December 6, 2002
مسئله فحشاء و رودربايستی سياسی
دکتر س. بنا
جمعه ١٥ آذر ١٣٨١
ايجاد خانه هاي عفاف مي توانست گام بسيار مثبتي در جامعه ما باشد. نهادهايي در بطن يک رژيم شديدا محافظه کار مذهبي ، در جامعه اي سنتي و مذهبي شهامت آن را يافتند که پرده هاي حجاب فرهنگي را بر کنند و سانسور محافظه کاري مذهبي را بشکنند و به مشکل اجتماعي فحشاء اذعان کنند. علاوه برآن، اين نهاد ها با برخوردي نسبتا مسئولانه سعي کردند راهي براي محدود کردن عوارض جانبي اين مسئله پيدا کنند.
صحبت از بررسي ريشه هاي فحشا و عوامل ترويج آن نيست . صحبت از اذعان به وجود مسئله فحشاء است که هميشه انکار شده ، به عنوان يک مسئله شخصي – و نه اجتماعي – مطرح شده و مقصر فاحشه بوده است و حداکثر مشتري او. اينکه وجود فحشاء رسما به عنوان يک پديده و يا مشکل اجتماعي پذيرفته شود هنري است و پاسخگوئي مسئولانه به اين پديده يک اقدام بسيار مثبت وشايسته تقدير است. طرح خانه هاي عفاف ميتوانست اولين گام اصلي درراه برخورد با نگرانيهايي از قبيل مسائل زير باشد.
يک – امنيت جاني مهمترين نگراني يک فاحشه است. وقتي که فحشا غير قانوني است در خفا انجام ميشود و اِعمال خشونت در مورد فاحشه که گاه به قتل مي انجامد در خفا مي ماندو آشکار نمي شود. آشکار ساختن مسئله جرايم جانبي را به حداقل ميرساند. بعلاوه، وقتي که فحشا جرم باشد، نگراني ديگر فاحشه دستگيري و مجازات و سنگسار… است.
دو – رواج بيماريهاي مقاربتي از جمله ايدز از طريق فحشا بسرعت گسترش مي يابد. دولت ميتواند با زير نظرداشتن زنان فاحشه امکاناتي ايجاد کند که بيماريهاي مراقبتي را تحت نظارت و کنترل بهداشتي قرار دهد.
سـه – دسترسي داشتن زنان فاحشه به وسايل لازم براي پيشگيري از بارداريهاي نا خواسته لازم است و باز هم دولت مي تواند نقش قابل توجهي در اين زمينه ايفا کند.
چهـار – تامين مزاياي شغلي براي زنان فاحشه از تامين مالي گرفته تا حق بيمه، حق مرخصي و … که زنان هنوز در پيشرفته ترين کشور هاهم براي آن مبارزه ميکنند.
اين که اين گام در راه ايجاد خانه هاي عفاف تا چه حد ميتوانست در حل مشکلات مربوطه موفق باشد مسئله ديگري است. اصلي ترين گام در راه حل يک مسئله پذيرفتن وجود مسئله است و پذيرش مسئوليت اجتماعي در قبال آن که در اقدام دولتي شکل ميگيرد. اگر خانه هاي عفاف تشکيل ميشد، افتخار جمهوري اسلامي اين ميبود که به عنوان يک حکومت محافظه کار مذهبي سنت ديرين محافظه کاري و مذهبي چشم پوشي به مسئله فحشا را مي شکست و واقعيت آن را با قبول برخي مسئوليت ها مي پذيرفت.
تجربه طرح خانه هاي عفاف نشان داد که فرهنگ محافظه کاري نيروهاي روشنفکر شديد تراز فرهنگ محافظه کاري در برخي از ارکان جمهوري اسلامي است وروشنفکران حتي در خارج ازکشور شهامت طرح مسائل اجتماعي مربوط به فحشا را ندارند. بخصوص وقتي که صحبت از سياستهاي اجتماعي است ما توان دورديد تاثيرات اجتماعي را نداريم و آن را فقط به عنوان يک سياست رد ميکنيم. اپوزيسيون سياسي ما هنوز عضلات محکم براي نقد عملکردهاي مشخص سياسي را ندارد و در نتيجه به يک حرکت سريع رد بسنده ميکند و البته که هر چه از جمهوري اسلامي برآيد رد است و بد است.
لطفا توجه کنيد که آمريکا کشوري است که در آن نه تنها فحشابطوروسيع وجود دارد بلکه انواع و اقسام حرفه هاي پرسود جانبي وصنايع وابسته به فحشا از فيلم و ويدئو گرفته تا تبليغات و نشريات آن را به صنعتي پرسود و چندين بيليون دلاري تبديل کرده است. اما (!) هنوز جامعه محافظه کار آمريکايي وجود آن را به عنوان يک پديده اجتماعي انکار ميکند، فحشا غير قانوني است، و دولت هيچ مسئوليتي در اين زمينه نپذيرفته است. بلکه سازمانهاي غير دولتي هستند که به کمک فاحشه ها مي پردازند و در زمينه بهداشت و درما ن امکاناتي را بطورمحدود در اختياربرخي ازآنان ميگذارند. اين رودرواسي مذهبي و سياسي هنوز در آمريکا وجود دارد در حاليکه نهادهايي در جمهوري اسلامي آماده شکستن اين تحريم بودند و متاسفانه پيش نبردند. نکته قابل تاسف ديگر اينکه روشنفکران ما هنوز نتوانسته اند اين سانسور ذهني سنتي ، مذهبي، فرهنگي وسياسي را بشکنند تا شهامت برخورد واقع بينانه به مسايل اجتماعي را پيدا کنند.
