سه مرد و یازده زن در آستانه سنگسار

يکشنبه  ۲۰ تير ۱٣٨۹ –  ۱۱ ژوئيه ۲۰۱۰

با اوج گرفتن فشار افکار عمومی در مخالفت با حکم سنگسار سکینه محمدی آشتیانی، سفارت جمهوری اسلامی در لندن اعلام داشت که این حکم اجرا نخواهد شد، و از سوی دیگر رئیس کمیسیون حقوق بشر قوه قضائیه اعلام کرد که سنگسار در قانون این کشور وجود دارد و اجرا خواهد شد.

 

اکنون بیم آن می رود که حکومت جمهوری اسلامی برای مقابله با افکار عمومی و مخالفت رسمی بسیاری از مقام های سیاسی اروپایی، و برای آنکه نشان دهد که در مقابل فشار خارجی تسلیم نمی شود، ناگهان دست به نابود کردن محکومین به سنگسار زده و آنها را به شیوه سنگسار و یا اعدام از میان بردارد که سروصدای اعتراض ها و مخالفت ها یکسره بخوابد.

پنهان کاری قوه قضائیه

از آنجایی که سنگسار وصله بشدت ناجوری است که با فرهنگ مردم ایران ناسازگار است و افکار عمومی مردم ایران و جهان بشدت به مخالفت با آن می پردازد، قوه قضائی بشدت به پنهان کاری در این مورد پرداخته و سنگسار در گورستانها و یا محل های دورافتاده به صورت مخفی انجام می گیرد. گاه جنازه فرد سنگسار شده به خانواده داده نمی شود.

حتی واژه «سنگسار» در مطبوعات و رسانه های ایرانی ممنوع شده است.

راهکار حکومت در مورد سنگسار این است که پنهانی و بدون سر و صدا سنگسار کنید! و دستور جدید این است که اگر در اجرای سنگسار با مشکل فشار افکار عمومی مواجه شدید، اعدام کنید!

عقب نشینی موقت در مورد سنگسار سکینه محمدی آشتیانی

هنگامی که پرونده سنگسار سکینه محمدی آشتیانی با تلاش فعالین حقوق بشر در ایران و جهان مورد توجه افکار عمومی قرار گرفت، موج مخالفت شدید و گسترده افکار عمومی و مقامات رسمی در جهان باعث شد که سفارت جمهوری اسلامی ایران در لندن با شتاب اعلام دارد که حکم سنگسار سکینه اجرا نخواهد شد.

اما گفته نشد که سکینه آزاد می شود، بلکه فقط گفته شد که حکم سنگسار اجرا نخواهد شد. یعنی اینکه سکینه می تواند اعدام شود.

پافشاری بر سنگسار و اعدام برای رفتار جنسی

در پی آنکه سفارت جمهوری اسلامی در لندن در روز پنجشنبه، 16 تیرماه 1389، اعلام کرد که سکینه سنگسار نمی شود، آقای محمد جواد لاریجانی، دبير ستاد حقوق بشر قوه قضاييه، در روز جمعه، 18 تیرماه 1389، یک گفتگوی خصوصی با خبرگزاری ایرنا ترتیب داد تا نشان دهد که جمهوری اسلامی برای افکار عمومی و واکنش های مقامات سیاسی غربی چندان ارزشی قائل نیست و در مقابل فشارهای وارده کوتاه نمی آید.

آقای لاریجانی در ابتدا گفت که “اولا مجازات رجم (سنگسار) در قانون اساسي ما وجود دارد اما قضات محترم دادگاهها در شرايط بسيار محدود اقدام به صدور چنين حکمي مي‌کنند.”

سپس ایشان از “مجازات های جایگزین” صحبت کرد، یعنی اینکه اعدام جایگزین سنگسار شود.

