لایحه حمایت از «خیانت»

مساله‌ای که در مورد لایحه باصطلاح «حمایت از خانواده» مطرح است فقط نقض حقوق بشر زنان نیست، بلکه مساله ‏نقض ساده‌ترین و بنیادی ترین اصول اخلاقی در روابط انسانی است! مساله انحطاط اخلاق جنسی در جامعه است، ‏مساله جامه «مشروعیت» پوشاندن بی بندوباری جنسی است، مساله تهی کردن مفهوم «خانواده» از معنای واقعی آن و ‏فروکاستن آن به تامین اقتصادی بردگی جنسی است.‏

لایحه‌ی به اصطلاح «حمایت از خانواده» که به تایید کمیسیون قضائی مجلس رسیده است به زودی در صحن مجلس ‏شورای اسلامی ارائه خواهد شد. در این لایحه نقص‌ها و نقض حقوق‌ها و کمبودهای فراوانی در زمینه ازدواج، طلاق، ‏سرپرستی کودکان و موارد دیگر وجود دارد. و از این همین روست که همه فعالان و مدافعان حقوق زنان در داخل و ‏خارج کشور به مخالفت شدید با آن برخاسته‌اند و خواهان مسکوت گذاردن آن شدند تا اینکه پس از بررسی کارشناسانه ‏توسط حقوقدانان مرد و زن، لایحه بازنویسی شده و به مجلس ارائه شود.‏

در اینجا اما مایلم فقط به یک نکته درباره این لایحه اشاره کنم و آن انحطاط «اخلاق» در رابطه با رابطه جنسی بی بند ‏وبار و توجیه آن توسط قانون و دولتمردان حکومتی است. ‏

جمهوری اسلامی ایران گرچه خود را پرچمدار «نجابت»‌ معرفی می‌کند و برای حفظ این نجابت اسلامی حتی قانون ‏وضع می کند و مقررات بسیار سختی در همه میدان‌های زندگی اجتماعی – از دبستان گرفته تا دانشگاه و از اتوبوس ‏گرفته تا ورزشگاه – ایجاد کرده است، اما در عمل به شدت اخلاق جنسی منحطی را زیر عنوان شرع و قانون و در ‏چارچوب ازدواج و خانواده را ترویج می‌کند. ‏

در جمهوری اسلامی ایران رابطه جنسی بدون جاری شدن «صیغه» و جنبه شرعی دادن به آن منحط و فاسد تلقی می‏شود، حتی اگر این رابطه برمبنای احساس میان دو نفری باشد که همدیگر را دوست دارند و هیچگونه تعهد احساسی و ‏قراردادی به دیگری ندارند. ‏

برمبنای قوانین حاکم،‌ رابطه اگر با جاری شدن صیغه انجام بگیرد، هیچ اشکالی ندارد!‌ خواه این رابطه تجاوز به یک ‏دختربچه باشد که به عقد مرد مسنی در آمده، یا بهره وری جنسی یکطرفه مرد از زن در ازای تامین اقتصادی وی ‏باشد، یا بهره وری جنسی یک مرد از چند زن در ازای تامین اقتصادی آنها. این تامین اقتصادی «عدالت» خوانده می‌‏شود و مرد اگر بتواند این عدالت را رعایت کند،‌ مشکل حل است!‏

اینکه نیاز جنسی و احساس زن در این رابطه گم می‌شود غم کسی نیست،‌ همچنانکه احساس و سرنوشت فرزندان ‏حاصل از این رابطه‌های دائم و موقت و گوناگون نیز غم دولتمردان نیست. ‏

ماده ۲۳ لایحه باصطلاح «حمایت از خانواده» در واقع در حمایت از «خیانت» در زندگی مشترک نوشته شده است و ‏به مردان اجازه چندهمسری را حتی بدون اطلاع همسر قبلی می‌دهد. ‏

‏”ماده ۲۳- اختيار همسر دائم بعدی، منوط به اجازه دادگاه پس از احراز توانايی مالی مرد و تعهد اجراء عدالت بين ‏همسران می‌باشد‎.‎