جمعه ١٥ آذر ١٣٨١
ايجاد خانه هاي عفاف مي توانست گام بسيار مثبتي در جامعه ما باشد. نهادهايي در بطن يک رژيم شديدا محافظه کار مذهبي ، در جامعه اي سنتي و مذهبي شهامت آن را يافتند که پرده هاي حجاب فرهنگي را بر کنند و سانسور محافظه کاري مذهبي را بشکنند و به مشکل اجتماعي فحشاء اذعان کنند. علاوه برآن، اين نهاد ها با برخوردي نسبتا مسئولانه سعي کردند راهي براي محدود کردن عوارض جانبي اين مسئله پيدا کنند.
صحبت از بررسي ريشه هاي فحشا و عوامل ترويج آن نيست . صحبت از اذعان به وجود مسئله فحشاء است که هميشه انکار شده ، به عنوان يک مسئله شخصي – و نه اجتماعي – مطرح شده و مقصر فاحشه بوده است و حداکثر مشتري او. اينکه وجود فحشاء رسما به عنوان يک پديده و يا مشکل اجتماعي پذيرفته شود هنري است و پاسخگوئي مسئولانه به اين پديده يک اقدام بسيار مثبت وشايسته تقدير است. طرح خانه هاي عفاف ميتوانست اولين گام اصلي درراه برخورد با نگرانيهايي از قبيل مسائل زير باشد.
يک – امنيت جاني مهمترين نگراني يک فاحشه است. وقتي که فحشا غير قانوني است در خفا انجام ميشود و اِعمال خشونت در مورد فاحشه که گاه به قتل مي انجامد در خفا مي ماندو آشکار نمي شود. آشکار ساختن مسئله جرايم جانبي را به حداقل ميرساند. بعلاوه، وقتي که فحشا جرم باشد، نگراني ديگر فاحشه دستگيري و مجازات و سنگسار… است.
دو – رواج بيماريهاي مقاربتي از جمله ايدز از طريق فحشا بسرعت گسترش مي يابد. دولت ميتواند با زير نظرداشتن زنان فاحشه امکاناتي ايجاد کند که بيماريهاي مراقبتي را تحت نظارت و کنترل بهداشتي قرار دهد.
سـه – دسترسي داشتن زنان فاحشه به وسايل لازم براي پيشگيري از بارداريهاي نا خواسته لازم است و باز هم دولت مي تواند نقش قابل توجهي در اين زمينه ايفا کند.
چهـار – تامين مزاياي شغلي براي زنان فاحشه از تامين مالي گرفته تا حق بيمه، حق مرخصي و … که زنان هنوز در پيشرفته ترين کشور هاهم براي آن مبارزه ميکنند.
اين که اين گام در راه ايجاد خانه هاي عفاف تا چه حد ميتوانست در حل مشکلات مربوطه موفق باشد مسئله ديگري است. اصلي ترين گام در راه حل يک مسئله پذيرفتن وجود مسئله است و پذيرش مسئوليت اجتماعي در قبال آن که در اقدام دولتي شکل ميگيرد. اگر خانه هاي عفاف تشکيل ميشد، افتخار جمهوري اسلامي اين ميبود که به عنوان يک حکومت محافظه کار مذهبي سنت ديرين محافظه کاري و مذهبي چشم پوشي به مسئله فحشا را مي شکست و واقعيت آن را با قبول برخي مسئوليت ها مي پذيرفت.
تجربه طرح خانه هاي عفاف نشان داد که فرهنگ محافظه کاري نيروهاي روشنفکر شديد تراز فرهنگ محافظه کاري در برخي از ارکان جمهوري اسلامي است وروشنفکران حتي در خارج ازکشور شهامت طرح مسائل اجتماعي مربوط به فحشا را ندارند. بخصوص وقتي که صحبت از سياستهاي اجتماعي است ما توان دورديد تاثيرات اجتماعي را نداريم و آن را فقط به عنوان يک سياست رد ميکنيم. اپوزيسيون سياسي ما هنوز عضلات محکم براي نقد عملکردهاي مشخص سياسي را ندارد و در نتيجه به يک حرکت سريع رد بسنده ميکند و البته که هر چه از جمهوري اسلامي برآيد رد است و بد است.
لطفا توجه کنيد که آمريکا کشوري است که در آن نه تنها فحشابطوروسيع وجود دارد بلکه انواع و اقسام حرفه هاي پرسود جانبي وصنايع وابسته به فحشا از فيلم و ويدئو گرفته تا تبليغات و نشريات آن را به صنعتي پرسود و چندين بيليون دلاري تبديل کرده است. اما (!) هنوز جامعه محافظه کار آمريکايي وجود آن را به عنوان يک پديده اجتماعي انکار ميکند، فحشا غير قانوني است، و دولت هيچ مسئوليتي در اين زمينه نپذيرفته است. بلکه سازمانهاي غير دولتي هستند که به کمک فاحشه ها مي پردازند و در زمينه بهداشت و درما ن امکاناتي را بطورمحدود در اختياربرخي ازآنان ميگذارند. اين رودرواسي مذهبي و سياسي هنوز در آمريکا وجود دارد در حاليکه نهادهايي در جمهوري اسلامي آماده شکستن اين تحريم بودند و متاسفانه پيش نبردند. نکته قابل تاسف ديگر اينکه روشنفکران ما هنوز نتوانسته اند اين سانسور ذهني سنتي ، مذهبي، فرهنگي وسياسي را بشکنند تا شهامت برخورد واقع بينانه به مسايل اجتماعي را پيدا کنند.