بررسی پیامدهای دستگیری‌های زنان

شادی صدر

سهیلا وحدتی: ‏‎ ‎خانم صدر، دستگیری شما در جریان حضور مقابل دادگستری در 13 اسفند 1385 به چه دلیلی بود؟ ‏آیا پیش بینی‌می‌کردید یا حدس می‌زدید که دستگیر شوید؟ و آیا این جریان دستگیری‏‎ ‎اتفاقی بود یا برنامه‌ای ‏برای فشار روی فعالان زن وجود داشت؟

شادی صدر: همانطور که می‌دانید دلیل دستگیری من مثل همه 33‏‎ ‎نفری که روز 13 اسفند مقابل دادگاه انقلاب ‏دستگیر شدند، حضور برخی از فعالان جنبش‎ ‎زنان برای اعلام حمایت و همبستگی با چهار نفری که دادگاهشان ‏آن روز برگزار می شد،‎ ‎در مقابل دادگاه انقلاب بود‎.‎

خیلی پیش‌بینی دستگیری نداشتیم چون این یک رسم و عرف بود که خانواده‌ها و دوستان‏‎ ‎کسانی که دادگاه ‏دارند برای دادن دلگرمی و حمایت از آنها بیایند جلو دادگاه انقلاب‎. همین اخیرا در زمان برگزاری دادگاه ‏سندیکالیستهای شرکت واحد، خانواده و دوستانشان‎ ‎آنجا جمع شدند تا زمانی که دادگاه تمام شد و اتفاقی ‏هم نیفتاد‎.‎

اینکه آیا این دستگیری اتفاقی بود یا در چارچوب‎ ‎برنامه‌ای از پیش تعیین شده برای برخورد با فعالان جنبش، ‏گفتننش زیاد آسان نیست اما‎ ‎اینکه در هر حال اراده دستگاه حاکم بر این بود و هست که با هر نوع تظاهر و ‏اعلام‎ ‎حضور زنان در خیابان برخورد شدید شود، برنامه‌ای است از پیش تعیین شده و‎ ‎مشخص‎.‎‏ بنابراین حتی ‏اگر به هر دلیلی این بازداشت در مقابل‎ ‎دادگاه انقلاب اتفاق نمی‌افتاد، ما شاهد دستگیری وسیع در 8 مارس ‏مقابل مجلس می‎ ‎بودیم.‏

وحدتی: وضعیت پرونده شما الان‎ ‎چگونه است؟ آیا دادگاه خواهید داشت؟ وضعیت دیگر ‏زنانی که با قید کفالت ‏و یا وثیقه‎ ‎آزاده شده و دوباره به دادگاه احضار می‌شوند ‏چگونه است؟

صدر: الان ما با وثیقه 200 و 250 میلیون تومانی آزاد هستیم. علی‌القاعده تحقیقات در دادسرا ادامه پیدا ‏خواهد‎ ‎کرد. ما در روزهای آینده اعتراضات متعدد خودمان را نسبت به ادامه پلمب موسسه “راهی‎ “‎به دادسرای ‏انقلاب خواهیم داد و در هر حال باید منتظر اعلام نظر نهایی دادسرای‎ ‎انقلاب باشیم. این وضعیت در مورد سایر ‏دستگیر شدگان هم صدق می‌کند. دادسرا پس از‎ ‎اتمام تحقیقات موظف است نظر خود را در مورد مجرمیت یا ‏برائت متهم اعلام کند که در‎ ‎صورتی که نظرش بر مجرمیت باشد، کیفرخواست صادر می‌کند و پرونده را برای ‏برگزاری‎ ‎محاکمه به دادگاه انقلاب می‌فرستد که البته در آن زمان امکان اعتراض به نظر دادسرا‎ ‎هست‎.‎

وحدتی: ‏‎ ‎آیا فرصتی پیش آمده که به نقد و بررسی این حضور زنان در مقابل دادگستری و پیامدهای آن پرداخته‌ ‏شود؟

