فعالیت‌های زنان مهاجر ایرانی در آلمان

گفتگو با ناهید نصرت

ناهید نصرت* یکی از زنان فعال ایرانی در آلمان است. ایشان در رشته الکترونیک تحصیل کرده و بعنوان طراح سیستم‌های کامپیوتری شاغل است و همراه با همسر و دو فرزند خویش در شهر کلن زندگی می‌کند. وی از سال 1984 به فعاليت در حوزه مسائل زنان روی آورده و از سال 1990 بدينسو سلسله مقالات و سخنرانیهایی در اين زمينه در سمینارهای سراسری زنان ایرانی در آلمان ارائه داده است. 

خانم ناهید نصرت ، فعالیت زنان مهاجر ایرانی مقیم آلمان از چه زمانی و چگونه آغاز شد؟ و شما از چه زمانی با این فعالیتها آشنا شدید؟

مبارزه زنان ایرانی در آلمان تنها به زنان مهاجر محدود نمیشود بلکه آغاز آن به نشست اعتراضی زنان و دانشجویان زنی برمیگردد که در سال 1980 در اعتراض به سفارت جمهوری اسلامی در برابر آن جمع شدند. سفارت از زنان خواسته بود که عکس‌های با حجاب بیاورند تا عکسهای گذشته راعوض کنند. در این حرکت اعتراضی که بیش از 300 زن حضور داشتند، نطفه جنبش مستقل زنان ایرانی در آلمان شکل گرفت. من با مهاجرتم درسال 1986 به آلمان با این جنبش همراه شدم.

آیا این فعالیت‌ها از ابتدا مستقل و مختص زنان بود یا اینکه در ادامه فعاليت‌های سیاسی گروههای چپ شکل گرفت؟ 

این جنبش اساسا در راستای هویت یابی زن ایرانی بوده و بحث استقلال از گروههای سیاسی و کلا استقلال از مبارزه طبقه کارگر از اولین بحث های درونی آن بوده است. در این بحث ها زنان میکوشیدند که پایه ای ترین چهارچوب های پذیرفته شده در سازمانهای سیاسی را به زیر سئوال برده و خود مجددا به آن پاسخ دهند. زنان فعال در سازمانهای سیاسی هم در آن وجود داشتند ولی به اعتقاد من موتور پیشبرنده آن زنان مستقل و یا زنانی بودند که سابقا در سازمانهای سیاسی فعال بودند. درابتدا از درون آن حرکت اعتراضی برای پاسپورت، جنبش مستقل زنان ایرانی در خارج از کشور در سال 1981 در شهر فرانکفورت اعلام موجودیت کرد. ولی وجود دو دیدگاه متضاد در باره چگونگی حل ستم جنسی بعد از چند سال منجر به انشعاب بخشی از زنان تحت عنوان «تشکل دموکراتیک زنان» شد. این دسته از زنان آنزمان بر پایه تفکر سوسیالیستی خود معتقد بودند که مسئله زن در یک جامعه بی طبقه قابل حل است .گروه جنبش مستقل مخالف سوسیالیسم نبودند ولی استثمار جنسی برایشان از اهمیت زیادی برخوردار بود و مطالعه متون فمینیستی را محور کار خود قرار داده بودند. این مسئله باعث بحث های جنجال بر انگیزی میشد که عملا سازنده هم نبود و این دو دسته علیرغم تلاش زنان بسیاری که در وسط ایستاده بودند، آنزمان از هم جدا شدند. ولی به اعتقاد من واقعیت وجودی ستم جنسی این دو شاخه نظری را در گذشت زمان بتدریج بازهم در کنار هم قرار داد. اکنون بیش از بیست و پنج سال است که هر ساله سمیناری از زنان ایرانی در آلمان تشکیل میشود ودر آن زنان فردی و یا گروههای زنان از شهر های مختلف و با گرایشهای متفاوت شرکت میکنند.