آقای لاریجانی نتیجه گیری کرد که “هجمه اي که غرب در اين رابطه به راه انداخته، هيچ تاثيري در نظر قضات ما ندارد. اجراي احکام شرع مقدس اسلام مثل رجم، حجاب و ارث همواره با تخاصم وقيحانه آنها روبه رو بوده و اساسا هر مساله اي که بوي احکام شرعي داشته باشد با مخالفت آنها روبه رو مي شود. “

بیم اجرای سنگسار و اعدام

اکنون بیم آن می رود که افراد محکوم به سنگسار هرچه سریعتر یا در خفا سنگسار شوند، و یا به خاطر فشارهای موجود بین المللی مجازات جایگزین اعدام بگیرند و حلق آویز شوند که پرونده ها بسته شود و سروصداها بخوابد. زیرا تا هنگامی که افراد محکوم به سنگسار زنده هستند و در زندان بسر می برند، تلاش های شدید و گسترده برای نجات جان آنان ادامه دارد. از این رو بیم آن می رود که حکومت جمهوری اسلامی برای اینکه نشان دهد که استقلال عمل کامل داشته و به واکنش غربی ها بهایی نمی دهد، به سرعت همه محکومین به سنگسار را به شیوه سنگسار و یا حلق آویز نابود کند و پرونده های آنان را ببندد و همگان را در مقابل عمل انجام شده قرار دهد.

محکومین به سنگسار

سکینه محمدی آشتیانی تنها یکی از چهارده نفری است که ما از صدور حکم سنگسار برای آنان خبر داریم. و این چهارده نفر تنها کسانی هستند که ما از صدور حکم سنگسار برای آنان آگاهی یافته ایم. چه بسا افراد دیگری که در شهرهای کوچک که گزارشگران خبری و مدافعین حقوق بشر در آنجا فعالیت چندانی ندارد در سکوت قربانی سنگسار شده و می شوند. لیست کامل کسانی که در حال حاضر به اتهام “زنای محصنه” – یعنی داشتن همسر و برقراری رابطه جنسی با فردی غیر از همسر – در زندان به سر می برند، در زیر آمده است.

تبریز

•کبری بابائی – مادر یک دختر 13 ساله است. وکیل: محمد مصطفایی

توضیح: همسر وی، رحیم محمدی در سال 1388 به جرم زنا اعدام شد.

•سکینه محمدی آشتیانی – 43 ساله، مادر دو فرزند، فریده 19 ساله و سجاد 22 ساله. وکیل: محمد مصطفایی

توضیح: یک بار محکوم به 99 ضربه شلاق شده و حکم در مورد وی اجرا شده است. دوباره به خاطر همان جرم محکوم به سنگسار شده است. فرزندان وی نامه ای خطاب به مردم جهان نوشته و خواستار نجات جان مادرشان شدند.

• آذر باقری – 19 ساله، وکیل: دارد

توضیح: در 15 سالگی با شکایت همسرش زندانی و در دادگاه محکوم به سنگسار شده است.

• مریم قربان زاده – 25 ساله . وکیل: دارد

ارومیه

• سریمه عبادی (یا سریمه سجادی) – 31 ساله ، مادر دو فرزند. وکیل: نامعلوم

• بوعلی جانفشانی – 33 ساله، دارای یک فرزند. وکیل: نامعلوم

توضیح: این زن و مرد از سوی دادسرای عمومی شهر ارومیه در یک پرونده متهم به اتهام زنای محصنه به سنگسار محکوم شده بودند که حکم سنگسار هر دوی آنان در 16 دی ماه 1388 در شعبه 12 دادگاه تجدید نظر استان آذربایجان غربی تایید شد و اکنون در زندان مرکزی ارومیه به سر می برند.