صدر: ما با نقد حرکت مشکلی‎ ‎نداریم و اینکه هر کاری خوبی‌ها و بدی‌هایی دارد. خیلی از دوستان به ما ایراد ‏می‌گیرند که ما با این کار فضا را رادیکالیزه و امنیتی‎ ‎کردیم و فشار و تهدید را روی فعالان جنبش و سازمانهای ‏غیردولتی افزایش داده‎‌ایم و از ما انتظار دارند که به گونه‌ای برای این حرکت از جامعه پوزش بخواهیم!‏

ولی این دوستان عوض اینکه بروند‏‎ ‎به حکومت اعتراض کنند که چرا اینطور برخورد می‎کنید، به ما ایراد ‏می‌گیرند. همین دوستانی که پای بیانیه را امضا کردند، همین دوستانی که در جریان برنامه بودند، حتی برخی ‏از همین دوستانی که خود در مقابل دادگستری حضور پیدا کردند! یکی از ایرادات عمده‌ای که به ما می‌گیرند ‏این است که اولویت با کار فرهنگی و امر فرهنگ‌سازی است، و اعتراض خیابانی در فضای کنونی نتیجه ‏نمی‌دهد. و به ما می‌گویند که وکیل و شاعر و روشنفکر را چه به‎ ‎خیابان‎!‎‏ ما فشارهای بازجو‌ها را تحمل ‏می‌کردیم، اما تحمل اینگونه فشار تا این حد از سوی دوستان واقعا غیرمنتظره است! ‏

مساله‌ای که وجود دارد این است که ما زنانی که جلو دادگاه انقلاب بازداشت شدیم، وقتی بیرون آمدیم هر ‏کدام از طرف گروه اجتماعی که به آن تعلق داشتیم مورد بازخواست قرار گرفتیم که حرکتمان رادیکال بوده و در ‏این شرایط ناپخته بوده و چرا برنمی‌گردیم سر کارهای خودمان، به ما بارها و بارها گفتند، اگر شاعری، برو ‏شعرت را بگو، تو که فیلمسازی اعتراضت را با فیلمهایت نشان بده، روزنامه نگار را چه به این کارها، وکیل که ‏نباید برود قاطی اکتیویستها، فعال سیاسی که نباید خودش را تا این حد پایین بیاورد، شما با این کارتان جامعه ‏مدنی را تحت فشار قرار دادید و… خلاصه از این دست حرفها که به کرات شنیده ایم و می شنویم. برای من ‏خیلی جالب است که جبهه متحدی در سرزنش کردن و توبیخ کردن تشکیل شده میان بازجویان ما و مقامات ‏دادگاه انقلاب از یک طرف و مردان سیاسی و روزنامه نگار و روشنفکر و … از طرف دیگر. ‏

در حالی که برای ما اصل داستان این است که علیرغم همه هویت‌هایمان، ما به عنوان فعال جنبش زنان نه تنها ‏باید برای مقامات حکومتی جا بیندازیم که طرح اعتراض خیابانی یکی از روشهای پیگیری مسالمت آمیز خواسته‏هایمان است در مقابل هزار و یک راه دیگری که نه نفی‌اش می‌کنیم و نه کنارش گذاشته‌ایم، بلکه همین را ‏باید درون گروههایی که به آن تعلق داریم هم جا بیندازیم. انگار همه دنیا یک معذرت‌خواهی از ما طلبکارند و ما ‏باید به خاطر حرکتی که از سر منطق به درستی آن رسیده بودیم و با ایمان و شور انجامش دادیم و هزینه‏هایش را هم پرداختیم و هنوز هم داریم می‌پردازیم، به همه آنهایی که کنار گود نشسته‌اند، جواب پس بدهیم ‏و این خیلی دردناکتر از بازجویی‌هایی است که پس داده‌ایم و می‌دهیم. ‏

بحث نقد حرکتهای جنبش زنان نیست و کسی هم با نقد مخالف نیست اما اینکه بخواهند هر طوری هست این ‏جمله طلایی “اشتباه کردم” را هر طوری هست از دهانت بیرون بکشم، قاعده مشترک 209 و بیرون 209 است. ‏انگار زندان و بیرون زندان در این مورد با هم فرقی ندارند. ‏

وحدتی: شما با نگاه از زاویه کنونی، این حضور اعتراض‌آمیز در مقابل دادگستری را چگونه ارزیابی می‌کنی؟‏

