چند پرسش و یک نگرانی درباره بیانیه “مخالفت فعال با جنگ”

پنج‌شنبه  ۲۶ آبان ۱٣۹۰ –  ۱۷ نوامبر ۲۰۱۱

بیانیه “جمعی از فعالان سیاسی، مدنی، دانشجویی، دانشگاهی و روزنامه نگاران در مخالفت فعال با جنگ از طریق توقف موقت و مشروط غنی سازی اورانیوم و تعطیلی تمامی جنبه های نظامی برنامه هسته ای”* که به تازگی انتشار یافت یک سری پرسش های مهم را مطرح می کند و به برخی نگرانی های جدی درباره رخدادهای آینده و سرنوشت ایران دامن می زند.

اعتراف می کنم که بیشتر این پرسش ها پیامد خوانش من از این بیانیه است و شاید همه این نگرانی ها نیز با پاسخ دوستانی که بیانیه را امضا کرده اند، پایان یابد. بسیاری از دوستانی که این بیانیه را امضا کرده اند دوستان و همکاران من هستند و صمیمانه به آنها احترام می گذارم. از همین رو، به خودم اجازه می دهم که در یک صحبت دوستانه پرسش ها و نگرانی خودم را با آنان در میان گذاشته و از آنها خواهش کنم که با بیان شفاف تر نظراتشان، به پرسش ها پاسخ دهند. شاید خوانش من نادرست بوده و نگرانی من کاملا بیمورد باشد، و یا حتی اگر خوانش من درست بوده، شاید این دوستان بتوانند مرا توجیه کنند که جای نگرانی نیست.

بهرحال زمان آن رسیده که به گفتگوهای روشن و بی پرده بپردازیم، به بحث های نظری دامن بزنیم، و در این بحث ها هم از یکدیگر بیاموزیم و هم اینکه همه نکته های ظریف و پنهان را برای عموم نیز روشن کنیم. از این رو از همه دوستان امضا کننده این بیانیه “مخالفت فعال با جنگ” خواهش می کنم این اجازه را به من بدهند که صحبتی را با آنان آغاز کنم.

امیدوارم که دوستانی که این بیانیه را امضا نموده اند لطف کرده و وارد این صحبت شوند و با پاسخ به پرسش های مطرح شده این بحث را ادامه دهند. من پیشاپیش به سهم خود از لطف و توجه این دوستان تشکر می کنم.

نکته ای که می خواهم روی آن تاکید کنم اینست که من به عنوان یک مدافع حقوق بشر از بحث سیاسی دوری می کنم و این گفتگوی من با دوستان امضا کننده این بیانیه از این روست که “خواست رعایت حقوق بشر، آزادی های اساسی و دمکراسی” را به عنوان یکی از خواسته های اصلی خویش مطرح کرده اند. دیگر اینکه در اینجا نگرانی اصلی من درباره حقوق بشر جمعی مردم ایران در تعیین سرنوشت خویش است.

از این رو، مطرح کردن چند پرسش و یک نگرانی در این نوشته در ارتباط با دفاع از حقوق بشر است.

نگارش بیانیه “مخالفت فعال با جنگ”

بسیاری از ما همان چیزی را در یک متن می خوانیم که می خواهیم بخوانیم. افزون بر آن، معمولا واژه های کلیدی در یک متن مفهوم کلی آن را می رساند. اما بیایید یک بار با هم این بیانیه را همانطور که نوشته شده، و نه آن چیزی را که ما حدس می زنیم، با هم بخوانیم.

از عنوان بیانیه آغاز کنیم: بیانیه “جمعی از فعالان سیاسی، مدنی، دانشجویی، دانشگاهی و روزنامه نگاران در مخالفت فعال با جنگ از طریق توقف موقت و مشروط غنی سازی اورانیوم و تعطیلی تمامی جنبه های نظامی برنامه هسته ای”

آیا مخالفت فعال ما با جنگ از طریق “توقف موقت و مشروط و مشروط غنی سازی اورانیوم و تعطیلی تمامی جنبه های نظامی برنامه هسته ای” امکان دارد؟ مگر غنی سازی اورانیوم دست ماست؟ یا ما می توانیم تمامی جنبه های نظامی برنامه هسته ای را تعطیل کنیم؟

به نظر می رسد که در اینجا چند واژه، مثل “تشویق حکومت” یا “فراخواندن دولت ایران به” از متن جا افتاده است و باید مثلا نوشته می شد که بیانیه “جمعی از فعالان سیاسی، مدنی، دانشجویی، دانشگاهی و روزنامه نگاران در مخالفت فعال با جنگ از طریق فراخواندن حکومت به توقف موقت و مشروط غنی سازی اورانیوم و تعطیلی تمامی جنبه های نظامی برنامه هسته ای” که نقش امضاکنندگان را در “مخالفت فعال با جنگ” همانگونه که منظور نظر آنان است، برساند.