اهواز

• ایران اسکندری – 31 ساله، مادر یک پسر 13 ساله. وکیل: نامعلوم

توضیح: ایران زنی است از طایفه های بختیاری که در ازدواج اجباری به عقد پسرعمویش درآمده. شوهرش ماه به ماه به خانه نمی آمده است. با پسر همسایه رابطه نامه نگاری و گپ تلفنی داشته و روزی که با هم مشغول گفتگو بودند، شوهرش از دیوار وارد حیاط می شود و به او حمله می کند و او را بشدت کتک می زند. پسر همسایه به کمک او آمده و شوهر را با چاقو به قتل می رساند. وی در تاریخ ۱۸ فروردین ۱۳۸۴ در دادگاه بدوی در خوزستان به پنج سال حبس تعزیری به دلیل معاونت در قتل و اجرای حد شرعی رجم به خاطر زنا محکوم می شود. این حکم در دیوان عالی کشور در تاریخ ۱۹ فروردین ۸۵ عینا مورد تایید قرار گرفت. با توجه به شرایط فرهنگی منطقه، ایران اگر از زندان هم آزاد شود، احتمال اینکه از سوی مردان خانواده اش به قتل برسد، بسیار زیاد است.

• خیریه والانیا – 42 ساله، مادر چند فرزند. وکیل: نامعلوم

توضیح: دلیل محکومیت خیریه این است که 4 بار به زنا اعتراف کرده است. وی می گوید که قربانی خشونت خانگی بوده و با مردی که شوهرش را کشته رابطه داشته است، اما در قتل شوهرش دخالتی نداشته، اما به اتهام معاونت در قتل محکوم شده است. شعبه سوم دادگاه عمومی بهبهان در اردیبهشت ۱۳۸۱ خیریه را به اجرای حد رجم (سنگسار) بابت زنای محصنه صادر کرده است. خیریه می گوید: «حاضرم اعدام شوم، ولی سنگسارم نکنند. خفه ات می کنند و می میری؛ ولی خیلی سخت است که هی با سنگ بزنند توی سر آدم!» او مطمئن است که اگر آزاد شود، هیچ جایی ندارد برود و برادرانش او را خواهند کشت.

تهران

• اشرف کلهری – 41 ساله. وکیل: نامعلوم

توضیح: اجرای حکم سنگسار اشرف به دستور رئیس قوه قضائیه وقت، آقای شاهرودی، متوقف شد و ایشان هنوز در زندان اوین است. وکیل ایشان در گذشته شادی صدر بود که اکنون در خارج کشور بسر می برد.

• فاطمه – سن: نامعلوم. وکیل: نامعلوم.

توضیح: فاطمه در 26 اردیبهشت 1384 در شعبه ۷۱ دادگاه کیفری استان تهران محاکمه و به اتهام مباشرت در قتل عمدی و رابطه نامشروع به قصاص و رجم محکوم شد. شوهر فاطمه با مردی به نام محمود که خاطرخواه فاطمه بوده و وارد خانه آنها شده بوده، درگیر می شود و به کمک فاطمه او را به قتل می رساند. “اصغر” شوهر این زن به اتهام معاونت در قتل عمدی و جنایت بر میت به تحمل ۱۶ سال زندان محکوم شده است.

مشهد

• زنی به نام م. خ. – سن: نامعلوم. وکیل: نامعلوم

• زنی با نام فامیلی هاشمی نسب – سن: نامعلوم. وکیل: نامعلوم

توضیح: این دو زن در زندان وکیل آباد مشهد بسر می برند.

رشت

• محمد علی نوید خمامی- نام پدر: صفر. وکیل: نامعلوم

توضیح: در خردادماه 1387 محکوم به سنگسار شد.

