حبیب، محکوم به اعدام در رابطه با پژاک

وحدتی: آقای نیکبخت، خواهش می کنم درباره ی دلیل دستگیری و محاکمه ی حبیب الله لطیفی توضیح دهید

نیکبخت: حبیب به خاطر اتهامی که اداره ی بی تابلو (اداره ی اطلاعات) در استان کردستان به ایشان وارد کرده، و نیز به خاطر کیفرخواستی که دادسرای عمومی انقلاب در شهر سنندج صادر کرده اند، به اتهام همکاری با گروه پژاک دستگیر شده است. 

اتهام حبیب این است که در یک عملیات مسلحانه حمله به یک پاسگاه نظامی و انفجار اتومبیل دادستان در شهر سنندج مشارکت داشته و همچنین یک بمب صوتی پرتاب کرده که منجر به انفجار در نمایشگاه سالگرد شروع جنگ در شهر سنندج شده است. ایشان همچنین متهم است که از هر سه عملیات فیلمبرداری کرده و عکس وتصویر مربوط به این سه عملیات را برای این گروه فرستاده که از تلویزیون این گروه پخش شده است.

حبیب از این سه مورد اتهام، فقط شرکت در فیلمبرداری و عکسبرداری و فرستادن آن برای تلویزیون پژاک را قبول کرده است.

ایشان دو مورد اتهام را – مشارکت در حمله به پاسگاه نظامی که منجر به کشته شدن دو نفر شده، و شرکت در عملیات انفجار اتومبیل دادستان سنندج – انکار کرده است و بیان داشته که در آن روز در شهر سنندج نبوده است. ایشان می گوید که در ساعت حمله به پاسگاه در خانه ی آقای صالح گلی پنهان شده بوده چون که فرزندان آقای گلی پیشتر دستگیر شده بودند و ایشان فکر کرده که دیگر دلیلی ندارد که خانه ی آقای گلی مورد سوء ظن قرار بگیرد. اما این گفته ی ایشان در دادگاه مورد قبول واقع نشد و مقامات دادگاه گفتند که ایشان در مرحله ی بازجویی اقرار کرده است.

موکل من می گوید که اقرار اولیه ی ایشان در هنگام بازجویی به خاطر شرایط خاص بوده است.

وحدتی: منظور موکل شما از اقرار در “شرایط خاص” چه بوده، آیا ایشان در هنگام بازجویی مورد شکنجه و ضرب و شتم قرار گرفته است؟

نیکبخت: ایشان می گوید که زمانی که در بازجویی بودم، وادارم کردند این اقرارها را بنویسم. 

حبیب لطیفی

 

وحدتی: وضعیت کنونی پرونده ی حبیب الله لطیفی چگونه است؟

نیکبخت: دادگاه انقلاب سنندج حبیب لطیفی را به اعدام محکوم کرده و این حکم تایید شده است. من دوبار درخواست اعاده دادرسی داده ام. با توجه به اظهارات ایشان، من دو دلیل را برای دیوانعالی نوشتم.

یک اینکه اصلا حبیب در روز انفجار اتومبیل دادستان سنندج، اصلا در شهر نبوده است و در استان آذربایجان غربی مشغول کوهنوردی بوده و در کوه قندیل مسیر را گم کرده و به دوستش که مربی کوهنوردی است زنگ می زند. از آنجایی که ایشان چند بار به این مربی کوهنوردی تلفن زده، اداره مخابرات می تواند این امر را تایید کند که ایشان از سردشت تلفن زده و آن مربی هم ادعای حبیب را تایید می کند که به ایشان تلفن شده. علیرغم درخواست من از دادگاه تجدید نظر دیوانعالی کشور به این نکته ترتیب اثر داده نشد. دادگاه حتی اقدام نکرد که از اداره ی مخابرات در این باره بپرسد.

دلیل دوم خواست اعاده ی دادرسی این بود که حبیب در حمله به پاسگاه توسط پژاک مداخله نداشت. دلیل اثبات این مدعا این است که در آن روز که عید فطر به وقت سنندج بود – در سنندج عید فطر را یک روز زودتر از سایر مناطق ایران جشن می گیرند – ایشان در منزل آقا و خانم گلی بوده است و این افراد هم شهادت می دهند که حبیب در آن روز در منزل ایشان بوده است. اما متاسفانه به خاطر اینکه فرزندان این خانواده در ارتباط با این گروه در زندان هستند، و خود این آقا و خانم هم در آن زمان تحت تعقیب بودند و بعد دستگیر شده و هرکدام مدتی در زندان بوده اند، شهادت آنها مورد قبول دادگاه واقع نشده است.

این درخواست اعاده دادرسی یکبار بر اساس ماده ی 18 به دادگستری استان کردستان، و بار دیگر به دیوان عالی کشور ارائه شد که آخرین نیتجه را در آبان ماه اعلام کردند.

در وضعیت فعلی برای ایشان تقاضای عفو از رئیس قوه قضائیه کرده ام.