اشکال های دستورزبانی را می توان در سرتاسر بیانیه پیدا کرد. اما پرسش اصلی من نه درباره مفهوم تک تک جمله ها، بلکه درباره منظور اصلی و مفهوم کل این بیانیه است. مفهومی که از نوشته ها و نانوشته های لابلای سطور بیانیه می توان حدس زد.

خواندن متن بیانیه نشان می دهد که “مخالفت فعال با جنگ” ربطی به فراخواندن حکومت و یا تشویق دولت به تعطیل برنامه هسته ای ندارد، و برنامه مخالفت فعال چیز دیگری است که با آلترناتیوسازی برای حکومت و دخالت در تعیین سرنوشت مردم ایران ارتباط پیدا می کند.

درباره مفهوم نانوشته ها اشاره کنم که سبک نگارش ایرانی، یا بواسطه سانسور دیرینه حکومتی، یا به دلیل فرهنگ تعارف و یا سنت نگارش ادبی پراز حاشیه های توصیفی، چنان است که ما ایرانی ها کمتر نکته ای را صریح و شفاف و مستقیم بیان می کنیم. بلکه معمولا صحبت را در حاشیه نکته های اصلی چنان می رانیم که خواننده با هوش ذاتی ایرانی بتواند مفهوم نانوشته ها را با درک حذف به قرینه معنوی دریابد.

در اینجا از دوستان عزیز نویسنده و امضا کننده این بیانیه اجازه می خواهم که با صراحت و بی پرده، من خوانش خود را از نوشته ها و نانوشته های این بیانیه با ایشان مطرح کنم. امیدوارم که این دوستان لطف کرده و اگر خوانش من نادرست است، با ارائه پاسخ به این پرسش ها به من و دیگرانی که مانند من از این بیانیه اندکی گیج و بسیار نگران شده اند، بفهمانند که خوانش ما از نانوشته ها اشتباه بوده و جای نگرانی نیست.

خوانش بیانیه “مخالفت فعال با جنگ”

این بیانیه با طرح اینکه “حکومت عاری از مشروعیت” است، آغاز می شود و با بیان اینکه “مدارا با جهان و احیاء حقوق شهروندان ایرانی به یک دیگر پیوند خورده است” ادامه می یابد.

بیانیه در جایی بیان می دارد که “البته باید در نظر داشت بزرگنمایی خطر جنگ و هراس افکنی نیز تبعاتی منفی را متوجه مصالح جامعه ایران می کند.” که البته معلوم نیست که چرا “بیانیه مخالفت فعال با جنگ” می گوید که “بزرگنمایی خطر جنگ” نادرست است. در اینجا هیچگونه حذف به قرینه معنوی وجود ندارد که بتوان منظور نویسنده بیانیه را از “تبعات منفی” این کار برای “مصالح جامعه ایران” حدس زد.

جمله کلیدی بیانیه اینست: “به باور ما صرفا با محکومیت لفظی و کتبی جنگ و یک کاسه کردن سلسله جنبانان نظامیگری جهانی و آتش افروزان داخلی نمی توان جلوی تهاجم نظامی را گرفت.”

ادامه بیانیه راه حلی برای “مخالفت فعال با جنگ” و پیشگیری از وقوع جنگ احتمالی ارائه می دهد.

راه حل برای “مخالفت فعال با جنگ”

“به اعتقاد ما وظیفه نیروهای معتقد به دموکراسی و منافع ملی – سرزمینی ایران همسو کردن فشار های خارجی و مبارزات داخلی است.”

اما چگونه؟ از چه راهی می توان فشارهای خارجی و مبارزات داخلی را همسو کرد؟

این بیانیه پیشنهاد می کند که در ابتدا باید رعایت اصول اخلاقی را در سیاست کنار گذاشت: “در این میان تنزه طلبی اخلاقی، برخورد ایدئولوژیک و منفعلانه کار ساز نیست.” و با برخی قدرتهای خارجی کنار آمد و معامله کرد: “باید با ارائه راه حلی به جهان نشان داد که جنبش دموکراسی خواهی مردم ایران این ظرفیت را دارد تا اجازه ندهد تنش آفرینی حکومت از آستانه تحمل نهادهای بین المللی عبور کند.”