ساری

• سید نقی احمدی – سن: نامعلوم. نام وکیل: ابراهیم محمدزاده

توضیح: در تاریخ 21/3/1387 سه نفر از پنج نفر قضات شعبه دوم دادگاه کیفری استان مازندران حکم به محکومیت آقای سید نقی احمدی به سنگسار می دهند. در این پرونده آقای احمدی متهم به زنای محصن با خانم پوران.ق بوده است. در دادنامه صادره آمده است که آقای احمدی متهم ردیف اول که در مجاورت منزل پوران سکونت داشته در غیاب شوهر پوران که محل کارش در سمنان بوده است شبانه وارد منزل وی شده و با پوران زنا کرده است. از جمله دلایل انتساب اتهام:1- گزارش اداره امر به معروف و نهی از منکر 2- اقرار پوران 3- اقرار سید نقی احمدی بوده است به عبارت دیگر تنها دلیل اثبات ادعای زنای به عنف اقرار متهمین می باشد که در نهایت دادگاه سید نقی را به اتهام زنای محصن با توجه به علم قاضی به تحمل رجم( سنگسار) و پوران را نظر به اینکه به شوهرش به علت عدم حضوروی دسترسی نداشته و به دلیل عدم تجمع ارکان زنا، از این اتهام تبرئه می نماید. دو نفر از مستشارن شعبه صادرکننده رای براین عقیده بوده اند که هر دو متهم باید تبرئه شوند. پس از اعتراض به حکم صادره، این حکم در شعبه 33 دیوانعالی کشور ارسال می گردد و حکم تایید می شود.

دلیل محکومیت: علم قاضی

یک نکته قابل توجه این است که در مورد همه ی این افراد، هیچ دلیل موجه و سندی برای ثابت کردن باصطلاح “جرم زنا” وجود ندارد، و دلیل محکومیت بیشتر آنان “علم قاضی” است. یعنی با وجود اینکه هیچ سند و مدرک و شاهدی در اثبات جرم وجود ندارد (دست کم چهار شاهد برای اثبات زنا ضروری است) قاضی با “علم” خودش تشخیص می دهد که این فرد زناکار است. جالب اینکه در دادگاه های ایران قاضی نمی تواند با علم خودش تشخیص دهد که مثلا فردی چک بی محل صادر کرده و او را زندانی کند، اما می تواند با علم خود تشخیص دهد که او زنا کرده و او را به سنگسار محکوم کند.

در برخی موارد، فرد با تهدید و شکنجه مجبور به اعتراف می شود و به جای وجود چهار شاهد، کافی است که چهار بار اعتراف کند و بگوید که زنا کرده است تا محکوم به سنگسار شود. این هم بدین معناست که ماموران انتظامی و مسئولان قضایی به گونه ای فرد را وادار می کنند که به زنا اعتراف کند.

وکیل مدافع؟

با توجه به اینکه بیشتر افراد محکوم به سنگسار از قشرهای محروم اجتماعی هستند، بیشتر آنها از دسترسی به وکیل مدافع از ابتدای پرونده محروم بوده و از همین رو بدون آگاهی به پیامد های اعتراف، اتهام زنا را می پذیرند تا از فشار مسئولین راحت شوند بدون آنکه بدانند پایان کار، سنگسار است. از آنجایی که بنا به قوانین ایران، در پرونده هایی که مجازات سنگسار یا اعدام در انتظار متهم است داشتن وکیل ضروری است، برای محکومین به سنگسار وکیل تسخیری در نظر گرفته می شود که متاسفانه بسیاری از آنان به دلیل بی تجربگی یا اهمیت ندادن به پرونده قادر به دفاع شایسته از موکل خود نیستند.

کسانی که در چند سال گذشته سنگسار شدند

دستگاه قضائی حکومت جمهوری اسلامی حق نظارت بر عملکرد خویش را برای شهروندان قائل نیست. از این رو، تعداد کامل و اسامی کسانی که پرونده ی آنها به دیوانعالی کشور رفته و حکم سنگسار آنها تایید و اجرا شده است، نامعلوم است. اما کسانی را که دست کم ما از سنگسار آنها از سال 1385 به این سو آگاهی داریم، به شرح زیر هستند.

مشهد

• محبوبه محمدی که گفته می شود با تهدید و شکنجه اعتراف به زنا کرده بود، در اردیبهشت 85 به همراه عباس حاجی زاده سنگسار شد.

• عباس حاجی زاده در اردیبهشت 85 در مشهد سنگسار شدند.

