نگاه فمینیستی به “افشاگری” علیه مهاجرانی و عبادی

سه‌شنبه  ۲۵ خرداد ۱٣٨۹ –  ۱۵ ژوئن ۲۰۱۰

حکومت جمهوری اسلامی تظاهرات گسترده مردمی را که در اعتراض به اینکه در حکومت صدایی ندارند به خیابان آمده بودند، به شیوه ای خونین سرکوب کرد. گام بعدی حکومت اینک پیشگیری از اعتراض های بعدی است. و در این راستا حکومت جمهوری اسلامی گمان می برد که می تواند هرگونه رهبری و سازماندهی احتمالی جنبش را در آینده از هم اکنون خنثی سازد. در راستای این خنثی سازی است که حکومت جمهوری اسلامی دست به یک سری “افشاگری” علیه برخی چهره های معروف ایرانی زده که به تازگی و پس از پایان دوره اصلاحات از کشور خارج شده اند و در خارج کشور به شیوه های گوناگون به فعالیت سیاسی ادامه می دهند.

بیایید نگاهی داشته باشیم به دو مورد مشخص از این باصطلاح افشاگری ها. یکی آقای عطاءالله مهاجرانی، و دیگری خانم شیرین عبادی.

در برنامه افشاگری علیه آقای عطاءالله مهاجرانی، محور برنامه عملکرد سیاسی ایشان بود. یعنی به ارتباط های سیاسی ایشان پرداخته شد و نظرگاه های سیاسی ایشان درباره ایران و اسرائیل و از این دست. در این برنامه هیچ سخنی از زندگی شخصی و خانوادگی ایشان نرفت.

در برنامه افشاگری علیه خانم شیرین عبادی، محور برنامه در حقیقت عملکرد ایشان در آشپزخانه بود. سخنی از ارتباط های سیاسی ایشان نرفت، نظرگاه های سیاسی ایشان درباره ایران و اسرائیل مطرح نشد، و محور برنامه شوهر ایشان و زندگی خانوادگی ایشان بود.

نکته اینجاست که خانم شیرین عبادی همواره و همه جا در خارج کشور از منافع ملی ایران دفاع کرده و مخالف هرگونه دخالت خارجی در امور ایران بوده است و هرگز منافع ملی را فدای منافع شخصی خویش نکرده است. روشن است که اطلاعاتی ها با همه تلاش و کنکاشی که کرده اند، از ایشان لغزش سیاسی نیافته اند. این برنامه نشان می دهد که سندی از ارتباط های سیاسی و یا موضع گیری های نادرست سیاسی نیافته اند و به ناچار به “افشاگری” و “اعتراف” گیری در چارچوب زندگی شخصی ایشان روی آورده اند.

اگر فرض بر این باشد که یکی از معیارهای قضاوت درباره شخصیت های اجتماعی، رفتار آنها در چارچوب خانه و خانواده است و اینکه برای شریک زندگی شان همسران صادق و باوفایی باشند، کدام یک همسر بهتری بوده اند: مهاجرانی یا عبادی؟

همه می دانیم و می دانند که آقای مهاجرانی دو تا زن داشته و تا مدتها زن دوم را از زن اول پنهان می ساخته و در واقع شریک زندگی خود را فریب می داده و به وی خیانت کرده است. اما از نگاه جمهوری اسلامی این دو زن داری هیچ موردی برای افشاگری ندارد!

وقتی که لایحه چندزنی دارد در مجلس شورای این کشور تصویب می شود، دیگر نمی توان از دروغ و خیانت در رابطه خانوادگی پرده برداشت و از آن برای افشاگری استفاده کرد. بنا به قوانین حکومت جمهوری اسلامی، این حق مرد است که چند زن داشته باشد و با زن خود هرگونه که می خواهد رفتار کند، سر او هوو بیاورد، و او را کتک بزند و یا حتی در صورت خیانت، او را بکشد.

قانون جمهوری اسلامی به حدی زن ستیز است که بر اساس آن، مرد می تواند به زن خود خیانت کند، و کسی به او ایرادی نمی تواند بگیرد! حتی در لوث ترین برنامه افشاگری نمی توان انگشت روی چند زنی گذاشت. حالا بگذریم از اینکه گر زن آقای مهاجرانی به ایشان خیانت کرده بود – و حتی آقای مهاجرانی ایشان را می بخشید – جمهوری اسلامی زن ایشان را سنگسار می کرد.

اما در این حکومتی که قوانین و فرهنگ آن بر اساس عقب مانده ترین فرهنگ سنتی مردسالای بنا شده و در چارچوب خانواده بشدت زن ستیزاست، کافیست که زن در مقابل شوهرش بداخلاقی کند! این دیگر گناه کبیره ای است که قابل افشاگری در تلویزیون سراسری کشور است!!

