حکم نازنین در هاله‌ای از ابهام

محمد مصطفایی
سه شنبه ١٩ دی ١٣٨٦

وحدتی: آقای مصطفايی، خواهش می‌كنم ابتدا برای خوانندگان سايت ايران امروز درباره خودتان بگوييد.‏

مصطفايی: من ٣٣ سال دارم، با همسر و دخترم در تهران زندگی می‌كنم. عضو هيچ تشكل سياسی نيستم و از شش ‏سال پيش وارد كانون وكلای دادگستری مركز شدم و مقالات بسياری در زمينه حقوق بشر و مسائل حقوقی در ‏روزنامه‌های مختلف از من به چاپ رسيده و كمتر از يك سال است كه با شبكه وكلای داوطلب همكاری می‌‏كنم.. ‏‎ ‎

وحدتی: شما از چه زمانی وكالت نازنين فاتحی را به عهده گرفتيد و چگونه با اين پرونده آشنا شديد، و چه وكيل ‏های ديگری در اين دفاع با شما همكاری می كنند؟

مصطفايی: من با خانم صدر وكالت اين پرونده را قبول كرديم ما از طرق مختلف مثلا نشريات متوجه اين می‌شويم ‏كه شخصی نياز به وكيل دارد من تا كنون وكالت ٦ پرونده كه زنان در وضعيت بحرانی قرار دارند را بطور ‏داوطلبانه پذيرفته‌ام.‏

وحدتی: آقای مصطفايی، پرونده نازنين فاتحی به عنوان دختر جوانی كه در دفاع از خود در مقابل آزار جنسی ‏مرتكب قتل شده چند روز ديگر برگزار می شود. ممكن است لطفا خلاصه ای از اين پرونده را بگوييد

مصطفايی: نازنين متولد ١٣٦٦ اهل سنندج و مقيم كرج است ٩/١٢/١٣٨٣بود كه نازنين به همراه سميه به بيرون ‏از خانه رفته و در حوالی يكی از روستاهای كرج به دو موتور سوار كه از قبل همديگر را می شناختند برخورد ‏می كنند. اين دو موتور سوار آنان را به يك محل خلوت كه اطراف آن باغ و مزارع كشاورزی بود می برند در ‏اين محل سميه با حميد بحث و مشاجره می كند و خواستار اين می گردد كه به منزل برگردند در اين حين دو ‏موتور سوار كه سه پسر بودند سر می رسند و دو دختر را اذيت می كنند. دخترها با چوب و سنگ سعی می كنند ‏كه از چنگال اين سه نفر نجات يابند. دو نفر از آنها به نامهای محمود و سلمان، سميه را اذيت كرده و حتی كاپشن ‏او را در می آورند و مقتول نيز با نازنين درگير می شود. ‏

نازنين چون می‌بيند جان و ناموس سميه و خود او در خطر است، چاقويی كه از قبل داشت را در آورده و بدوا به ‏بازوی مقتول به نام يوسف می‌زند يوسف دست بردار نمی‌شود و عكس العمل شديد تری از خود نشان می دهد. ‏در نهايت نازنين با چاقو ضربه‌ای ديگر به يوسف زده و چاقو به قلب وی اصابت می‌كند و يوسف به قتل ‏می‌رسد.‏

وحدتی: آيا قانون ما چنين است كه اگر زنی در مقابل تجاوز جنسی مقاومت كند و مجبور شود به مرد تجاوزگر ‏صدمه بزند، قصاص می‌شود و اگر مقاومت نكند، متهم به زنا می‌شود؟

مصطفايی: مطابق قانون ايران دفاع از هتك ناموس خود يا ديگری موجب آن خواهد شد كه قاتل مجازات نشود. ‏ليكن آنچه كه ايجاد مشكل می نمايد، اثبات قتل در مقام دفاع است. از طرفی اگر زنا به زور و عنف باشد زانيه ‏مجازات نخواهد شد. اينجانب با نظر شما و كسانی كه چنين برداشتی از قانون ايران در اين مورد دارند مخالفم‎. ‎هر ‏چند در قوانين ما ايراداتی به چشم می‌خورد كه می‌بايست اصلاح و بعضا نيز نسخ شود. در مورد هر پرونده می‌‏بايست اظهار نظر خاص كرد. در مورد نازنين يقين دارم موكلم به هيچ عنوان قصد قتل را نداشته است. او می‌‏خواسته از خود و برادر زاده‌اش دفاع كند .‏