در حال حاضر فعالیتها و برنامه‌های زنان ایرانی در آلمان در چه شهرهایی و به چه صورتی ادامه دارد؟ آیا نوعی پیوند و هماهنگی بین زنان فعال در شهرهای گوناگون آلمان و یا اروپا وجود دارد؟

گروههای زنان ایرانی در بسیاری از شهرهای آلمان وجود دارد ولی برلین، فرانکفورت، هانوور و کلن عموما مهماندار سمینار ها هستند. در کنار تشکلهای مستقل و دموکراتیک زنان که در روند حرکت اعتراضی جنبش مستقل شکل گرفته بودند ، شکل های دیگری از تجمع زنان مانند «همایش زنان ایرانی» در هانوور و یا «انجمن زنان ایرانی» در کلن ، «گروه زنان ایرانی» در فرانکفورت و … بوجود آمدند که به سمینارهای سالیانه زنان پیوستند. این سمینارها که در بین ما «شهر سه روزه زنان» نامیده میشود. طیف وسیعی از زنان ایرانی را گرد میآورد که فقط ما زنها قادر به گرد آوری آن هستیم. من اطمینان دارم که مردها در این طیف تحمل آن دیگری را نخواهند کرد.

آیا این فعالیتها در پیوند یا هماهنگی با فعالیتهای مشابه توسط زنان آلمانی است، و نیز تا چه حد هماهنگ با یا در راستای جنبش زنان در داخل ایران است؟

ما به قصد هماهنگ شدن کاری نمیکنیم. بلکه سرشت یگانگی مشکلاتمان ما را هماهنگ میکند. گروههای زنان ایرانی با زنان فمینیست از ملل دیگر از جمله آلمان در ارتباطند و همکاری دارند و همین به اعتقاد من به رشد و پویایی مان کمک کرده. ما از آنها آموختیم و تجاربمان را در اختیارشان قرار دادیم. در سمینارسراسریمان دو سال است که سخنران غیر ایرانی را هم دعوت کرده ایم که در غنی تر شدن بحث ها کمک کرده اند و این تجربه را ادامه خواهیم داد.

در مورد جنبش زنان در ایران ، طبیعی است که ما مسائل آنان را با پوست و گوشت میشناسیم و تلاش داریم که صدای آنان را درافکار عمومی جهانی منعکس کنیم. البته برخوردهای گروههای زنان با این مسئله متفاوت است. نظر من این است که جنبش زنان در خارج از ایران، اگر پلی شود و تجارب و دانسته های فمینیستی را به جنبش زنان ایرانی منتقل کند. کار خودش را کرده است. زنان در ایران بهتر میدانند که این دانسته ها را چگونه به کار گیرند.

محور اصلی فعالیت زنان ایرانی در آلمان چیست؟ آیا تلاشی برای برای توانمندسازی خود این زنان است، یا بهبود وضعیت ایشان در کشور آلمان، یا همسویی با مبارزات زنان در ایران؟

بنظر من فعالیت زنان ایرانی در آلمان در دو شاخص اساسی در نوسان است، مسائل زنان در ایران و هویت زن مهاجر. در گروههای مختلف زنان بسته به علاقمندی زنان و مسائل فردیشان، وزنه یکی از این دو کفه سنگین تر میشود. اما کمک به زن مهاجر و مشاوره آنان از ملزومات هر گروه زنانی است.

زنان مهاجر ایرانی تا چه اندازه توانسته‌اند استقلال خودرا حفظ کند و از دنباله روی گروههای سیاسی دوری جویند؟

من فکر میکنم دنباله روی از گروههای سیاسی در بسیاری از گروههای زنانی که در جنبش مستقل زنان ایرانی در آلمان فعالند، اگر پاک نشده باشد ، در محدود افراد باقیمانده هم بیرنگ شده است. مثلا بحث همجنسگرایی مدتی است که در سمینارهای ما طرح شده و حتی پیشنهاد تغییر نام سمینار و وارد کردن واژه همجنسگرا در کنارنام سمینار در سال گذشته در شهر کلن بیشترین آرا را آورد. همین یک نکته کافی است که استقلال ما را از مردها برساند. هیچ سازمان سیاسی تاکنون به این واژه نزدیک هم نشده است.