بیانیه بلافاصله می افزاید که “در این راستا پرهیز از سیاه و سفید دیدن مناسبات جهانی و مبنا قرار دادن دو گانه دوست و دشمن دائمی و یا دیو و فرشته و عبور از انگاره های مربوط به دوران جنگ سرد ضرروی است.” در اینجا “امریکا” حذف به قرینه معنوی شده است.

یعنی باید با امریکا وارد معامله شد.

اما چه نهادی باید وارد معامله با امریکا شود؟ آیا منظور اینست که حکومت ایران را تشویق کنیم که جنگ سرد را کنار گذاشته و برنامه هسته ای را تعطیل کرده و با امریکا وارد مذاکرده شود؟ آیا دراینجا دوباره اشاره به عنوان بیانیه و تشویق حکومت به تعطیل برنامه هسته ای است؟

بنظر نمی رسد که مذاکره میان حکومت ایران و امریکا مورد نظر دوستان در این بیانیه بوده باشد. بلکه منظور آنان معامله اپوزیسیون خارج کشور با امریکاست.

“نگرش واقعبینانه به شرایط کنونی کشور و دنیا گوشزد می سازد وقتی یک جنبش فراگیر اجتماعی با ملاحظه نگرانی های مشروع جهانی در داخل کشور وجود ندارد آنگاه در فرایند تصمیم گیری جهانی ، خواست نیرو های سیاسی اپوزیسیون وزنی نخواهد داشت.” یعنی اینکه الان جنبش فراگیر اجتماعی در درون کشور ” با ملاحظه نگرانی های مشروع جهانی” که بتواند با امریکا وارد معامله شود وجود ندارد.

از این رو هشدار می دهد که ما اپوزیسیون خارج کشور اگر اکنون غفلت کنیم و با امریکا وارد مذاکره نشویم، آنگاه جنگ درخواهد گرفت و غرب به ایران حمله خواهد کرد. “غفلت از این موضوع و اسارت در پای برخورد کلیشه ای و دیدگاه کلاسیک ضد امپریالیسم بدون اینکه ابتکاری برای برون رفت از بحران ارائه دهد در نهایت منجر به جدایی کامل مسیر رویارویی جامعه جهانی از مبارزات آزادی خواهانه مردم ایران می شود . این گسست با توجه به شکاف ترمیم ناپذیر ملت – دولت در ایران و انفعال در حوزه عمل مشوق قدرت های جهانی برای انتخاب گزینه برخورد نظامی با قصد نابود سازی تاسیسات هسته ای و نظامی کشور خواهد شد.”

یعنی اگر ما اپوزیسیون ایرانی به مخالفت سنتی با امریکا ادامه دهیم، قدرت های جهانی به ایران حمله نظامی خواهند کرد.

چه باید کرد

در اینجا مفهوم واقعی “مخالفت فعال با جنگ” روشن می شود: “برخورد مسئولانه و موثر در جلوگیری از جنگ نیازمند سازمان دهی جنبش اجتماعی قدرتمند با حضور گرایش ها و بخش های مختلف موزائیک اجتماعی ایران است.” و درپی آن اضافه می کند “که خواهان استقلال، سربلندی، دموکراسی ،رعایت حقوق بشر ،صلح پایدار و انسانی و تعامل و دوستی با دنیا هستند.”

البته دو پاراگراف بالاتر نگرانی دوستان در این بیانیه از این بود که ” یک جنبش فراگیر اجتماعی با ملاحظه نگرانی های مشروع جهانی در داخل کشور وجود ندارد.” پس این “جنبش اجتماعی قدرتمند” را که “ملاحظه نگرانی های مشروع جهانی” را هم دارد، در کجا می توان یافت؟

کلید حل معما بروشنی بیان شده است: “شایسته است تا در یک گفتگوی ملی شرایط، پیش نیاز ها، محدوده های موجه ، موضوع و مصداق حمایت ها و ساز و کار نظارتی برای جلوگیری از استفاده های شخصی و گروهی در برخورد حمایتی جامعه جهانی را مشخص نمود و از میدان گرفتن افراد فرصت طلب و آلترناتیو سازی از جریانات مشکوک جلوگیری کرد.”