وحدتی: نازنين در اين پرونده به عنوان دختر ١٨ ساله‌ای كه مرتكب قتل شده محكوم می شود و ادعای او در ‏مورد دفاع از خود زير سوال می‌رود. زيرا كه در ١٧ سالگی مورد تجاوز قرار گرفته، چهل روز است كه از خانه ‏فرار كرده، و گويا به يك خانه فساد هم رفت و آمد داشته است. پس قاضی عمل او را مبنی بر «دفاع از خود» ‏نمی‌پذيرد زيرا از ديد قاضی، دختری كه باكره نيست و به خانه فساد هم رفت و آمد داشته، نبايد از تجاوز مردی ‏ناراحت شود. و گويا نازنين هم با آگاهی به همين فرهنگ حاكم بر جامعه است كه بيان كرده قصد دفاع از ‏خواهرزاده‌اش سميه را داشته كه باكره است. آيا به نظر شما تاثير فرهنگ سنتی جامعه برروی روند اين دادگاه ‏به چه ميزان و چگونه بوده است؟

مصطفايی: متاسفانه فرهنگ سنتی غلط در جامعه ما همچنان وجود دارد در جای جای حكم شعبه محترم ٧١ ، به ‏مواردی اشاره شده كه از نظر اكثريت قضات محترم دليل بر عدم پايبندی نازنين به اخلاق حسنه و نتيجتاً آمادگی ‏وی برای ارتكاب جرم بوده است. اما مسلماً بی پناهی ، دور بودن از محيط خانواده ، محروميت از نيازهای اوليه ‏زندگی و قرار داشتن در معرض انواع و اقسام خشونتها و خطرات عاطفی و اخلاقی و حيثيتی، چيزی نيست كه ‏برای يك دختر جوان جذابيتی داشته باشد و او را از محيط خانه فراری كند؛ اظهارات شفاهی منتسب به پدر موكله ‏‏( بر فرض انعكاس صحيح آن در پرونده كه گويا مورد تكذيب وی می باشد.) ‏

در قسمتی از حكم صادره مورد استناد قرار گرفته ، بدين شرح كه: « … اينها ديگر دختر من نيستند و من هيچ ‏مسئوليتی در قبال آنها ندارم و حاضرم كه آنها را بكشند و خيلی خوشحال هستم كه در رابطه با قتل آنها را دستگير ‏كرده ايد چون ديگر به درد اجتماع نمی‌خورند ….» بيش از آنكه موجب زير سوال رفتن خصوصيات اخلاقی ‏موكله و سببی برای سرزنش او در قبال پيشامدهای زندگی كوتاهش باشد ، نشان می دهد كه چرا و چگونه دختران ‏كم سن و سالی چون مهاباد و سميه فاتحی خانه را ترك می كنند . بايد پرسيد كه آيا هيچ اشتباه و قصوری در ‏تربيت و مراقبت از سلامت عاطفی ، روانی و اخلاقی فرزندان از جانب چنين خانواده هايی صورت نگرفته است؟ ‏آيا برای سلب مسوليت كردن از خود قبلاً نبايد مطمئن شويم كه آنچه روی داده ، حاصل لغزشها و خطاهای خود ما ‏نبوده است؟ ‏

آنچه در گزارش معاينه پزشكی قانونی در مورد صدمات و علائم خود زنی راجع به مهاباد (نازنين) و سميه فاتحی ‏گزارش شده، انحراف اخلاقی آنها را ثابت نمی‌كند، بلكه نشاندهنده عمق اختلال عاطفی و روانی موكله و ‏برادرزاده‌اش است ، اختلالی كه محيط خانواده در پيدايش آن نقش اساسی و كليدی دارد . اين علائم خود زنی كه ‏با گواهی پزشك قانونی هم تاييد شده، می‌تواند ناشی از عمق اضطراب و ناراحتی موكله از مشكلات وشدايدی كه ‏در زندگی برايش ايجاد شده، باشد و به هر حال نمی تواند شخصيت اخلاقی موكله را زير سئوال ببرد.‏
‏ ‏
در شرايطی كه والدين و خانواده به هر دليل قادر نيستند نيازهای مادی ، معنوی ، روانی و عاطفی دخترانی مانند ‏موكله را مرتفع سازند ، با خشونت با آنها رفتار می كنند (نظير پشت دست با قاشق داغ كردن) و از همه مهمتر، ‏آگاهی های لازم را به آنها نمی دهند. دختری كه از خانه می گريزد، در محيط بی رحم و خشونت آميز كوچه و ‏خيابان بايد به كسی و جايی پناه ببرد و چون متاسفانه نهادهايی دولتی و غير دولتی نتوانسته‌اند به موقع به فرياد ‏اين نوجوانان بی پناه برسند ، امثال حميد و روزبه هستند كه چنين پناهگاهی را به آنها وعده می‌دهند و طبيعی ‏است كه در اين وضعيت چنين دخترانی ناچارند لااقل تا حدی توقعات به اصطلاح حاميان خود را در نظر بگيرند: ‏اينگونه روابط منافی عفت به هيچ عنوان به اختيار و رضايت امثال موكله بر قرار نمی شود ، تنها گزينه‌ای است ‏كه آنها در برابر خود مشاهده می‌كنند و به ناچار و از روی اكراه به آن تن در می دهند.‏
‏ ‏
‏ قضات محترم نمی‌بايست بيتونه كردن در طويله و ساختمان نيمه كاره را دليل بر انحراف اخلاقی بدانند، اگر ‏چنين عملی درست باشد بهتر است با خود بيانديشم كه آيا ممكن است دختری در سن و سال موكله و برادر ‏زاده‌اش، بيتوته كردن در طويله و ساختمان نيمه كاره را دوست داشته باشد؟! در حقيقت اين احساس كه در خانه ‏كسی منتظر ما نيست و كسی از بازگشت ما استقبال نمی‌كند و حتماً ما را موأخذه و سرزنش خواهند كرد و از ‏خانه بيرون خواهند انداخت ، موجب می‌شود كه چنين دخترانی خود را در شرايطی احساس كننده كه راهی برای ‏فرار از آن ندارند. آنها احساس ترس و شرمندگی می كنند، خود را بی آنكه واقعاً چندان مقصر باشند گناهكار تر ‏از آن می دانند كه خانواده آنها را ببخشد و فرهنگ غلط عمومی به اين وضعيت وخيم روانی دامن می زند . ‏
‏ ‏
پس به طور خلاصه سزاوار نيست كه ما دختر از خانه بريده را منشاء فساد بدانيم ، او بيشتر يك قربانی ست تا ‏مجرم، و نياز به كمك دارد نه مجازات. فردا در دادگاه تمامی مواردی كه رد استدلالات حكم بدوی را به اثبات ‏می رساند بيان می‌كنيم.‏

