در حرکت به سوی دمکراسی
دکتر س. بنا
سهشنبه ١٤ مرداد ۱۳۸۲
سياست در کشور ما به طور سنتی در دست عده خاصی محدود بوده و هنوز نيز میباشد. برای عبور از سنت استبداد بايد راه را برای مشارکت همه مردم در امور سياسی هموار کنيم. در عمل، برای تحقق دمکراسی و استقرار مردمسالاری بايد که ساختار قانونی و سياسی و اجتماعی راه مشارکت همه مردم را در پيشبرد امور جامعه به شيوههای گوناگون ممکن سازد. اين مشارکت از انتخاب شدن و انتخاب کردن در انجمنهای محلی گرفته تا مجلس شورا و رياست جمهوری بايد بدون تبعيض برای همه اعم از زن و مرد و پير و جوان و يهودی و غير مذهبی و حزب اللهی و… آسان و عملی باشد.
اميد است که در قانون اساسی آينده کشور ما اين نکات مهم در نظر گرفته و تضمين شود.
اما آنچه اکنون میتواند و بايد تحقق يابد، خانه تکانی فرهنگی و ذهنی ما از سنتهای سياسی گذشته است. يک خانه تکانی اساسی در فرهنگ سياسی ما لازم است که هر گروه اجتماعی و تشکل سياسی، از حرکتهای حقوق بشری گرفته تا احزاب سياسی دست راستی و دست چپی، راههای همکاری و مشارکت را برای هر فرد علاقمند آشکار کنند. واقعيت اين است که به منظور تضمين امکان مشارکت سالم افراد در يک جريان سياسی، هر فرد علاقمند به اهداف اين جريان، بايد بتواند آشکارا از راههای سياسی اين جريان آگاه شود و بتواند کوچههای فعاليت سياسی را به وضوح ببيند و بتواند جای خود را در نقشه سياسی و تشکيلاتی اين حرکت پيدا کند. يعنی اينکه هر فردی بسته به ميزان علاقه و آمادگی و توان خود، بتواند با جريان سياسی يا اجتماعی مورد علاقه خود همکاری و فعاليت کند. لازمه اين مشارکت اين است که جريان اجتماعی يا سياسی نيز در عمل ميدان شايستهسالاری بدون تبعيض را فراهم کند. اين حالت مطلوب برای يک حرکت اجتماعی يا سياسی است.
واقعيت جامعه و فرهنگ ما اين است که هر حرکت سياسی يک سری راههای آشکار فعاليت دارد که همه میبينند و افراد علاقمند در آنها فعاليت و مشارکت میکنند، و نيز يک سری پس کوچههای پنهان هم دارد که سنتا افراد با سابقه يا آشنا با هم از آنها آگاهند و میتوانند به راحتی در آنها حرکت کنند و در تشکيلات سياسی مانوور دهند. اين پس کوچههای سياسی از طريق سابقههای دوستی و آشنايیهای ديرينه يا نزديکیهای شخصی شکل میگيرند و طبيعتا به روی افراد جوانتر و زنان – که نيروهای اصلی محرکه سياست در جامعه ايران هستند – بسته میمانند چرا که زنها و جوانان طبيعتا از اين آشناهايیهای شخصی و ديرينه محرومند! و هرگز اين پس کوچهها را نمیيابند و بدانها راه ندارند.
چاره چيست؟ حقيقت اين است که اين پسکوچهها عموما در آغاز با نيت خير و معصومانه و بدون غرض شکل میگرفت و هنوز هم میگيرد. در جريانهای سياسی سنتی وجود اين پسکوچهها برای همه – چه بدان راه داشتند و چه راه نداشتند – پذيرفته شده بود! اما اکنون در گذار به سوی دمکراسی هستيم: همه میدانيم و کاملا آگاه هستيم که هدف دمکراتيک با ابزار و شيوههای غير دمکراتيک به دست نمیآيد! نمیتوان با بند و بستهای شخصی و دوستانه – هر چقدر هم که کار پيشبرد امور را آسان میکند و بوروکراسی تشکيلاتی را میکاهد – حرکت سالم سياسی را به پيش برد. خواه ناخواه در چنين حرکتی نيروهای تازه نفس زنان و جوانان طرد خواهند شد و چه بخواهيم و چه نخواهيم، اين نيروها جای خود را در تشکلهای جديد خود خواهند جست، تشکلهايی با نقشههای باز سياسی و خيابانهای آشکار و باز و روشن در نور شفافيت همه جانبه سياسی و تشکيلاتی.
تنها راه پيوند نسل سنتی – که تجارب با ارزش سياسی فراوان دارد- با نسل جديد و تازه نفس سياسی اين است که همه پس کوچههای سنتی سياست را ببنديم و فقط و فقط از راههای آشکار که در معرض ديد همه میباشد، سياستورزی کنيم و تشکيلات را با شفافيت بسازيم و به اين ترتيب شعارهای سياسی را با مشارکت همگان در عمل به پيش ببريم. اين تنها راه پيوند با نسل جديد سياسی و به طور عمده زنان و جوانان میباشد. براستی برای تحقق دمکراسی در درون جريان سياسی بايد ابزارهای سنتی سياستورزی را به دور ريخت. برای باز کردن راه به روی زنان در سياست – که در طول تاريخ از خيابانهای اصلی هم محروم بودهاند، چه رسد به پس کوچهها – بايد همه پس کوچههای سياست را بست و خيابانهای اصلی و علنی را هموار کرد و نور شفافيت را به همه مکانها و راههای شهر سياست گسترد. اين تنها راه برای حرکت پيروزمندانه يک جريان سياسی است که مدعی حرکت به سوی دمکراسی میباشد.
اين راه خرج دارد و بعلاوه، برخرج هم دارد. خرج آن بستن همه دکانهای سياسی با سرقفلی بالا در اين پس کوچههاست. برخرج آن هم بستن همه راههای ميان بر در نقشه سياست و تشکيلات، و پيمودن راه طولانی مشارکت دادن همه در تصميمگيریها و انتخاب کردنها و انتخاب شدنهاست. آنچه آشکارا نويد دهنده میباشد اين است که اين راه نتيجه دارد چرا که همگون با طبيعت حرکت است و امکان جذب نيروهايی را در حرکت ممکن میسازد که ضامن پيوند يک جريان سياسی با بطن حرکت اجتماعی درون جامعه ايران میباشند.
گرچه ترک عادت و سنت آسان نيست، اما حرکت به سوی دمکراسی را بايد از اينجا شروع کنيم: پس کوچههای سياست را که پر از سنتهای استبداد زده است ببنديم و راههای مشارکت و فعاليت همگان را بر اساس علاقه و شايستگی و توانايی افراد هم