نانوشته های این مطلب را باز می توان از حذف به قرینه معنوی حدس زد. از جمله اینکه برای اینکه بتوان “از میدان گرفتن افراد فرصت طلب و آلترناتیو سازی از جریانات مشکوک جلوگیری کرد” باید خودمان دست بدست هم داده و از افراد مورد اعتماد یک جریان آلترناتیو برای حکومت ایران بسازیم که با امریکا وارد مذاکره و معامله شود و حکومت ایران را براندازد تا دیگر نیازی به جنگ امریکا با حکومت ایران نباشد.

بیانیه تاکید می کند که مهمترین بخش کار همین راه انداختن جریان همکاری از افراد مورد اعتماد و شناخته شده است: “مساله اصلی تمرکز قوا بر روی چگونگی فعال کردن نیروی خفته جنبش دموکراسی خواهی است.” و نوید می دهد که اگر چنین نیروی دمکراسی خواهی وجود داشته باشد، راه همکاری با غرب پیدا خواهد شد “حمایت خارجی اشکال گوناگونی دارد. ما مدافع حمایت سیاسی جامعه جهانی از مطالبات دموکراسی خواهانه در ایران هستیم.”

جالب اینکه بیانیه با “هر گونه اقدامی که منجر به نقض تمامیت ارضی و منافع ملی‌ کشور ایران گردد” بطور مستقیم و اصولی مخالفت نمی کند، بلکه فقط هشدار می دهد که “باعث بالا رفتن مشروعیت سرکوب نیروهای آزادی خواه در ایران خواهد شد و گفتمان صلح‌طلب را تضعیف می کند.”

نتیجه گیری

منظور بیانیه از همه نوشته ها و نانوشته ها اینست که “برای مخالفت فعال با جنگ” بهتر است که یک آلترناتیو از نیروهای دمکراسی خواه شناخته شده و مورداعتماد در خارج کشور به راه بیاندازیم و با امریکا وارد مذاکره شویم. آنگاه هم غرب به خواسته خودش می رسد، و هم ما به دمکراسی می رسیم. چرا که همسویی ما با خواست کشورهای غربی در زمینه مخالفت با برنامه هسته ای ایران “در کنار خواست رعایت حقوق بشر، آزادی های اساسی و دموکراسی به مراتب پتانسیل بیشتری را برای تضعیف توامان استبداد و تجاوز گری و لذا جلوگیری از جنگ خواهد داشت.”

چند پرسش 

دوستان گرامی نویسنده و امضا کننده بیانیه “مخالفت فعال با جنگ”، آیا چنین خوانشی از بیانیه درست است؟

اگر منظور شما واقعا این بوده، چرا به صراحت نظر خود را ننوشته اید؟

آیا این دعوت به همکاری از نیروهای دمکراسی خواه در حقیقت زمینه چینی برای یک دخالت بشردوستانه در ایران است؟

چگونه می توان “از میدان گرفتن افراد فرصت طلب و آلترناتیو سازی از جریانات مشکوک جلوگیری کرد” و اصولا در نبود هیچگونه نمایندگی از سوی مردم ایران، معیار محک ما برای “فرصت طلب” و “مشکوک” چیست؟

در شرایطی که “یک جنبش فراگیر اجتماعی” هنوز “در داخل کشور وجود ندارد” چگونه می توان به بهانه “رعایت حقوق بشر، آزادی های اساسی و دمکراسی” با امریکا وارد معامله شد و از کشورهای غربی خواست که از ما “حمایت سیاسی” به عمل آورده و در به حکومت رسیدن به ما کمک کنند؟

مگر در آغاز بیانیه صحبت از “مشروعیت” نبود، مشروعیت ما از کجا سرچشمه می گیرد؟ این نکته که رژیم مشروعیت ندارد که به ما مشروعیت نمی بخشد. ما که نمی خواهیم در مسابقه حکومت کردن بدون کسب مشروعیت برنده شویم. آقای احمدی نژاد دست کم چند میلیون رای مردم در ایران را پشت سر خود دارد، من و شما هنوز حتی نمی دانیم رای چند نفر را داریم.

اطمینان دارم که اگر شما دوستان یک گزینه سیاسی را مطرح می کنید از روی استیصال و درماندگی سیاسی که “راه دیگری وجود ندارد!” نیست بلکه دلیل های محکم و قانع کننده ای در پشت آنچه که مطرح می کنید وجود دارد که کاش با ما در میان بگذارید.

