اتفاقی در حيات سياسی جامعه و جشنی در حياط خلوت زنان

دکتر س. بنا
جمعه ٢٤ مرداد ۱۳۸۲
ماه گذشته جبهه مشارکت طرح سهميه بندي زنان را به ميزان سي درصد (30%) در همه سطوح تصميم گيري اين حزب به تصويب رسانيد.
اين اتفاقي مهم در حيات سياسي جامعه ماست اما انعکاسي در جايي نيافت جز جشني کوچک در حياط خلوت زنان. شايد هنوز همه ما اين حقيقت را جدي نگرفته ايم که ميزان رشد يک جامعه با ميزان آزادي زنان و احقاق حقوق آنان سنجيده مي شود. شايد اگر ما به مشارکت زنها درساختمان مردمسالاري بها مي داديم، اين واقعه را به مثابه يک گام به جلو در راه مشارکت جدي آنان در امور سياسي جشن مي گرفتيم و به خودمان تبريک مي گفتيم که جامعه ما بدان درجه از رشد اجتماعي و آگاهي سياسي رسيده که به حضور زنان در سياست ميدان مي دهد. به هر حال، دير نشده و تبريک به جبهه مشارکت، مخصوصا به کميسيون زنان جبهه مشارکت، و تبريک به همه ما از زن و مرد که زنان جامعه ما اين چنين با تثبيت ميدان حضور خود درفعال ترين حزب سياسي کشور به حيات سياسي جامعه وارد مي شوند و بدينسان جامعه ما گامي به جلو در راه مردمسالاري برمي دارد.

چرا سهميه بندي ضرورت دارد؟
سهميه بندي نوعي تبعيض مثبت براي زنان است که ظاهرا عرصه اي محدود را براي حضور زنان باز مي کند. طرح سهميه سي درصدي براي زنان به مفهوم تضمين حضور حداقل سي درصدي زنان است و سقفي براي حضور آنان تعيين نمي کند. معمولا وقتي که سهميه براي زنان معين مي شود، سقف آن در حدي است که همان ميزان حداقل را براي مردان نيز تضمين کند. مثلا در اين مورد سقف سهميه زنان بايد هفتاد درصد باشد که حداقل حضور سي درصدي مردان هم تضمين شده باشد. در واقع اين گام آغازين در پذيرش رسمي حضور برخي زنان، در عمل به يک سري واکنش هاي زنجيره اي در فراهم آوردن شرايط لازم براي مشارکت زنان بطور عام مي انجامد.

آشکار است که زنان در ميدان سياست تازه وارد هستند و گرچه بسياري از آنان توانايي و شايستگي هاي فردي لازم را در اين عرصه دارند، اما مبارزه سياسي غالبا با ائتلاف ها، و در عين حال، رقابت هاي تنگاتنگ همراه است و زنان به دليل کم تجربگي در اين ميدان از ريزه کاري هاي سياست بي اطلاعند و نيز به علت نداشتن پشتوانه معنوي و حمايت هاي فردي و نبود آشنايي هاي مفيد از دلگرمي لازم براي ادامه کار برخوردار نمي شوند. يک فرد در يک ميدان مبارزه که ناآشنا است و رقابت ها گاه شديدا بي رحمانه مي شود، مي تواند زود دلسرد شده و عقب نشيني کند به خصوص که در کشوري مثل کشور ما که علاوه بر ما حملات شخصي، تهمت هاي ناموسي به راحتي بر عليه افراد به کار گرفته مي شود تاآنها از ميدان عقب نشانده شوند. به علاوه، جامعه چنان مردانه ساخته شده که شيوه هاي رقابت هم مردانه است و زنان بايد که فنون رزم سياسي مردانه را بياموزند. اين تبعيض مثبت به زنان اجازه مي دهد که عليرغم کمبود تجربه در رزمگاه سياست و عليرغم کمبود پشتيباني معنوي و نبود حاميان نزديک و عليرغم وجود رقيبان سرسخت و کارآزموده، وارد ميدان شوند و لياقت و توانايي خود را در تحليل ها و جهت گيري ها و تصميم گيري هاي سياسي نشان دهند. به علاوه، يکي از نتايج اين طرح آن است که حضور سي در صدي زنان در حزب به تصميم گيري هاي سياسي در سطح جامعه به نفع زنان يا حداقل در راه رفع تبعيض از زنان مي انجامد.