تبصره- در صورت تعدد ازدواج چنانچه مهريه حال باشد و همسر اول آن را‏‎ ‎مطالبه نمايد، اجازه ثبت ازدواج مجدد ‏منوط به پرداخت مهريه زن اول است‎.‎‏”‏

بله، در غرب هم هستند کسانی که بدون اطلاع همسر اول با زن دیگری رابطه جنسی برقرار می‌کنند، ولی این رابطه ‏‏«خیانت» به زندگی زناشویی نام دارد و هزاران سال است که نام آن عوض نشده و خیانت در زندگی زناشویی تطهیر ‏نشده است. و قانون اگر چه آن را جرم ندانسته و کسی را مجازات نمی‌کند، اما از آن دفاع هم نمی‌کند. یعنی حتی اگر ‏از نظر قانونی جرم نیست، از نظر اخلاقی قباحت رابطه جنسی خارج از ازدواج برای همه افراد جامعه آشکار است. ‏همانطور که دزدی قباحت دارد ولی برخی دست به اینکار می‌زنند، رابطه جنسی خارج از ازدواج هم قباحت دارد و ‏در خفا انجام می‌گیرد. دربرخی ایالت‌های امریکا کسی که مرتکب چنین رابطه جنسی شود چه بسا به جرم ایراد ضربه ‏احساسی به همسر خویش مورد مجازات اقتصادی قرار گیرد. ‏

هنگامی که آشکار شد که بیل کلینتون، رئیس جمهوری پیشین امریکا با زنی به نام مونیکا لوینسکی رابطه برقرار کرده ‏فضاحت و رسوایی شدیدی دراین‌باره در همه رسانه های امریکایی برپا شد و حتی برخی درخواست استیضاح او را ‏نمودند.‏

در ایران اما گفته می‌شود که شصت و پنج نفر از نمایندگان کنونی مجلس شورای اسلامی ایران دو یا سه زن اختیار ‏کرده‌اند* و البته این کار خود را قانونی دانسته و حالا با تصویب این لایحه آن را قانونی‌تر هم می‌کنند و به دامنه‌ی ‏حرمسرای خویش می‌افزایند.‏

ماده ۲۲ این لایحه درباره ثبت ازدواج می گوید که‏

‏” ماده ۲۲- ثبت عقد نکاح دائم، فسخ و انفساخ آن، طلاق، رجوع و اعلام بطلان نکاح و طلاق الزامی است‎. 

تبصره : ثبت نکاح موقت تابع آيين نامه‌ای که به تصويب وزير دادگستری می‌رسد‏‎.‎‏”‏

و به بیان دیگر،‌ ثبت ازدواج موقت یا «صیغه» را الزامی نمی‌داند!‏

یعنی مردی که کانون خانواده تشکیل می‌دهد، می‌تواند به هرصورتی که می‌خواهد به زن خود خیانت کند: با اجازه ‏دادگاه یک یا دو یا سه زن دیگر را به عقد دائمی خویش درآورد، و افزون برآن، با زنهای دیگر هم به اسم قانون رابطه ‏جنسی موقت داشته باشد. مردی که پول دارد،‌ می‌تواند با هر چند تا زنی که مایل باشد – با حمایت کامل قانون! – ‏رابطه جنسی برقرار کند. اگر اسم اینکار بی بندوباری جنسی نیست، پس چیست؟

در غرب که رابطه بدون چارچوب ازدواج برای همه از نظر قانونی آزاد است و از نظر اخلاقی هم هیچ مساله‌ای ‏نیست، داشتن دو تا دوست دختر همزمان معمول نیست و اخلاقی شمرده نمی‌شود،‌ همانطور که داشتن دو تا دوست ‏پسر همزمان معمول نیست. رابطه جنسی سالم برمبنای اعتماد و احساس متقابل است. سنجش اخلاقی رابطه نیازی به ‏قانون ندارد. قانون هنگامی در رابطه شخصی مداخله می‌کند که زورو اجبار و خشونت وارد رابطه می‌شود و یا ‏تجاوز صورت می گیرد.‏

