلام شده، ما قرائتی اینچنین نیز از پشت پردهی آن داریم.
وحدتی: لطفا در مورد شیوه شکل گیری و تاریخچه ی پژاک توضیح دهید.
کاردوخ: پژاک پس از تدارکات معین از طرف جوانانی که معتقد به افکار رهبر آپو و سازماندهی به شیوهی شمال کردستان بودند طی برگزاری اولین کنگرهی رسمی خویش در تاریخ 4 آوریل 2004 تأسیس گردید. قبل از آن کمیتههایی تشکیل گردیده، جلسات آموزشی و بحث و گفتگوهای متعددی برگزار شده و بستر لازمه جهت تشکیل حزب آماده شده بود.
وحدتی: از شما خواهش می کنم که عدم آگاهی من و امثال من را ببخشید و فرض را بر این بگذارید که ما از وضعیت کردستان و گروه ها و حزب های سیاسی آن کاملا بی خبر هستیم. و در ضمن خواهش دارم از کلی گویی بپرهیزید. بطور نمونه، شما از “سازماندهی به شیوه ی شمال کردستان” صحبت می کنید، بدون اینکه در اینباره توضیحی دهید. لطفا دقت کنید که من و بسیاری دیگر مانند من هیچ ایده ای از وضعیت کردستان و سازماندهی به شیوه کردستان نداریم چه رسد به سازماندهی به شیوه ی شمال کردستان. لطفا این مفاهیم را توضیح دهید.
کاردوخ: منظور از شمال کردستان، بخشی از کردستان است که در داخل مرزهای سیاسی کشور ترکیه قرار دارد. کردستان با قرارداد قصرشیرین بین امپراطوری عثمانی و صفوی به دو بخش و سپس در نتیجهی پیمان لوزان نیز بخشی که تحت حاکمیت عثمانیان قرار داشت نیز به سه بخش تقسیم شد.
بخش شرق کردستان در داخل مرزهای ایران، جنوب در چارچوب مرزهای عراق و جنوب غربی و یا غرب نیز در چارچوب مرزهای سوریه قرار دارد. در جریان «جنگ رهاییبخش ملی» به پیشاهنگی مصطفی کمال، روسای کرد از وی پشتیبانی مینمودند ولی پس از توافق مصطفی کمال با انگلیسیها و تقسیم کردستان و پایمال نمودن حقوق خلق، کردها به قیام برخاسته و بارها در پی احقاق حقوق خویش برآمدند. «احسان نوری پاشا» در بخش سرحد و کوه آرارات، «سیدرضا» در منطقهی درسیم و «شیخ سعید» در دیاربکر و در کل 28 قیام کوچک و بزرگ صورت گرفتند، لیکن تمامی قیامها سرکوب شده و کردها با قتلعامهای متعددی روبرو گشتند.
البته که در این قیامها موارد بسیاری وجود دارند که در جای خویش میتوان آن را ارزیابی نمود. آخرین قیام کردها در سال 1978 و به پیشاهنگی حزب کارگران کردستان با رهبری عبدالله اوجالان ـ که دیگر در میان کردها تحت عنوان «ریبهر ئاپو» به رهبر و نماد و قلب اتحادآور خلق تبدیل شدهـ مبارزاتی را آغاز نمودند. تصمیم به پایمالی حقوق خلق کرد از طرف نیروهای بینالمللی گرفته شده بود.
کنفرانس قاهره در سال 1920 ، کنفرانسی است که این تصمیم در آن صورت رسمی به خویش گرفت و در لوزان اجرا گردید. به همین جهت قیام حزب کارگران کردستان با دشواریهای فراوانی روبرو گردید. تاریخ مبارزات این حزب مملو از مبارزهای دشوار، دردآور و خونین گشت. علیرغم تمامی اینها و توطئهی بینالمللی علیه رهبرآپو در 15 فوریه 1999 که به ربودن ایشان منجر گردید، این مبارزات با خط مشی سیاسی قوی و برحق خویش به چنان سطحی از سازماندهی دموکراتیک خلق رسیده که امسال در همایش خلق در شمال کردستان با پیشاهنگی «آپوئیست«ها حدود یک و نیم میلیون انسان گرد آمده و پیام لزوم آزادی رهبر آپو و احقاق حقوق خلق کرد سر دادند.