صدر: به نظر من علیرغم همه هزینه‌هایی که این حرکت برای تعداد‎ ‎قابل توجهی از فعالان جنبش زنان به طور ‏عام و سه سازمان غیردولتی به طور خاص داشت، اما آثار مثبت غیر قابل انکار آن هر روز بیش از پیش مرا به ‏این تحلیل می‎‎رساند که “می‌ارزید‎”.‎

هدف اصلی این حضور و صدور آن بیاینه، اعلام همبستگی‎ ‎و ابراز عملی آن بود و بیان این مساله که علیرغم ‏همه تفاوتها میان طیفهای مختلف‎ ‎جنبش زنان، در تئوری و نحوه عمل، در مقابل اعمال فشار و برخوردهای غیر ‏قانونی‎ ‎حکومت، ما همه در کنار هم می ایستیم و از هم حمایت می‎ ‎کنیم‎.‎

در واقع پیام اصلی حرکت 13 اسفند این بود که ضمن به‏‎ ‎رسمیت شناختن تفاوتهایمان، زمانی که موجودیت ‏جنبش به خطر می افتد، این دیگر مساله‎ ‎این گروه یا آن گروه نیست بلکه مساله همه ماست و بنابراین برخورد ‏جمعی لازم‎ ‎است‎.‎

این پیام، از نظر من بسیار به هنگام بود چون تحلیل‎ ‎ما این بود که برگزار کردن دادگاه برای فعالانی که به‎ ‎دلیل ‏تجمع 22 خرداد 85 تحت‏‎ ‎تعقیب قضایی قرار گرفته بودند، در آستانه 8 مارس، نه تنها برای آنها بلکه برای همه‏‎ ‎ما ‏پیام روشنی در بر دارد و آن این است که 8 مارس به خیابان نیایید وگرنه با شما هم‏‎ ‎برخورد خواهد شد‎.‎

پذیرش بدون چون و چرای این‎ ‎پیام از نظر من بسیار منفعلانه بود و حرکت 13 اسفند در واقع پاسخی فعال بود ‏به این‎ ‎پیام و از این جهت برای کلیت جنبش زنان مثبت بود‎.‎

وحدتی: شما به هزینه‌های این حرکت بطور عام و خاص اشاره کردید، ممکن است لطفا بیشتر توضیح دهی. ‏

صدر: خیلی روشن است. تعداد قابل توجهی از زنان زندانی شدند و الان هم به خاطر پرونده‌هایی که برایشان ‏تشکیل شده هر روز می‌روند دادگاه انقلاب و می‌آیند. کل این روند، هزینه‌های فعالیت این گروه و به طور کلی ‏همه فعالان جنبش را بالا برده است. اما این هزینه‌هایی بود که اگر در 13 اسفند پرداخت نمی‌شد در 8 مارس ‏‏(17 اسفند) حتما پرداخت می‌شد. اما به طور خاص، بسته شدن سه سازمان غیردولتی هزینه‌ای بود که در ‏چارچوب این پروژه برخورد با فعالان جنبش زنان اتفاق افتاد و طی آن وزارت اطلاعات و دادستانی انقلاب سبب ‏شد که نه تنها اعضا و کارکنان این سازمانها بلکه تمامی زنانی که جزو منتفعین این سازمانها بودند متضرر ‏شوند. ‏

وحدتی: ‏‎ ‎منظور شما از «جنبش زنان» دقیقا چیست؟ آیا مجموعه‎ ‎جنبش زنان است، یا تعداد محدود فعالان ‏روشنفکری که در شهر تهران در حوزه ‏زنان کار‎ ‎می‌کنند؟ منظور شما از اینکه “موجودیت جنبش زنان به خطر ‏افتاده بود”‏‎ ‎و اینکه این حرکت برای “کلیت جنبش زنان مثبت بود” دقیقا چیست.‏