مجلس شورای اسلامی می‌خواهد به مرد اجازه دهد که با استفاده از قدرت اقتصادی خویش، بتواند بطور همزمان با ‏تعدادی زن – بدون اطلاع یکی از دیگری – رابطه جنسی برقرار کند. آیا این رابطه برمبنای اعتماد متقابل و احساس ‏دوطرفه خواهد بود؟ آیا می توان از واژه‌های «ازدواج» و «خانواده» که سرشار از بارمسئولیت است، برای توصیف ‏چنین رابطه‌هایی استفاده کرد؟

در مملکتی که سخت‌ترین قواعد و مقررات برای کنترل رفتار جنسی زنان وضع شده: زنان باید خود را بپوشانند و ‏مثل مرده‌ی متحرک در کفن زندگی کنند که مردی را تحریک جنسی نکنند، و غمی هم نیست اگر دچار افسردگی و ‏پوکی استخوان و … شوند، در همین مملکت قواعدی برای تفریحات جنسی مردان بصورت قانونی وضع می‌شود که ‏براحتی و در زیر چتر حمایت قانون بتوانند برده جنسی بگیرند. ‏

مردی که بیشتر از یک همسر اختیار می‌کند، دیگر نمی‌توان شریک جنسی او را «همسر» او خواند، بلکه در واقع ‏زنی است که در ازای حمایت اقتصادی او به پاسخگویی نیازهای جنسی او پرداخته و به برده جنسی و خانگی او تبدیل ‏می‌گردد. مردی که توان اقصادی داشته باشد، می‌تواند همیشه به فانتزی‌های جنسی خود جامه عمل بپوشاند و از ‏دختربچه دوازده ساله گرفته تا زن جوان را برای کوتاه مدت یا دراز مدت به اختیار بگیرد تا هوس‌های جنسی خود را ‏سیراب کنند.‏

مساله فقط نقض حقوق زنان نیست، مساله انحطاط اخلاق در جامعه است که به اسم «اسلام» و «قانون» انجام می‌‏پذیرد. جمهوری اسلامی به اسم حفظ نجابت وارد میدان شده ولی در عمل بزرگترین مشوق بی‌بندوباری جنسی است. ‏در امریکایی که اینهمه درباره «فساد» فرهنگی آن گفتگو شده و می‌شود، هنوز کانون خانواده مقدس بشمار می‌رود و ‏رابطه جنسی خارج از ازدواج قبیح شمرده می‌شود و نام «خیانت» بخود می‌گیرد و هیچکس تاکنون از خیانت دفاع ‏نکرده و سعی نکرده آن را «مشروع» سازد. گرچه خیانت جرم نیست و چه بسا باعث شده که ازدواج به طلاق منجر ‏شود و طرفین رابطه‌ی نامشروع با هم ازدواج کنند، اما مفهوم «ازدواج» و «خانواده» همچنان پابرجاست و لوث نشده ‏است همچنانکه مفهوم «خیانت» بار منفی اخلاقی دارد.‏

جمهوری اسلامی ایران مفهوم «ازدواج» را به بهروه وری جنسی تقلیل داده و ازدواج در حین ازدواج را رواج می‏دهد، مفهوم «خانواده» را به حرمسرای مرد تقلیل می‌دهد،‌ و به این ترتیب آب پاکی روی مفهوم «خیانت» ریخته و این ‏مفهوم را کاملا از بین می‌برد!‌ بطوریکه زن بیچاره‌ای که با خیانت شوهرش روبرو شده و خانواده‌ی خود را از هم ‏پاشیده می‌یابد، حتی واژه‌های مناسب برای بیان احساس خود و درد از هم پاشیدگی خانواده و آینده زندگی خود و بچه ‏هایش را پیدا نمی‌کند!‏

دردا که برخی از واژه های بیانگر زیباترین رابطه و مسئولیت انسانی مرد و زن،‌ مانند «ازدواج» و «خانواده»، در ‏مجلس شورای اسلامی جای خود را به زشت‌ترین وقاحت در بی‌بند وباری جنسی و خیانت آشکار و بیشرمانه می‌‏سپرند. ‏

‏*نگاه کنید به:‏