وحدتی: ميزان تحصيلات نازنين چقدر است؟

مصطفايی: نازنين تحصيلات چندانی ندارد او از خانواده بسيار فقير است و فقر به آنها اجازه پيشرفت نمی دهد .‏

وحدتی: آيا در مورد تجاوز به نازنين در دادگاه صحبتی شد از اين جهت كه مورد پيگرد قرار بگيرد و فرد ‏تجاوزگر مجازات شود؟

مصطفايی: آن تجاوز به زور بوده و توسط يكی از آشنايان صورت گرفته. نازنين در اين مورد شكايت هم كرده ‏ولی به دلايل خانوادگی پيگيری نكرده چون اگر خانواده او می فهميدند كه به وی تجاوز شده، به خاطر تعصبی كه ‏داشتند معلوم نبود چه بلايی به سرش می‌آوردند. از طرفی باز هم اين موضوع باعث نمی‌شود كه شخصی از ‏خودش در مقابل تجاوز ديگر دفاع نكند.‏

وحدتی: شهود دادگاه كه هستند؟ آيا همان مردانی كه از صحنه فرار كرده‌اند؟

مصطفايی: هيچ كس غير از افراد حاضر در درگيری حادثه را نديده اند. ‏

وحدتی: آيا همه شاهدهايی كه ناظر در صحنه بوده‌اند، بر عليه نازنين شهادت می‌دهند، و فقط سميه است كه ‏به نفع او شهادت می‌دهد و شهادت او به خاطر زن بودن نصف شهادت يك مرد محسوب می‌شود؟

مصطفايی: آنچه در اين پرونده اهميت دارد اين است كه واقعيت روشن شده و درگيری اين چند نفر به اثبات رسد. ‏ممكن است شاهدها به نفع نازنين شهادت دهند مهم برای من اين است كه واقعيت گفته شود، يعنی مزاحمت سه ‏پسر به دو دختر.‏

وحدتی: اقدام مقامات در مورد اين خانه فسادی كه گفته شده نازنين به آن رفت و آمد داشته چه بوده است؟

مصطفايی: خانه فسادی در كار نيست و چنين مطلبی در هيچ جای پرونده وجود ندارد بر فرض كه باشد مجوز ‏محكوميت نازنين كه از خود دفاع می كرده نمی تواند باشد.‏

وحدتی: آيا جلسه روز چهارشنبه آخرين جلسه دادرسی پرونده نازنين است و پس از آن رای نهايی صادر خواهد ‏شد؟ لطفا درباره ادامه روند دادرسی توضيح دهيد.‏

مصطفايی: ممكن است آخرين جلسه باشد در صورتيكه تمام شرايط دادرسی مهيا باشد حكم صادر خواهد شد اين ‏حكم در صورتيكه به ضرر نازنين باشد قابل تجديدنظر در ديوانعالی كشور است.‏

وحدتی: صميمانه تشكر می‌كنم، موفق باشيد.‏

مصطفايی: من هم از شما سپاسگذارم.‏