صدر: از نظر من جنبش زنان دو معنای عام و خاص‎ ‎دارد‎.‎‏ ‏

جنبش زنان به معنای عام شامل همه زنانی می‌شود که‎ ‎برای تغییر وضعیت خود تلاش می‌کنند و اگر چه ‏تلاششان در نگاه اول فردی به نظر می‎رسد اما چون استراتژیهای فردی شان برای تغییر زندگی خود به طور ‏تکرار شونده از سوی‎ ‎زنان دیگر استفاده می شود و در واقع تبدیل به یک الگو می شود، می توانیم بگوییم در‎ ‎مجموع عاملی هستند برای ایجاد یک تغییر اجتماعی در سطحی بالاتر از زندگی فردی‎ ‎خود‎.‎‏ به عنوان مثال ‏کوشش های‎ ‎فردی زنان برای به عقب راندن میلیمتری مرزهای حجاب، در واقع یک حرکت جمعی بدون ‏سازماندهی و حتی‎ ‎در برخی از موارد بدون خودآگاهی است که منجر به یک تغییر اجتماعی می شود‎.‎

اما جنبش زنان به معنای‎ ‎خاص، حرکتهای جمعی و سازمان یافته زنان برای ایجاد تغییر مبتنی بر یک خودآگاهی‎ ‎فردی و یک هویت یابی گروهی است‎.‎

با این تعریف، فعالان جنبش زنان همه نیروهای فعال‎ ‎در تهران و شهرستانها هستند که دستور کارشان نه فقط ‏تغییر در زندگی فردی خود بلکه‎ ‎ایجاد تغییر در سرنوشت زنان ایرانی با تکیه بر فعالیتهای جمعی است‎.‎

من عموما معنای خاص جنبش زنان در نظرم است مگر‎ ‎اینکه تصریح کنم که در اینجا منظورم جنبش زنان به طور ‏عام است. در اینجا هم به نظر‎ ‎می رسید فشارها به حدی زیاد شده که نه تنها گروهی را محاکمه می کنند ‏بلکه اساسا‎ ‎اراده بر این است که برنامه ای برای روز جهانی زن که برای همه فعالان جنبش زنان در‎ ‎ایران و ‏جهان بسیار مهم است برگزار نشود و این یعنی خاموش کردن یکی از مهمترین‎ ‎نشانه ها و نقاط بروز و رویت ‏پذیری جنبش. و به همین دلیل، یعنی به دلیل مقاومت‎ ‎فعالان جنبش در مقابل این خواست حاکمیت، به نظرم ‏کل حرکت برای جنبش زنان مثبت بود‎ ‎زیرا نشان داد که با وجود همه فشارها، ما همچنان هستیم، وجود داریم ‏و به عنوان یک‎ ‎نیروی تعیین کننده اجتماعی بر معادلات سیاسی اثر می‎ ‎گذاریم‎.‎

وحدتی: ‏‎ ‎آقای اژه‌ای، وزیر اطلاعات کشور اخیرا نگرانی خاص و‎ ‎مشخص حکومت ایران را ‏در مورد حرکت‌های ‏خیابانی با توجه به وضعیت سیاسی منطقه و‎ ‎حضور ‏امریکا و تهدیدهای دائمی آن علیه رژیم ایران و سرمایه ‏گذاری‌های امریکا برای‎ ‎‏سرنگونی رژیم مطرح کرد و “سياست جديد دشمن را برنامه‌ريزي براي ‏جنبش‌هاي ‏گوناگون‎ ‎تحت پوشش جنبش زنان،‎ ‎جنبش دانشجويان و…” دانست ‏و از “پشتيبانی مالی و برنامه‎ ‎تبليغاتی ‏سنگين” صحبت نمود که به نظر ‏می‌رسد حکومت ایران دقیقا به خاطر همین‎ ‎نگرانی تلاش دارد که مانع از ‏‏حرکت‌های خیابانی و اجرای برنامه انقلاب نرم از سوی‎ ‎امریکا شود. آیا به نظر ‏شما این نگرانی‌های حکومت ‏ایران تا چه حد قابل توجیه و پذیرش‎ ‎است؟