وحدتی: به نظر می رسد تنها راه نجات ایشان عفو است. آیا پاسخی گرفته اید؟

نیکبخت: هنوز پاسخی در این مورد دریافت نکرده ایم.

از سوی دیگر، خانواده ی ایشان از رئیس جمهور عراق درخواست کرده اند که از دولت ایران بخواهد که حبیب اعدام نشود. ولی همانطور که به خانواده ی ایشان هم گفتم، در پرونده ی حبیب هیچ اشاره ای به این درخواست رئیس جمهور عراق وجود ندارد.

وحدتی: آقای نیکبخت، آیا شما با نمایندگان کرد در مجلس تماس گرفته اید؟ آیا این نمایندگان از وضعیت پرونده های محکومین به اعدام آگاهی دارند؟

نیکبخت: من با نمایندگان فعلی این دوره تماس نگرفته ام. ولی زمانی که دو تن از موکلین من، عدنان حسن پور و هیوا بوتیمار، به اعدام محکوم شده بودند با برخی نمایندگان مجلس آن دوره تماس گرفتم. اتهام موکلین من عملا روزنامه نگاری نبود، ولی در دنیا اینطور بازتاب یافت که بخاطر روزنامه نگاری محاکمه می شوند. نمایندگان دوره ی هفتم مجلس هیچ اقدامی در مورد این متهمین انجام ندادند و برداشت من این بود که نمایندگان فقط اگر منافعشان ایجاب کند، اقدامی به عمل می آورند. از این رو در مورد دیگر موکلینم من اقدامی برای تماس با نمایندگان مجلس نکردم.

ولی به خانواده ی ایشان توصیه کردم که به نمایندگان مجلس مراجعه کنند.

وحدتی: آیا به نظر شما قوه قضائیه نسبت به افکار عمومی واکنش نشان می دهد؟ آیا تماس مردم با قوه قضائیه تاثیری بر این حکم های اعدام دارد؟

نیکبخت: من نمی توانم در این مورد اظهار نظر کنم. صرف نظر از موثربودن یا موثر نبودن، اینگونه اقدامات مفید خواهد بود چون که این اعدام ها در دنیا بازتاب دارد و به این دلیل اثر خوبی ندارد. اما اینکه تاثیری در اجرای حکم دارد و از اجرای حکم قطعی جلوگیری می کند، نمی دانم.

وحدتی: وضعیت جسمانی حبیب اکنون چگونه است؟

نیکبخت: ایشان قبلا بیماری کلیه داشته و از ناحیه لثه و دندان دچار ناراحتی هایی شده بود که ظاهرا بهبود یافته است. ولی طبق گفته ی خواهرش، هفته ی گذشته وی را تحت این عنوان که تحریکاتی کرده است، به زندان انفرادی برده اند اما به من اطلاع نداده اند. بهرحال قرار است که تا دوروز دیگر به بند عمومی بازگردانده شود.

وحدتی: حبیب بطور کلی در بند عمومی نگهداری می شود؟

نیکبخت: چون تقاضای عفو کرده ایم، پرونده در کمیسیون عفو و بخشودگی مورد رسیدگی قرار گرفته است و تا هنگامی که پرونده در دست رسیدگی است، متهم در بند عمومی نگهداری می شود. کمیسیون عفو و بخشودگی در وزارت دادگستری یا قوه قضائیه به این پرونده رسیدگی می کند و رئیس قوه قضائیه این اختیار را دارد که با اجرای مجازات ایشان مخالفت کند و ایشان را مشمول عفو قرار دهد. چند ماه پیش هم که پدر و مادرش تقاضای عفو کرده بودند، با در جریان انداختن پرونده مانع از اجرای حکم اعدام وی شده بودند.

اما با توجه به اتهامات وارده، به نظر نمی رسد که حبیب مورد عفو قرار بگیرد.

وحدتی: به نظر شما چه راهی برای کمک به وضعیت حبیب لطیفی و نجات جان او از اعدام وجود دارد؟

نیکبخت: مشخصا چون ما وکلا معمولا فقط در حوزه ی حقوقی و قضائی کار می کنیم، در مسائل مربوط به امور سیاسی کمتر مداخله می کنیم. در جریانات گذشته برخی مسائل سیاسی به ضد خودش تبدیل شده است. ولی بهرحال درخواست شورای حقوق بشر در سطح بین المللی می تواند تاثیرگذار باشد.

وحدتی: لطفا در مورد وضعیت دیگر موکل های خود، آقای عدنان حسن پور و دیگران که به اعدام محکوم شده بودند، توضیح دهید.

نیکبخت: در طول سال گذشته، حبیب لطیفی پنجمین موکل من بوده که اتهام «محاربه» داشته است.

چهار نفر دیگر عبارتند از هیوا بوتیمار که حکم اعدام ایشان شکسته شده و به 15 سال حبس محکوم شد. ما به این حکم اعتراض کردیم و ایشان به 8 سال زندان محکوم شد که اکنون در زندان سنندج بسر می برد. اکنون درخواست کرده ایم که بخاطر همسرش که در مریوان زندگی می کند، ایشان به زندان مریوان منتقل شود.