سهميه بندي به زنان اين امکان را مي دهد که عليرغم نداشتن پيوندهاي سياسي لازم در عرصه اي که پيوندسالاري بشدت بر آن حاکم است، بتوانند در ميدان حضور يابند و به عنوان نماينده همفکران سياسي خود در ميان نيمي از مردم جامعه بيانگر ديدگاه خود و خواسته هاي زنان باشند. نکته ديگر اين است که زنان وقتي که حضور کمرنگي دارند، به خاطر همرنگ شدن با جماعت، خواه ناخواه تحت فشار جو حاکم دنباله رو مردان مي شوند. اما حضور سي درصدي زنان يک حضور جدي در حد يک جمعيت موثر خواهد بود که به آنها اين امکان را خواهد داد که زن بودن خود را در سياست انکار نکنند و در راه رفع تبعيض هاي جنسيتي در عرصه سياست در جامعه فعالانه بکوشند.

طرح سهميه بندي زنان که در يک حزب سياسي تصويب مي شود، همه اعضاي حزب را به اين آگاهي مي رساند که اين حزب نياز به حداقل سي درصد کادرهاي ورزيده زن دارد و در نتيجه همه افراد حزب از سطوح پائين گرفته تا بالا عملا سعي در پذيرش زنان مستعد و پرورش چنين کادرهايي براي آينده خواهند داشت. به عبارت ديگر، حزب سياسي درهايش را به شکل فعالي به روي زنان مي گشايد. اما ورود زنان تنها شرط نيست، حزب سياسي بايد بتواند زنها را در حزب نگاه دارد و آنها را تشويق به بالارفتن از نردبان حزبي نمايد. براي اجراي اين منظور، حزب سياسي عملا موظف خواهد بود که يک سري سياست هاي عملي براي فراهم کردن شرايط فعاليت مناسب براي زنان درون حزب ايجاد کند. بطور مثال، حزب بطور فعالانه سعي در منع تبعيض هاي فرهنگي عليه زنان مي کند و نظرات زنان، اگر چه بظاهر نامتجانس با روش هاي سياسي معمول باشد، بطور جدي در نظر گرفته مي شود و نيز شوخي هاي ضد زن و آزارهاي جنسي به هرشکلي را در محيط کار سياسي ممنوع مي کند، رفتار احترام آميز، و نه تحقير آميز، افراد مذکر نسبت به افراد مونث درون حزب را تشويق مي نمايد و به اين ترتيب جو فعاليت درون حزب را براي حضور فعال زنان و ادامه کار آنها در همه سطوح آماده مي سازد.

به اين ترتيب، طرح سهميه بندي نه فقط به زنان اجازه حضور فعال به ميزان سي درصد مي دهد، و نه فقط با فراهم کردن جمعيت موثر سي درصدي زنان شرايط لازم را براي حضور بيشتر زنان در آينده هموارتر مي کند، بلکه صرف سهميه بندي همه افراد حزب را از بالا تا پائين موظف به رفتار شايسته و مناسب براي تشويق حضور زنان مي نمايد. به علاوه، اين يک گام مثبت در جهت ارتقاء سطح توقع جامعه از مشارکت زنان درسياست است و به تشويق بيشتر حضور زنان در ساير گروه ها و احزاب سياسي و اجتماعي مي انجامد.

و کنون جا دارد بگوييم که:
تبريک به کميسيون زنان جبهه مشارکت که به چنين موفقيتي نائل آمده،
و تبريک به جبهه مشارکت که اين طرح را تصويب کرده،
و تبريک به همه جامعه ما که به آن درجه از رشد سياسي رسيده که يک حزب سياسي در آن زنان را تشويق به حضور حداقل سي درصدي در سطح تصميم گيري مي نمايد،
و تبريک به زنان کشورهاي ديگر که با مبارزات خود راه سهميه بندي را به زنان ما نشان مي دهند،
و تبريک به همه ما انسان هاي جهان که پيشرفت زنان را لازمه پيشرفت جامعه مي دانيم و تبريک به همه آنان که طرح سهميه بندي زنان را در نقاط گوناگون دنيا تصويب مي کنند.