جالب اینکه آقای جواد توسلیان، شوهر خانم شیرین عبادی را دستگیر کرده و با فشار و تهدید، وی را وادار ساخته اند که بیاید و از زن خود بدگویی کند. و برای اینکه صحبت های ایشان عادی جلوه کند و مورد قبول تماشاگران واقع شود، صحنه ی اعتراف گیری از ایشان یک مبل راحت در منزل است. انگار که ایشان در زندان و تحت فشار نبوده و راحت در خانه خود نشسته و به میل خود حرف می زند.

شدیدترین بدگویی شوهر علیه زن خود چه می تواند باشد؟ طبیعی است که در فرهنگ جمهوری اسلامی، همان بدترین کاری است که زن می تواند انجام دهد: به شوهر خود به اندازه کافی در خانه سرویس ندهد و در مقابل او دولا و سه لا نشود، و یا اینکه دربیرون از خانه فعال باشد و بدترین حالت آن هم اینست که از شوهر خود فعال تر باشد.

در فرهنگ عقب مانده جمهوری اسلامی، بدترین حالت ممکن برای یک زن اینست که شخصیت اجتماعی اش بقدری رشد کند که شخصیت شوهرش را درسایه قرار دهد. همین است که آقای جواد توسلیان را که ٣۵ سال زندگی مشترک آرام و موفقی را در کنار همسر خویش گذرانده، وادار می کنند که بیاید پشت تلویزیون و زندگی خوبی را که با همسرش داشته انکار کند و حرف های بی پایه ای را که فقط و فقط از فرهنگ عقب مانده و زن ستیز جمهوری اسلامی برمی آید، به زور سرنیزه و تهدید تکرار کند و “اعتراف” کند که زن من بداخلاق بوده ، و بقدری شخصیت اجتماعی او رشد کرده بود که من آقای عبادی شده بودم.

حرف هایی که آقای جواد توسلیان را وادار می کنند بگوید، کنه فرهنگ پست حکومت جمهوری اسلامی و نگاه زن ستیز و سرشار از تحقیر آن را نسبت به زن نشان می دهد. البته حکومت جمهوری اسلامی در تهیه ی این برنامه، فرض را بر این می گذارد که تماشاگران برنامه هم با فرهنگ زن ستیز این حکومت موافق و همراه هستند.

بر اساس این فرهنگ غیرانسانی، بزرگترین گناه برای یک زن – که می توان درباره ی آن برنامه تلویزیونی افشاگری تهیه نمود! – این است که شخصیت اجتماعی داشته باشد و بیشتراز شوهرش در جامعه مورد توجه قرار بگیرد. و یا اینکه بقدری به کارهای اجتماعی بپردازد که وقت نداشته باشد به اندازه کافی به شوهرش برسد و او را ناز و نوازش کند تا جایی که گاهی با شوهرش بداخلاقی کند.

در این فرهنگ زن ستیز، زن برده ی جنسی شوهرش است و حق ندارد با او درشتی کند.

با این نگاه پست و غیرانسانی، زن حق ندارد رده اجتماعی بالاتر از شوهرش داشته باشد و بیش از شوهرش مورد توجه اجتماعی و سیاسی قرار بگیرد.

اما براساس همین فرهنگ عقب مانده ای که حکومت جمهوری اسلامی در ترویج آن می کوشد، مرد حق دارد به زنش خیانت کند، خیانتش را حتی رسمی کند و برود در محضر زن دومی را عقد کند! مرد می تواند زنش را مورد بیشترین فشار و شکنجه روحی قرار دهد و هیچ اشکالی ندارد. هیچیک از این آزار و اذیت کردن زن خویش موردی برای افشاگری علیه مرد و تخریب شخصیت وی نمی گردد. چرا که در چارچوب خانه، مرد صاحب زن شمرده می شود. آقای مهاجرانی هر چند تا زن هم که بگیرد، نه از نگاه جمهوری اسلامی ایرادی دارد و نه از نگاه یاران نواندیش دینی ایشان.

اما اگر این افشاگری یک اسلحه در دست جمهوری اسلامی است، به خاطر کم کاری ماست. تنها راه مقابله با اینگونه افشاگری های قرون وسطایی حکومت جمهوری اسلامی، تلاش هرچه بیشتر برای ساختن یک فرهنگ انسانی است. جمهوری اسلامی از اسلحه جهل و ناآگاهی و عقب ماندگی فرهنگی استفاده می کند. جز من و شما چه کسی می تواند این اسلحه ای را که از فرهنگ بسیار عقب مانده و کاملا غیرانسانی تهیه شده ناکارآمد سازد؟