این شیوهی سازماندهی یعنی سازماندهی قانونی، دموکراتیک و مستقل و ارادهمند خلق کرد در شمال کردستان برای ما الگوی مناسبی جهت شرق کردستان و کل ایران است.
رهبر آپو از همان ابتدا تاکنون با حجم عظیمی از کتب و نظریاتش این شیوهی سازماندهی را شکل بخشید. شیوهی سازماندهی غیردولتی که آن را «کنفدرالیسم دموکراتیک» مینامیم و خارج از حیطهی سلطهی دولتی بوده ولی ارادهی خلق را به شیوهای مختص به خویش شکل میدهد، در پی احقاق حقوق تمامی خلقهای منطقه است. در این شیوه، هدف تغییر مرزها و تشکیل «دولتی مستقل» نبوده بلکه هدف آن است که خلق در چارچوب سازماندهی غیردولتی خویش به ارادهای آزاد رسیده و بتوانند مسائل خویش را به دست خویش حل نمایند. این شیوهی سازماندهی ابعاد حقوقی، سیاسی، اجتماعی، قضایی، اقتصادی و ابعاد متعدد دیگری دارد که جهت اطلاع از آنها میتوانید اسناد لازمه را از طریق رفقایمان به دست آورید. منظور از «مدل» شمال کردستان، این است.
وحدتی: خواهش می کنم درباره عبدالله اوجالان که در پژاک “رهبرآپو” خوانده می شود و دلیل جذابیت افکار وی برای ما توضیح دهید. تا جایی که من آگاهی دارم، ایشان رهبر یک گروه از کردهای ترکیه است که به خاطر مبارزه مسلحانه و عملیات تروریستی اکنون در زندان بسر می برد و بخاطر لغو اعدام در جریان پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپا اعدام نشد. به نظر شما، اوجالان و مبارزه ی وی در چه زمینه هایی در کردستان ترکیه موفق بوده است و برای شخص شما چرا تا این اندازه جذابیت دارد؟
کاردوخ: رهبرآپو متولد 4 آوریل 1949 در شهر اورفاست. تحصیلکردهی رشتهی علوم سیاسی دانشگاه آنکارا و موسس حزب کارگران کردستان است. این حزب مبارزهی مسلحانه انجام داده و موضع قدرت ترکیه ایشان را «تروریست» مینامد اما نه خلق کرد و نه حتی خلق ترک نیز چنین نظری ندارد. میتوانید به افکار عمومی ترکیه مراجعه نمایید.
ایشان تنها رهبر یک گروه نیست. «گروه» ایشان سازمانی بسیار وسیعتر از احزاب است، که آن را «کنفدرالیسم جامعهی دموکراتیک کردستان» مینامیم. دارای چندین شاخه، مجلس، نهاد و سازمان نظامی است. درست است که حکم اعدام در ترکیه لغو شده اما این نه به لطف موضع دولت ترکیه بود، بلکه در نتیجهی مبارزات ایشان بود. خلق کرد ایشان را بعنوان رهبر خویش قبول دارند. در جمعآوری امضا جهت کمپین «من عبدالله اوجالان را به عنوان سمبل ارادهی سیاسی خویش قبول دارم» با میلیونها امضایی که گردآوری شده و به نهادهای مختلف ترکیه و بینالمللی ارائه گردید، آشکار شد که در کردستان کسی هستند که بدون چون و چرا رهبر محسوب میشوند. توجه داشته باشید که زمانی «یاسر عرفات» و «نلسون ماندلا» را نیز تروریست مینامیدند. این دال بر «صحیح» بودن داعیهی مذکور نیست.