نگرانی

هر فردی برای خودش می تواند در انتخاب راه فعالیت سیاسی تصمیم بگیرد و این انتخاب کاملا فردی است و ربطی به دیگران ندارد. هر فردی می تواند برای منافع دولت ایران یا برای منافع دولت امریکا کار کند، و کسی حق ندارد به انتخاب فردی او ایرادی بگیرد جز آنکه کسی که برای منافع دولت امریکا کار می کند حق ندارد به نمایندگی سیاسی مردم ایران انتخاب شود. به همین ترتیب، هر کسی حق دارد به اپوزیسیون ایران بپیوندد. نیز، یک عده از افراد اپوزیسیون می توانند یک جریان سیاسی براه اندازند، حزب سیاسی بنیان نهند و به تبلیغ نظرات سیاسی خود، از هر دست که باشد، بپردازند. اما اینکه گروهی از ما بخواهیم دور هم جمع شویم و اینگونه معامله سیاسی با امریکا و کشورهای غربی را به نام “رعایت حقوق بشر، آزادی های اساسی و دمکراسی” بر سر آینده حکومت ایران انجام دهیم، نادرست است. برای وارد شدن در چنین گفتگو و مذاکره و معامله ای به نام دفاع از منافع مردم ایران، دست کم داشتن گونه ای مشروعیت سیاسی و کسب نمایندگی از مردم ایران ضروری است.

به بیان ساده، استفاده از پوشش “رعایت حقوق بشر” و “آزادی های اساسی” و “دمکراسی” برای مردم ایران در انجام هرگونه معامله سیاسی با غرب واقعا نگران کننده است.

مساله اصلی حقوق بشر

من به عنوان یک مدافع حقوق بشر نه تنها نگران هرگونه دخالت خارجی در ایران – که حتما بدون خشونت نخواهد بود – هستم، بلکه نگران حقوق بشر جمعی مردم ایران نیز هستم که امیدوارم نقض نشود.

منافع ملی مردم ایران در حقیقت حقوق بشر جمعی مردم ایران است که نباید اجازه دهیم نقض گردد، ولو به بهانه دفاع از آن. حقوق بشر جمعی مردم ایران شامل حق تعیین سرنوشت خویش و حق تمامیت ارضی است و هیچ فرد یا گروهی اجازه ندارد به هیچ بهانه ای این حق را نقض کند و یا آن را به یک دولت بیگانه تفویض نماید. دولت امریکا مدافع منافع ملی مردم امریکاست، و نه ایران. ما هم نمایندگی مردم ایران را نداریم که بخواهیم در دفاع از منافع ملی با یک کشوربیگانه وارد گفتگو و معامله سیاسی شویم.

پس در معامله سیاسی یک عده از افراد اپوزیسیون ایرانی با امریکا هیچ یک از طرفین مشروعیت تصمیم گیری درباره سرنوشت سیاسی مردم ایران را ندارند.

بازهم تاکید می کنم که صمیمانه امیدوارم که درک و خوانش من از این بیانیه نادرست بوده باشد، و همه این نگرانی ها بیهوده. خواهش من از دوستانی که این بیانیه را امضا کرده اند اینست که لطف کرده توضیح دهند که منظور دقیق آنها از “مخالفت فعال با جنگ” چیست که من و امثال مرا از نگرانی بدرآورند.

اگر هم منظور برخی از این دوستان واقعا معامله سیاسی با غرب برسرآینده ایران است، کاش روشن و شفاف حرف خود را بزنند.

اگر درک واقع بینانه شما واقعا چنین است، لطفا در نگارش دقت بیشتری بخرج دهید که از این پس وقت ما صرف حدس زدن مفهوم واقعی بیانیه ها از میان نوشته ها و نانوشته ها نشود بلکه بتوانیم وارد بحث اصلی شده و بر سر نقش فعالی که ما خارج نشینان در آینده کشورمان می توانیم داشته باشیم بروشنی با هم به گفتگو بنشینیم.

با مهر و سپاس

سهیلا وحدتی

*بیاینه جمعی از فعالان سیاسی، مدنی، دانشجویی، دانشگاهی و روزنامه نگاران در مخالفت فعال با جنگ از طریق توقف موقت و مشروط غنی سازی اورانیوم و تعطیلی تمامی جنبه های نظامی برنامه هسته ای

news.gooya.com