• سه مرد در هفته اول دیماه 1387 در گورستان بهشت رضا در مشهد سنگسار شدند. یکی از آنها به نام محمود که تبعه افعانستان بود توانست از گودال در حالیکه بشدت مجروح بود فرار کند. دو نفر دیگر یکی به نام هوشنگ خداده و دیگری نامعلوم، سنگسار شدند.

قزوین

• جعفر کیانی که بخاطر کمپین ، رئیس قوه قضائیه دستور داده بود سنگسارش متقوف شود، با دستور قاضی محلی در روستای آخچه کند نزدیک تاکستان قزوین در تیر 86 سنگسار شد.

رشت

• ولی آزاد، اهل پارس آباد مغان، به جرم زنای محصنه در تاریخ 15 اسفند87، 5 مارس 2009، در رشت به صورتی مخفی سنگسار شد. جنازه محکوم نیز تحویل خانواده او نشد. حکم سنگسار توسط قاضی حجت الاسلام کاشانی در شعبه 11 دادگاه کیفری استان و قاضی جاویدنیا دادستان عمومی و انقلاب صادر و اجرا شد. اما زنی که با وی در این اتهام شریک بود مورد عفو قرار گرفت. سنگسار ولی آزاد توسط سخنگوی وقت قوه قضائیه، علیرضا جمشیدی، بطور رسمی مورد تایید قرار گرفت.

کسانی که به جای سنگسار، اعدام شدند

در پی موفقیت نسبی کمپین «قانون بی سنگسار» و فشار شدید و گسترده بین المللی بر حکومت جمهوری اسلامی ایران به خاطر اجرای حکم سنگسار در دوران ریاست آقای شاهرودی بر قوه قضائیه بود، سیاست استفاده از مجازات های جایگزین – یعنی اعدام – به جای سنگسار رواج یافت.

باید یادآوری شود که تعداد و اسامی کامل افرادی که در رابطه با حکم سنگسار حلق آویز شده اند، مشخص نیست و آنچه در پی می آید، بیانگر این است که آگاهی ما تنها محدود به این موارد زیر است.

ساری

• عبدالله فریور- 53 ساله، زندان ساری – این معلم موسیقی در تاریخ 1 اسفند 1387 اعدام شد.

شیراز

• افسانه رحمانی – زندان عادل آباد، شیراز – در سال 1388 اعدام شد.

تبریز

• رحیم محمدی – شوهر کبری بابایی – در مهرماه 1388 اعدام شد.

تهران

• بنا به گزارش های تایید نشده، زنی به جرم زنا در سال 1387 در یک اتاق دربسته در زندان اوین اعدام شد.

کسانی که از سنگسار نجات یافتند

کمپین «قانون بی سنگسار» که آسیه امینی، شادی صدر و من به کمک وکلای داوطلب و چند تن دیگر در سال 1385 آغاز کردیم، با دفاع حقوقی پیگیر وکیل های داوطلب از متهمین و آگاهی رسانی عمومی موفق شد فشار افکار عمومی مردم ایران و جهان را به آن اندازه افزاش دهد که «شلاق» و «حبس» نیز در ردیف مجازات های جایگزین، جای سنگسار را بگیرد. به این ترتیب برخی از محکومین به سنگسار از مرگ یافتند، از جمله:

• پریسا اکبری (همسر نجف اکبری)، زندان عادل آباد، شیراز- پس از اجرای حکم 99 ضربه شلاق آزاد شد.

• نجف اکبری (همسر پریسا اکبری)، زندان شیراز – تبرئه و آزاد شد.

• صغری مولایی، زندان ورامین، ورامین – از اتهام زنای محصنه تبرئه شد.

• کبری نجار، زندان رجایی شهر کرج – پس از سیزده سال تبرئه و آزاد شد.

• مکرمه ابراهیمی (همسرش جعفرکیانی سنگسار شد)، زندان چوبیندر، قزوین – عفو و آزاد شد.