در ضمن رهبر آپو تنها رهبر خلق کرد نیست. بلکه با نظریاتی که در حوزهی سیاست، جامعهشناسی و حوزههای مختلف دیگری دارد، از اندیشمندانی است که بدون شک در آینده نظریاتش در رأس نظریات جامعهشناسی و سیاسی جهان خواهد بود. اگر نظریات ایشان که در قالب «دفاعیات» ارائه گردیدهاند، مطالعه گردند، آنگاه خواهید دید که «تروریست» کیست. ایشان اکنون با اندیشمندانی سرشناسی همچون «امانوئل والرشتاین»، «مورای بوچکین» که چند سال پیش از دنیا رفت، «نوام چامسکی» و بسیاری دیگر دارای داد و ستد فکری بوده و کسی است که داعیهی «گذار از مارکس» را دارد. این تفکر ایشان برای بحث باز بوده و اگر شما و کسانی چون شما نیز در این مورد مطالعه نموده و نظری داشته باشید، میتوانیم به ایشان برسانیم. خود ایشان نیز از طریق وکلای خویش همیشه خواهان گفتگو در مورد نظریاتش و اطلاع از نقد و نظرات خوانندگان هستند. ایشان در طول پانزدهـ بیست سال بیش از دویست کتاب نوشتهاند. عموم کتابهای ایشان درسهایی است که در «آکادمی معصوم کرکماز» (از پیشاهنگان پ.ک.ک و آغازگر جنگ مسلحانه علیه دولت ترکیه در سال 1984 که در سال 1986 شهید شدند) تدریس نموده است. برخی از آنها نیز راپرتها، سخنرانیها، مصاحبهها و منتخبات است. از این کتب حدود ده کتاب به فارسی نیز ترجمه شدهاند که میتوانید به شیوهای که گفته بودم، به دست بیاورید. همچنین دفاعیات ایشان نیز بغیر از یک دفاعیه، همگی به زبان فارسی ترجمه شدهاند. علاوه بر این دو جلد از دفاعیات پنج جلدی اخیر ایشان تحت عنوان «مانیفست تمدن دموکراتیک» نیز به انگلیسی ترجمه شدهاند که در صورت پیگیری میتوانید به دست بیاورید.
اینها نشان میدهند که ایشان کسی است که هم جذابیتی ویژه داشته، هم شایستهی رهبری است و هم اندیشمندی گرانقیمت است که «شرقی» بودن ایشان میتواند مسیر اندیشهی «غربمحور» را تغییر دهد. مطالعهای اندکی کافی میتواند ایشان را بهتر بشناساند. به نظر ما نیاز تمامی انسانهای مبارز، شرقی و حتی صرفا «انسان» است تا از افکار ایشان اطلاع یابند. میتوانید از رفقای بخش ارتباطات ما فایلی که در ابتدای برخی کتب ایشان که به فارسی ترجمه شده و بیوگرافی ایشان را توضیح میدهد طلب نمایید.
ایشان جامعهی کرد را از لبهی پرتگاه نابودی نجات داده و آنها را به سطحی آورده که میتوانند گردهماییهای بینظیری همانند نوروز امسال در شهر دیاربکر داشته باشند. ما «حیات آزاد» خویش را مدیون افکار ایشان میدانیم. حتی اعتقاد داریم که منطقه تنها از طریق افکار ایشان است که میتواند به حیاتی آزاد و شایستهی انسانیت خواهد رسید. اینها دلیل جذابیت ایشان برای ماست.
وحدتی: در حال حاضر چه گروه های سیاسی دیگری در کردستان یا درباره ی کردستان فعالیت می کنند. موضع شما در قبال این گروهها چیست، آیا با آنها همکاری دارید؟
کاردوخ: احزابی چون حزب دموکرات کردستان ایران (که به دو شاخه منشعب شده)، حزب کومهله ( با انشعابات متعدد و اسامی جداگانه و افکار بسیار جداگانه از هم) و چند سازمان کوچک و خرد دیگر که گاه خویش را حزب نیز مینامند در زمینهی کردستان فعالیت مینمایند. باید توجه کرد که این احزاب اکثرا در جنوب کردستان مستقر بوده و تنها داعیهی فعالیت در کردستان را دارند. کمپهای رسمی و شیوهی زندگی کمپنشینی را پیشه کردهاند. این گروهها و احزاب عموما منفعل گشته و یا فعالیتهایشان به مینیمم و حداقل رسیده است. به همین جهت علیرغم درخواست و طلب مستمر ما تابحال نتوانستهایم حوزهی همکاری مشخصی را با همدیگر یافته و در آن همکاری منسجمی نماییم.