صدر: اولا وزیر اطلاعات در مصاحبه خود اشاره ای به‎ ‎حرکتهای خیابانی نکرده‌اند و در سه چهار جمله‌ای که ‏منتشر شده، سه چهار موضوع را با‎ ‎هم مخلوط کرده‌اند و تحلیلی واحد از آن داده‌اند. اینکه ایشان گفته‌اند دولت ‏آمریکا‎ ‎قصد تغییر رژیم از طریق جنبش های اجتماعی را دارد چیز تازه ای نیست چون قبلا هم‎ ‎مقامات آمریکا در ‏زمان اختصاص بودجه 75 میلیارد دلاری بارها و بارها این مساله را‏‎ ‎عنوان کرده‌اند. اما اینکه جنبش زنان دارد این ‏خط را دنبال می کند و در واقع عروسک‎ ‎آمریکایی‌هاست برای براندازی نرم، این توهمی است که حکومتگران ‏ایران متاسفانه پیدا‎ ‎کرده اند و آنچه به آن دامن می زند نه فعالیتهای جنبش زنان چه در قالب حرکتهای‎ ‎خیابانی ‏که طبق اصل 27 قانون اساسی به شرط عدم حمل سلاح آزاد است باشد و چه در قالب‎ ‎فعالیتهای دیگر، بلکه ‏انسداد مطلقی است که در حاکمیت در مورد حقوق زنان وجود‎ ‎دارد‎.‎

سئوال من این است: اگر مجلس یا دولت یا هر نهاد‎ ‎قانونگذاری و اجرایی دیگر، پاسخ مطالبات زنان را بدهد و ‏تغییراتی را که الان از صدر‎ ‎تا ذیل اعتقاد دارند منطقی و به جا است انجام دهند، آیا دیگر بهانه‌ای به دست مثلا‎ ‎آمریکا یا همه کسانی که به دنبال استفاده ابزاری از جنبش زنان هستند می‌ماند که‎ ‎بخواهد با آن بر طبل ‏براندازی بکوبد؟

اگر برای برگزاری سمینار، کنفرانس یا مراسم 8 مارس‏‎ ‎یا هر برنامه مدنی دیگری مکانهای عمومی در اختیار ‏فعالان زن باشد،تا بتوانند حرفشان‎ ‎را بزنند و خواسته‌هایشان را عمومی کنند، اگر سانسور رسانه‌ای در مورد ‏طرح مسائل‎ ‎زنان اینقدر شدید نباشد، اگر فضای دانشگاهها را بر فعالان جنبش زنان نبندند و خلاصه‎ ‎اگر فضای ‏آزادی برای گفت و گوی اجتماعی ایجاد کنند، آیا رسانه های نومحافظه کار به‎ ‎عنوان تنها تریبون جنبش زنان ‏باقی خواهند ماند؟

چیزی که من نمی‌فهمم این است که چرا ما همواره‎ ‎سرنا را از سر گشادش می‌نوازیم. اگر قوانین و وضعیت ‏فعلی زنان مطلوب و قابل دفاع‎ ‎است، چرا رسانه‌ها، فضاهای عمومی و… را به روی منقدین باز نمی‌کنند تا با ‏مدافعان‎ ‎وضع موجود وارد یک گفت‌وگوی آزادانه و بدون ترس از بگیر و ببند شوند. در نهایت‎ ‎منطق منطبق بر ‏خواست اجتماعی پیروز خواهد شد و این پیروزی به نفع همه خواهد بود‎. ‎در واقع به نظر من اتفاقا برخوردهای ‏حاکمیت می تواند بسیار در اینکه جنبش زنان،‎ ‎همانطور که به راستی هست، به عنوان یک نیروی مستقل ‏اجتماعی به رسمیت شناخته شود و‎ ‎از چارچوب برنامه ریزی دولتهایی مثل آمریکا برای براندازی خارج شود موثر‎ ‎است‎.‎

وحدتی: ‏‎ ‎اتهامات واده علیه شما چه بود؟ و صحبت بازجوها در چه‎ ‎راستایی بود؟

صدر: در نهایت بیش از همان دو اتهامی که روز دوم به من‎ ‎تفیهم شد یعنی تبانی برای اخلال در امنیت ملی و ‏برهم زدن نظم عمومی، که اتهام مشترک‎ ‎ما 33 نفر است، اتهام جدیدی به من تفهیم نشد ولی عمده ‏سئوالات در زمانی که همه آزاد‎ ‎شدند و فقط من و محبوبه ماندیم و به انفرادی منتقل شدیم، در مورد موسسه ‏راهی و کمک‎ ‎مالی که از بنیاد غیردولتی هلندی هیوس برای انجام خدمات حقوقی و مددکاری برای زنان‎ ‎آسیب ‏دیده یا در معرض آسیب می گرفت بود‎.‎‏ و اینکه آیا این کمک مالی صرف فعالیتهای جنبش زنان‎ ‎می شده یا خیر‎.‎