• حاجیه اسماعیلوند، زندان جلفا، آذربایجان شرقی – تبرئه و آزاد شد

• شمامه (ملک) قربانی، زندان ارومیه، آذربایجان غربی – تبرئه و آزاد شد.

• زهره کبیری (خواهر آذر کبیری)، زندان رجائی شهر کرج، پس از اجرای حکم 99 ضربه شلاق آزاد شد.

• آذر کبیری (خواهر زهره کبیری)، زندان رجائی شهر کرج، پس از اجرای حکم 99 ضربه شلاق آزاد شد.

• اعظم خنجری

• زهرا رضایی، زندان رجایی شهر کرج، تبرئه و آزاد شد.

• لیلا قمی، زندان اوین، تهران – مجازات سنگسار به حبس تبدیل شد.

تاثیر سنگسار بر فرهنگ مردم

در کشورهایی مثل افغانستان و سومالی گاه سنگسار بدون حکم قانونی و توسط خود مردم صورت می گیرد. اما در کشور ما سنگسار دست کم در دهه های اخیر سابقه نداشته است. اما با شرعی نمودن سنگسار توسط قانون مجازات اسلامی و اجرای آن توسط حکومت، متاسفانه قشرهای ناآگاه و متعصب جامعه تحت تاثیر فرهنگ شرعی قرار می گیرند و آن را بصورت مجازاتی موجه برای رفتار جنسی نامناسب مورد استفاده قرار می دهند. نمونه دردناک در این مورد سنگسار یک دختر 14 ساله توسط پدرش است که در سال … در زاهدان صورت گرفت.

روزنامه اعتماد، در روز یکشنبه، 28 بهمن 1386، گزارش داد که “پدري با انگيزه ناموسي دختر 14 ساله اش را سنگسار کرد”

بنا بر این گزارش، زن جواني در حالي که به سر و صورت خود مي کوبيد و به شدت گريه مي کرد نزد ماموران انتظامي زاهدان مراجعه کرد و از قتل دخترش خبر داد. او گفت؛ شوهرم به نام شريف مردي بدبين و بداخلاق است که با من و دخترم بدرفتاري مي کرد و در اين ميان سميه – فرزند 14 ساله ام – بيش از همه از سوي شريف مورد آزار قرار مي گرفت تا اينکه بالاخره همسرم او را به بهانه يي از خانه خارج کرد و به محل نامعلومي برد و پس از آن ديگر نه او به منزل بازگشت و نه خبري از سميه شد.

پدر این دختر که محمد شريف نام دارد، بالاخره اعتراف کرد و گفت “من از چندي پيش متوجه شدم دختر 14 ساله ام رفتارهاي مشکوکي دارد. ابتدا سعي کردم با آرامش با موضوع برخورد کنم و با تحقيقاتي که انجام مي دهم بفهمم سميه چرا چنين کارهايي انجام مي دهد. او بي دليل از خانه بيرون مي رفت و وقتي ديرهنگام بازمي گشت توضيح قانع کننده يي نمي داد. بالاخره تاب نياوردم و با او دعوا کردم ولي اين کار نيز فايده نداشت چون فرزندم مرا متهم به بدبيني مي کرد و مي گفت هيچ کار خلافي انجام نداده است. پس از گذشت مدتي به تدريج به اين يقين رسيدم که سميه با مردي رابطه دارد. آبرويم را از دست رفته مي ديدم و تحمل چنين شرايطي و برگزيدن سکوت برايم مرگ آور بود. بنابراين تصميم گرفتم سميه را بکشم و خودم را از اين ننگ نجات دهم. در اين ميان بايد شيوه يي را براي کشتن دخترم انتخاب مي کردم که او به سزاي واقعي کاري که انجام داده بود برسد. بالاخره مصمم شدم وي را سنگسار کنم اما از آنجا که به تنهايي از عهده اين کار برنمي آمدم از يکي از دوستانم به نام غفور خواستم به من کمک کند و وقتي از مشکلم مطلع شد پذيرفت مرا در کشتن سميه که لکه ننگي در خانواده بود ياري دهد. غفور چند نفر ديگر را نيز با خبر کرد و محل و زمان اجراي نقشه تعيين شد. روز حادثه دخترم را به زور از خانه خارج کردم و به سمت ارتفاعات هلور کشاندم. او در تمام طول مسير وحشت زده بود و با اينکه مي دانست عاقبت خوشي در انتظارش نخواهد بود اما مطمئن نبود که چه مجازاتي را براي وي در نظر گرفته ام. پس از آنکه به محل مورد نظر رسيديم دخترم را روي زمين انداختم و سنگسار او را شروع کرديم. سميه مرتب جيغ مي کشيد و با خواهش و التماس تلاش مي کرد جانش را نجات دهد اما من براي دست يافتن دوباره به آبرويم و داشتن زندگي شرافتمندانه چاره يي جز کشتن او نداشتم.”