یکی دو حزب از این احزاب از نزدیک شدن به حزبمان شدیدا احتراز ورزیده و اگرچه بصورت رسمی مخالفت خویش را تنها چند بار بر زبان راندهاند اما بصورت غیر رسمی و عملا به مخالفت با ما دست میزنند. ما سعی داریم تا این احزاب نیز فعال گشته و مبارزه گسترش یابد زیرا معتقد هستیم که مبارزه در چارچوب کردستان و ایران نیاز به نیروهای مبارز دارد. این نیروها چه در چارچوب یک سازمان و چه چند سازمان باشند، هرچه سریعتر باید وارد مبارزهای مشترک گردند. زیرا وضعیت کشورمان وخیم بوده و فشار بر خلق بسیار است. دولت شدیدا مشغول اعمال فشار و ایجاد رعب و وحشت است و این نیروهای مبارز هستند که باید متقابلا بصورت منسجم عمل نمایند.
وحدتی: چه خط و مرزهایی سیاسی شما را از این گروهها جدا می سازد؟
کاردوخ: ما تفاوتهای بنیادین با این احزاب داریم. اولا از نظر فکری بسیار تفاوت داریم. ما دارای پارادایم فکری پیشرویی هستیم که تفاوتی بنیادین با گفتمانهای قبلی دارد که مورد قبول این احزاب است. از نظر سیاسی معتقد به فعالیت در داخل میهن هستیم که نیاز به دفاع مشروع را پیش آورده و این با وضعیت احزاب مذکور ناهمخوان است و قادر به چنین چیزی نیستند. معتقد به لزوم استقلال عمل هستیم که این نیروها عملا و در شرایط کمپنشینی و تحت سیطرهی نیروهای دیگر قادر به آن نیستند.
نیروهای ما عموما جوان بوده و این پویایی سیاسی و تشکیلاتی و حتی نظامی را با خود میآورد که این نیروها دشوار بتوانند چنان پرفرمانسی را نشان دهند. مثلا خواستهها و طلبهایمان مشخص بوده و در مقابل دولت در هر شرایطی که باشیم خطابی شفاف و روشن داریم اما ابهام در عملکرد و خطاب این احزاب وجود دارد. ابهامی که به کل مبارزات مردمی در ایران ضرر میرساند.
وحدتی: در ضمن، وقتی که می گویید که احزاب دیگر “منفعل” شده اند، آیا منظور شما این است که دیگر دست به اسلحه نمی برند؟ آیا منظور شما از فعال کردن آنها اینست که می خواهید آنها را به مبارزه مسلحانه تشویق کنید؟
کاردوخ: نخیر، ما اصولا به مبارزهی مسلحانه و تئوری «جنگ رهاییبخش» ملی که تاکتیکی مارکسیستی است اعتقادی نداشته و تنها در چارچوب «دفاع مشروع» از ابزار نظامی بهره میبریم و این کاملا با برخورد موضع قدرت مقابل ما درارتباط است. در صورت نبود فشار نیازی به این روش باقی نمیماند. منظور ما از «انفعال» احزاب شرق کردستان، از بین رفتن تحرک سیاسی و سازمانیشان است. اصولا این احزاب هیچگاه بصورت ارادی عمل ننموده و تنها هنگام ضعف حکومت مرکزی و وجود فاکتورهای خارجی است که اقدام نمودهاند. همانند دوران جنگ ایران و عراق.
این احزاب تنها بر روی اینترنت و تلویزیون به موجودیت خویش ادامه میدهند. نوع حیات آنها، وضعیت فکری و ایدئولوژیکشان هیچ ارتباطی با مبارزه نداشته و مبارزه را به ابزار «تأمین معیشت» تبدیل نمودهاند. این بزرگترین آفتی است که میتوان در ایران ایجاد نمود. الگویی منفی برای تمامی ایران بوده و به همین جهت با آن مخالف هستیم. اگر با آن موافق بوده و شیوهی حیاتشان را قبول مینمودیم، لزومی به تأسیس حزبی نو و نامیدن «حیات آزاد» بر آن باقی نمیماند.
وحدتی: لطفا توضیح دهید که منظور شما از این پارادایم فکری پیشرو چیست، و گفتمان های قبلی که مورد قبول احزاب دیگر است چیست تا ما تفاوت ها را درک کنیم.