آیا اختلاف نظر هم در فعالیتهای جاری بین زنان فعال وجود داشته یا دارد؟ 

ما در برخورد با مسائل با هم اختلاف نظر داریم ولی در آن ایرادی نمیبینیم. ما سربازان جنبش زنان نیستیم و این جنبش فرماندهی ندارد. ما زنانی هستیم که جنسیتمان در چهارچوبهای فعلی اجتماعی، میزان بهره دهی و بهره مندی محدودتری از زندگی را برایمان تعیین میکند و ما برای برداشتن این سد، در کنار هم ایستاده ایم. هر کدام از ما میتوانیم مشغولیات ذهنی دیگری هم داشته باشیم و یا از مسائل ملی و طبقاتی و….. دیگری هم رنج ببریم ولی آنها نافی این در کنار هم بودن نیستند. ما علیرغم اختلاف نظر ها بیست و پنج سال است که در کنار هم ایستاده ایم و زیباترین دوستیها را تجربه کرده ایم.

کنفرانسهای سالانه زنان چگونه برگزار میشوند؟ برگزار کنندگان کنفرانس چه کسانی هستند و چه کسانی در این کنفرانسها شرکت میکنند؟ 

هرسال در پایان سمینار موضوع مورد بحث در سمینار بعدی پیشنهاد و با توافق اکثریت جمع انتخاب میشود. یکی از گروههای شرکت کننده مسئولیت برگزاری آن را در سال آینده به عهده میگیرد و چگونگی انتخاب سخنران و برگزاری سمینار به عهده کمیته محلی است. تم سمینار از راههای ارتباط جمعی به آگاهی زنان میرسد و کمیته محلی از بین داوطلبین دو و یا سه نفر را برای سخنرانی انتخاب و زمان و مکان برگزاری را اعلام میکند. محل برگزاری سمینار و کمیته برگزار کننده هر سال عوض میشود. این سمینار فقط برای زنان است. این توافقی بین همه مان است. در آلمان سمینارهای دیگری هستند که مختلط برگزار میشوند. این تنها سمیناری است که میخواهیم به دور از مردها و با خودمان از مسائلمان حرف بزنیم. مثل نیاز به اتاق تنهایی که هر کدام در زندگیمان هم احساس میکنیم. البته هر از گاهی زنانی پیشنهاد شرکت مردها را میدهند ولی همواره با اکثریت قریب به اتفاق رد میشود. این نیاز ما زنان برای با هم بودن یک نیاز جمعی است. شرط خاصی برای شرکت زنها در سمینارها وجود ندارد. هیچ خط کشی سیاسی بینمان نیست و اگر زنی حرفی برای گفتن داشته باشد، از او استقبال میشود.

آخرین کنفرانس سراسری زنان آلمان چگونه بود، موضوع اصلی آن چه بود، و چگونه برگزار شد؟