حساسیت فرهنگی و اعتراض مدنی

با آنکه گزارش اعتماد از عبارت “تکان دهنده” درباره اعترافات محمدشریف که دختر 14 ساله اش را سنگسار کرده است، استفاده می کند، اما گویا هنوز واقعیت اجرای سنگسار توسط حکومت جمهوری اسلامی برای مردم جامعه ی ما تکان دهنده نیست شاید از آن رو که واقعیت سنگسار در جامعه ما بشدت انکار و سانسور می شود. اما همه ی ماجرا سانسور و انکار حکومت نیست. روشن شدن پرونده سکینه محمدی آشتیانی حکم سنگسار برای افکار عمومی در غرب تکان دهنده بود و مخالفت های شدید و گسترده از همه سو بطرف مقامات حکومت جمهوری اسلامی ایران سرازیر شد. اما آقایان کروبی و موسوی که هم اکنون نماد وجدان جمعی مترقی جامعه هستند در این مورد کاملا سکوت کرده اند. مردم ما هم اعتراض مدنی نسبت به سنگسار انجام نمی دهند زیرا تاحدودی واقعیت اجرای سنگسار از سوی جمهوری اسلامی توسط همگان پذیرفته شده است و با خشونت و ارتجاعی بودن رژیم توجیه می شود در حالیکه در غرب می بینیم که سنگسار حتی توسط جمهوری اسلامی و طالبان هم قابل توجیه نیست و بشدت با آن برخورد می شود. باید از خودمان بپرسیم: چرا ما حساسیت زیادی نسبت به سنگسار از خود نشان نمی دهیم؟ آیا آگاهی به ماهیت خشن سیستم مجازات جمهوری اسلامی کافی است که ما سکوت کنیم؟

یادداشت

منابعی که در تهیه این گزارش مورد استفاده قرار گرفته است، مطالب گوناگون موجود روی تارنمای جهانی – از جمله گزارش هایی که توسط عفو بین الملل، فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشر، خبرگزاری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، هم میهن، اعتماد، ایرنا، گاردین، وبلاگ محمد مصطفایی و ساقی لقایی (میدان زنان) تهیه شده – و نیز گفتگو با مینا احدی و برخی مدافعین حقوق بشر در ایران بوده است.

با توجه به اینکه دسترسی به اخبار دقیق و به روز شده در مورد همه پرونده های سنگسار برای یک نفر در خارج کشور چندان عملی نیست، از همگان و بویژه دوستان وکیل، خبرنگار و فعال حقوق بشر دعوت به همکاری می کنم تا لیست اسامی افرادی که در آستانه سنگسار قرار دارند، وضعیت خانوادگی، وضعیت پرونده و میزان دسترسی آنان به وکیل و برخورداری از دفاع حقوقی مشخص شود.

با سپاس پیشاپیش،

سهیلا وحدتی – 10 ژوئیه 2010

SoheilaVahdati AT gmail.com