کاردوخ: احزاب شرق کردستان از نظر ایدئولوژیک سردرگم هستند. هیچ کدام دارای ثبات فکری در این مورد نبوده و نیستند. عموما منفعتطلبی روزانه جای تفکر بنیادین و بینش فکری آنها را گرفته است. در مورد مسئلهی کرد نیز «برخوردی حماسی» دارند که ما آن را «ملیگرایی ابتدایی» عنوان مینماییم. در این مورد میتوان بحث طویلی نمود. همانگونه که در مورد سوال اول توضیح دادم ما پیرو افکار رهبرآپو هستیم که آن را «پارادایم جامعهی اکولوژیکـ دموکراتیک و آزادیخواهی جنسیتی» عنوان میکنیم.
رهبر آپو در شش دفاعیهی خویش که در کل یازده جلد میباشد به تبیین این اندیشهی خویش پرداخته و ما این دفاعیات و بویژهی دفاعیهی اخیر ایشان تحت عنوان «مانیفست تمدن دموکراتیک» که پنج جلد میباشد را بعنوان «مانیفست» میپذیریم. در این پارادایم تلاش بر این است تا جامعهای دموکراتیک (و نه دولتی دموکراتیک، چه مطابق نظریات ما دولت و دموکراسی با هم مغایرت داشته و یک دولت هرگز نمیتواند دموکراتیک باشد، بلکه میتواند منعطفتر از سایر نمونهها عمل نماید) و اکولوژیک (که طبیعت را همچون موجودی زنده نگریسته، ریشهی حاکمیت و فرادستیها را در برخورد سلطهگرایانه با طبیعت میبیند و در پی آن است که حیاتی مسالمتآمیز با طبیعت و محیطزیست برقرار نموده و این را پایهی تمامی برخوردهای انسانی و دموکراتیک میشناسد) و عاری از تبعیضهای جنسیتی را ایجاد نماید.
این پارادایم دارای مضمونی بسیار وسیع و همراه با جزئیات است که در صورت تمایل در مورد آن میتوانید مدارک و اسناد و کتب لازمه را بر روی پایگاه اینترنتی ما دیده و یا از مرکز ما دریافت دارید.
وحدتی: شما از ” شیوهی زندگی کمپنشینی” صحبت می کنید که من می توانم حدس بزنم یعنی چه، ولی ممنون می شوم اگر دقیق توضیح دهید که سوءتفاهمی در میان نیاید.
کاردوخ: احزاب شرق کردستان در جنوب کردستان (شمال عراق) با استقرار در کمپها دست از مبارزه برداشتهاند. منظور مبارزهی مسلحانه نیست، از عموم مبارزه دست برداشته و تنها به احزابی «مجازی» بر روی خطوط اینترنت و تلویزیون تبدیل گشته و پایگاه مردمی خویش را از دست دادهاند. حکومت اقلیم کردستان با دولت ایران بر سر اجازه ندادن به این احزاب جهت رفتن به داخل ایران و سازماندهی و در قبال آن برخی امتیازات به توافق رسیدهاند.
این احزاب نیز جهت تغییر وضعیت مذکور هیچ تلاشی را از خویش نشان نمیدهند. ما با این شیوه مخالف هستیم.
وحدتی: پایه گذاران پژاک چه کسانی بوده اند و آیا هنوز زنده هستند؟
کاردوخ: حزب حیات آزاد کردستان از طرف جوانانی تشکیل شد که در طول سالهای قبل در چارچوب افکار رهبر آپو (عبدالله اوجالان) گرد آمده و با آموزش، بحث و گفتگوهای بسیار مفصل و ارزیابی شرایط کردستان و ایران، تأسیس حزبمان را اعلام کردند. برخی از این رفقا به شهادت رسیدهاند، از جمله رفیق عاکف مامو (خضر خرینگه) اهل بوکان و دانشجوی رشتهی ادبیات دانشگاه تبریز، رفیق مانی کیاکسار (یوسف پیروتی) اهل مهاباد و دانشجوی رشتهی ریاضیات محض دانشگاه اورمیه، رفیق خوشمهر روژهلات (حسن راستا) اهل منطقهی قطور شهر خوی و چندین رفیق دیگر. سایر اعضای حاضر در کنگرهی تأسیس حزب عموما زنده بوده و در میدان مبارزات هستند.
نام برخی از رفقا نیز به دلایل امنیتی قابل آشکار شدن نیست.
