شبنم دو هفته دیگر اعدام می شود

شبنم

شبنم دوسال پیش ازدواج کرد.‏

او عاشق شوهرش بود، ولی ۴ ماه پس از ازدواج به جرم «شوهرکشی» دستگیر شد و دوسال گذشته را در زندان ‏رجایی شهر به سربرده است.‏

وکیل شبنم می گوید که شبنم «اقرار» کرده و اقدامات ما نتیجه ای ندارد!‏

قاضی اجرای احکام به خانواده شبنم گفته است که حتی اگر خمینی هم بیاید اینجا نمی تواند حکم او را عوض کند! یا ‏باید رضایت بگیرید یا اعدام می شود. هیچ راهی ندارد!‏

برادر مقتول می گوید که شماها درد مرا نمی دانید! نمی دانید که برادرم چگونه کشته شد و جسدش در بیابانها ‏انداخته شد! این افکار انساندوستانه را برای خودتان نگه دارید! و دیگر از آن سر دنیا به من زنگ نزنید!‏

خانواده شبنم می گویند که شوهرشبنم به او نگفته بوده که همسراولی دارد و شبنم همسر دوم اوست!‏

می گویند که شوهر شبنم در رشته زیبایی اندام بوده و او را به شدت کتک می زده، و زنهای دیگر را توی خانه ‏می آورده. به او می گفته که تو را بخاطر ثروت و جهیزیه ات گرفتم و طلاهای او را فروخته و برای خوشگذرانی ‏به دبی رفته … و با زنی دیگر به شمال رفته …‏

جریان قتل چنین بوده که شبنم در نوشیدنی شوهرش که برای زیبایی اندام مصرف می کرده تعدادی قرص خواب آور می ریزد تا او از ‏خانه بیرون نرود. ولی شوهر بهرحال با او درگیر می شود و شبنم با قمه چند ضربه به او می زند بدون آنکه به ‏نتیجه کارش و یا اقدام بعدی فکر کند. سپس بناچار جسد را به کمک فردی دیگر به بیابان برده و در آنجا رها می ‏کند. اما هم او و هم همسر دیگر مقتول هر دو دستگیر و بازجویی می شوند و شبنم به قتل اعتراف می‌کند.‏

اکنون:‏

شبنم الان آخرین روزهای زندگی را – احتمالا در یک سلول انفرادی در زندان اوین – بسر می برد و قرار است ‏چند روز دیگر اعدام شود.‏

وکیل شبنم راغب نیست که در مراسم اجرای اعدام حضور داشته باشد و مطمئن نیست که الان شبنم در کدام زندان ‏است گرچه می داند که در انفرادی است و قرار است که در یک روز چهارشنبه اعدام شود. ایشان امیدی به نجات ‏جان شبنم ندارد، و به نظر می رسد که هرگز امیدی نداشته چون شبنم «اقرار» کرده و تنها راه را جلب رضایت ‏خانواده مقتول می دانسته که در یکی دو تماس با آنها موفق به اینکار نشده است. وکیل شبنم سن دقیق او را نمی ‏داند و می گوید که ۳۲ یا ۳۳ سال دارد و حدس می زند که میزان تحصیلات شبنم زیر دیپلم است. ‏

قاضی اجرای احکام روشن کرده است که دست دستگاه قضائی در این پرونده بسته است زیرا که در پی هرقتل، ‏گویا بطور «طبیعی»‌ و «تغییرناپذیری» یک قصاص خواهد بود! و به آنها اطمینان داده است که کار دستگاه ‏قضائی هم اجرای همین قصاص است و بس. ‏

برادر مقتول هیچگونه احترامی برای «حق زندگی»‌ شبنم ندارد و در عوض، حق کشتن و قصاص را برای خود و ‏خانواده اش به رسمیت می شناسد. اگر با او از گذشت و عفو صحبت کنید، انگار که می خواهید «حق» او و ‏خانواده اش را در کشتن شبنم از دستش بربایید!‏

خانواده شبنم آشفته و پریشان می پرسند آیا امیدی هست!؟

جریان قتل چنین است که شبنم قرار است صبح روز چهارشنبه ۲۳ مردادماه در زندان اوین به دار آویخته شود.‏‏