آخرین کنفرانس سراسری ماه گذشته (فوریه 2006) در هانوور برگزار شد و موضوع آن جنس و جنسیت به عنوان عامل تعین در تمام عرصه ها؛ جنسیت اجتماعی، سکس، سکسوالیته و قدرت در گفتمان فمینیستی بود. بعلت اعتراض به نام، کمی بیش از صد نفر در آن شرکت کرده بودند که از شهرهای مختلف آلمان بودند. البته برخی از دوستان معترض از هانوور باز به جلسه آمدند. برای من بسیار شادیبخش بود، چون نشان میداد که پیوند هایمان آنقدرعمیق هست که آنها علیرغم مخالفتشان نمیتوانستند به برگزاری سمینار در شهرشان بی تفاوت بمانند و در آن شرکت نکنند. آنها به دلایل متفاوت به اضافه کردن واژه «همجنسگرا» در کنار نام سمینار مخالف بودند و اعتراض خود را به صورتهای مختلف رساندند. از آنجایی که ما اصل را بر متقاعد کردن یکدیگر گذاشتهایم، قرار شد که این قضیه مجددا بحث و پختهتر شود و سمینار نامی کوتاه و در ضمن همهشمول پیدا کند بی آنکه وجود زنان همجنسگرا و فعال در این سمینارها نادیده گرفته شود. در ضمن بحث سمینارسال آینده که در فرانکفورت برگزار میشود «کجا ایستاده ایم و چه میخواهیم» نگاهی به بیست و پنج سال گذشته است.

شما کارنامه این کنفرانسهای سراسری در گذشته را چگونه ارزیابی میکنید؟ به چه موضوعهایی پرداخته و چه دستاوردهایی داشته است؟

در سمینارها تمامی ارزشهایی که فمینیستها با آنها در افتادند و شاخص های فمینیسم هستند مورد بحث قرار گرفتند . مانند اتوریته ، خشونت ، قدرت. سمینارها به پایهایترین بحثها در زمینه ستم جنسی پرداختند. در زمینه خشونت پنهان و سوء استفاده جنسی، تمامی بحث هایی که به ما کمک میکرد که خودمان را پیدا کنیم و از خواستهای خودمان حرکت کنیم. رها از ارزشهای مردسالارانه اجتماعی. من نمیدانم منظور شما از دستاورد چیست. من وقتی که مقاله منیر یا میهن را در مورد سیبا خواندم. عواطف بالای انسانیشان در برخورد با او را دستاورد جنبش زنان دیدم. این جنبش میخواهد ارزشهای دیگری را جایگزین کند.

شرکت سیبا، زنی که در زندان جمهوری اسلامی ابتدا زیر شکنجه بوده و بعد توبه میکند، در این کنفرانس جنجال برانگیز بود. شرکت ایشان در کنفرانس و برخورد شرکت‌کنندگان با ایشان چگونه بود و چه تاثیری در روند کنفرانس داشت؟ 

گزارش این قضیه در مقاله منیره برادران و میهن روستا به تفصیل در سایت بیداران آمده . من ازتکرار آن خودداری میکنم. سیبا از جانب خانمی از زندانیان سیاسی زمان شاه که کار تالیف کتاب خاطرات سیبا را به عهده دارد به سمینار دعوت شده بود. من از جمله کسانی بودم که از سیبا خواستم برای اینکه دوستانی که شکنجه های وحشیانه را تاب آورده اند، مورد آزار بیشتر قرار نگیرند، خودش تصمیم بگیرد که از جلسه برود. او گفت که نمیخواهد کسی را آزار بدهد. ولی میخواهد که مسئله اش حل شود. ما از او خواستیم که حل این مشکل را به نشست دیگری محول کند که در آن افراد با آگاهی به مسئله شرکت کرده باشند. او هم علیرغم اینکه میخواست حرف بزند، پذیرفت و رفت. البته بنظر من در مجموع زنان بر خوردی انسانی داشتند. شاید میتوانستیم از آن کم دردتر مسئله را حل کنیم ، بیشتر زنان تلاش کردند ولی آنچه که گذشت همانست که در گزارشها آمده. ولی من او را زنی قوی میدیدم که متلاشی شده بود. هیچ کینه ای به او نمیتوانستم داشته باشم. نفرتم به رژیمی است که برای بقای خود، انسانها را مسخ میکند و به چنین روزی مینشاند.

خانم نصرت، از وقتی که در اختیار این مصاحبه گذاشتید تشکر میکنیم و برایتان آرزوی موفقیت بیشتر داریم.

*نام مستعار