وحدتی: شما گفتید که “ما اصولا به مبارزهی مسلحانه و تئوری «جنگ رهاییبخش» ملی که تاکتیکی مارکسیستی است اعتقادی نداشته و تنها در چارچوب «دفاع مشروع» از ابزار نظامی بهره میبریم.” آیا این به این معناست که حوزه عمل پژاک به عملیات نظامی محدود نمی شود؟ در اینصورت، لطفا در مورد عملکرد پژاک در حوزه های غیر نظامی توضیح دهید.
کاردوخ: حزب ما دارای نهادهای جداگانهای است. بخش جوانان ما تحت عنوان کمونهای جوانان شرق و یا عنوان کردی آن «کومهلین جوانانی روژههلات» KCR در حوزهی جوانان و سازماندهی و روشنگری جوانان عمل مینماید. این یکی از فعالترین نهادهای ماست و همراه با «اتحادیهی زنان شرق کردستان» YJRKدو نهاد اساسی سازمانی و تشکیلاتی ما را تشکیل میدهند. مجلهی «ههژین» ارگان بخش جوانان و مجلهی «زیلان» ارگان بخش زنان حزب ماست. در کنار این نهادها، بخش سیاسی و دیپلماتیک ما نیز مشغول فعالیتهای حوزهی سیاسی و دیپلماتیک هستند. نهاد «اتحادیهی رسانههای دموکراتیک» YRDنیز امور مطبوعاتی و تبلیغاتی و تهیهی مواد آموزشی هم برای کادرها و فعالین و هم جهت پخش در میان خلق را تهیه مینمایند.
کمیتهی شهیدان، کمیتهی زندانیان نیز در ارتباطی نزدیک با نهاد مطبوعاتی عمل مینمایند. تمامی اینها حوزهی عملکرد غیر نظامی ما را تشکیل میدهند. مجلهی «ولاتی ئازاد» یعنی «میهن آزاد» ارگان مرکزی حزب حیات آزاد کردستان، سایت حزب، امور تصویری و صوتی، امور آرشیو و بایگانی، ترجمهی متون مختلف مورد نیاز حزب، تهیهی جزوههای مورد نیاز امور آموزشی و تبلیغاتی و کارهای متفاوت بسیاری را انجام میدهند.
نهاد فرهنگی ما نیز تحت عنوان «ناوهندی چاندی بیستون» یعنی مرکز فرهنگی بیستون امور فرهنگی و هنری حزب ما و حتی شرق کردستان را برعهده داشته و به حکم ماهیت کاری خویش محدود به امور حزبی نشده و امور فرهنگی و هنری خلق را نیز پوشش میدهد. با توجه به عنوان و اسم هر کدام از نهادهای دیگر که نام بردم نیز بصورت تقریبی میتوان به حوزهی کاری آنان پی برد.
بغیر از این، نیروهای نظامی ما تحت عنوان «نیروهای شرق کردستان» و با زبان کردی بصورت «هیزهکانی روژههلاتی کوردستان» HRK در مناطق مختلف میهن خویش را مستقر نموده و در چارچوب «منشورات جهانی دفاع مشروع» و با هدف دفاع از هویت، امنیت، فشار و عملکردهای غیرانسانی علیه خلق کرد و تمامی خلقهای ایران عمل مینمایند.
اخیرا اولین کنفرانس حزب خویش را نیز برگزار کرده و بخش زنان نیروهای نظامی ما نیز تحت عنوان نیروهای زنان شرق کردستانHJRK سازمان اتونوم خویش را اعلام نمودند. با توجه به اصول اعتقادی ما در مورد لزوم توسعهی سازماندهی زنان و اینکه زنان بصورت مستقل و در هماهنگی با سازمان عمومی ما عمل مینمایند، سازماندهی چنین بخشی لازم دیده شد.
1-
2- تارنمای پژاک
3- به خاطر شرایط امنیتی تصویری از ایشان در دسترس من نیست، اما اگر مایل به مشاهده ی شرایط زندگی و مبارزه اعضای پژاک در کوهستانهای مرزی ایران و عراق هستید، می توانید فیلم مستندی را که تلویزیون مستقل Current TV در این زمینه با عنوان «جنگ پنهان امریکا با ایران» تهیه کرده است، تماشا کنید.
4- رحمان حاجی احمدی را در مصاحبه با بی بی سی می توانید در اینجا از دقیقه چهارونیم به بعد ببینید.