انور حسین پناهی به اعدام محکوم شده بود که من در مرحله تجدید نظر وارد پرونده شدم و توانستیم حکم ایشان را به 5 سال زندان کاهش دهیم.

عدنان حسن پور در سال 86 به اعدام محکوم شده بود. با اینکه حکم ایشان در دیوان عالی کشور تایید شده بود، از رئیس وقت قوه قضائیه درخواست اعاده ی دادرسی کردیم و گفتیم که ایشان مرتکب جرم شده، و خودش هم ارتکاب جرم را قبول دارد، اما جرم ایشان مشمول «محاربه» نیست.

در مورد پرونده ی ایشان خیلی در خارج کشور جوسازی کرده بودند که گویا اتهام ایشان بخاطر روزنامه نگاری بوده، اما ایشان را به اتهام جاسوسی محاکمه می کنند و خود ایشان هم اذعان کرد که مرتکب جرم شده است.

پیش بینی می کنم که زندان بالایی به ایشان بدهند، اما امید داریم که همانند پرونده ی بوتیمار، مجازات را کاهش دهند. اما می دانیم که ایشان تبرئه و یا اعدام نخواهد شد. خوشحالیم که با اینکه حکم اعدام ایشان در دیوانعالی کشور هم تایید شده بود، رئیس پیشین قوه قضائیه درخواست اعاده ی دادرسی را پذیرفت و قاضی های محترم هم به این پرونده توجه نمودند.

ارسلان اولیایی محکوم به اعدام شده بود که حکم ایشان در مرحله تجدید نظر شکسته شد و از جهت همکاری با گروه های کرد به 5 سال زندان محکوم شد. حکم زندان ایشان قطعی شده، ولی از جهت دیگری به اتهام مشارکت در یک حمله مسلحانه توسط آن گروه، بخاطر اینکه دختر بچه ای در ضمن حمله کشته شده است، ایشان به خاطر سختگیری قاضی به ده سال زندان محکوم شده است که من از خانواده ی ایشان خواستم در این مورد به وکلای دیگر مراجعه کنند.

وحدتی: لطفا در مورد این قاضی سختگیر توضیح دهید.

نیکبخت: آقای سلطان زاده یک قاضی است که اهل گیلان است و مدتی در مریوان، رئیس دادگاه انقلاب مریوان بودند. ایشان به خاطر صدور احکام اعدام برای عدنان حسن پور و هیوا بوتیمار و برخی کارهای خلاف قانون از طرف وکلا مورد شکایت قرار گرفتند و از مریوان به شهر کوچک ده گلان منتقل شدند. در آنجا هم باز صدور احکام سنگین در مورد متهمان کرد را شروع کرده، ولی دیگر نمی تواند حکم اعدام صادر کند. یعنی اینگونه پرونده های سنگین خارج از حوزه صلاحیت ایشان است.

در مورد ارسلان اولیایی هم ایشان حکم ده سال زندان را به خاطر مشارکت در قتل که مورد ادعای خانواده ی مقتول است، صادر کرده است.

وحدتی: آقای نیکبخت، از شما صمیمانه تشکر می کنم.

نیکبخت: من هم از شما تشکر می کنم که با وکیل پرونده تماس گرفته اید و با افراد مطلع صحبت می کنید. خانواده ها از روی احساس صحبت می کنند و واقعیت را بیان نمی کنند و درباره ی متهم اظهار بی گناهی می کنند. در خارج کشور هم یک جماعتی هستند که برخی ازآنها قبلا در ایران هم صمیمانه با دولت همکاری داشته اند، اما به خاطر منافع خودشان عملا قضیه را بزرگ می کنند که به ضرر متهم تمام می شود. چرا که این برداشت را بوجود می آورند که اگر این فرد این جرم ها را مرتکب نشده، چرا اینها اینقدر قضیه را بزرگ می کنند.

ما، به عنوان وکیل، پرونده را می خوانیم و بطور خصوصی با متهم صحبت می کنیم. ما بخوبی می دانیم که این مسائلی که در خارج کشور مطرح می شود، حتی کلمه هایی که بکار گرفته می شود، تا چه حد عادی و یا غیر عادی است.

کسانی بوده اند که برای اینکه تقاضای پناهندگی آنان در آنجا قبول شود، گفته اند که عدنان حسن پور بخاطر روزنامه نگاری زندانی شده است. در حالیکه ایشان به خاطر تخلف روزنامه نگاری فقط 20 هزارتومان جریمه نقدی شده بود. کسانی که اینگونه تبلیغات غیرواقعی می کنند، عملا به ضرر متهم رفتار می کنند چون طوری حرف می زنند که همه چیز را در سایه می برد.

من از دوستان خواهش می کنم که مستقیم با خود وکیل تماس بگیرند و به این ترتیب می توانند از حقیقت پرونده آگاه شوند.