وحدتی: ‏‎ ‎برخورد مسئولان با شما چگونه بود؟ شما به عنوان یک‎ ‎وکیل پایه یک دادگستری ‏و یک فعال مدافع ‏حقوق بشر و حقوق زنان، چه موارد مشخصی از‎ ‎نقض ‏حقوق بشر خود و یا دیگر زنان را در این روند دستگیری و ‏زندان شاهد بودی؟

صدر: به طور مشخص موارد متعدد نقض قانون اساسی، آیین‎ ‎دادرسی کیفری و قانون حفظ و احترام به حقوق ‏شهروندی وجود داشت که من در طول بازجویی‎ ‎در موارد متعدد به آن اعتراض کردم. عدم تفیهم اتهام پس از ‏گذشت 24 ساعت از بازداشت‏‎ ‎توسط مقام قضایی، بازجویی بدون حضور مقام قضایی، بازجویی با چشم بند و ‏در غیر ساعات‎ ‎اداری، بازجویی با اجبار به نشستن بر روی صندلی پشت به بازجو، تهدید، پرسیدن‎ ‎سئوالاتی ‏درباره فعالیتهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی یا سفرها یا اشخاص دیگر بدون‎ ‎تفهیم اتهام، حبس در سلول ‏انفرادی، اجبار به پوشیدن چادر زندان و چشم بند، محرومیت‎ ‎از تماس تلفنی با خانواده و وکیل و همینطور ‏ممنوعیت ملاقات با اعضای خانواده و‎ ‎وکلا، از جمله موارد نقض قانون و موازین حقوق بشر‎ ‎بود‎.‎

وحدتی: ‏‎ ‎چه‎ ‎نوع تهدیدی؟

صدر: به عنوان مثال وقتی من در اولین بازجویی نوشتم که‎ ‎به سئوالات کلی بدون تفهیم اتهام طبق مقررات ‏آیین دادرسی کیفری پاسخ نمی دهم با این‎ ‎تهدید مواجه شدم که برای ما اتهام درست کردن کاری ندارد. اگر ‏همکاری نکنی، شما را‎ ‎اینجا نگه می داریم و هر روز یک اتهام جدید تفهیم می‎کنیم.‏

یا در زندان انفرادی، زمانی که برای اینکه از حضور‎ ‎بقیه و اینکه حالشان خوب است مطمئن شوم، آنها را صدا ‏زدم، با تهدید شدید مسئول‎ ‎بازداشتگاه مواجه شدم که می گفت: یک جایی می اندازیمت که دیگر هیچکس ‏صدایت را‎ ‎نشنود. چندین بار هم زندانبانها مرا تهدید کردند که تو را می اندازیم در سلولهایی‎ ‎که در بخش مردان ‏است و دوربین دارد و مجبوری تمام مدت چادر سرت کنی و دستشویی و‎ ‎حمام داخل سلول است و غذا را هم ‏از زیر در می دهند و نه کسی را می بینی و نه صدایت‎ ‎را کسی می شنود‎.‎

همه این تهدیدها به خاطر‎ ‎شکستن قانون سکوت بود که به قول خودشان مهمترین قانون بند 209‏‎ ‎است.‏

وحدتی: آیا درست است که دستگیری و بازجویی شما‎ ‎توسط نیروهای اطلاعات موازی ‏صورت گرفت؟

صدر: نه، نیروی انتظامی ما را‎ ‎دستگیر کرد. بازجویی ها توسط وزارت اطلاعات انجام می‎ ‎شد. و دستورات ‏قضایی را‎ ‎دادسرای انقلاب صادر می کرد.‏

وحدتی: شرایط بهداشتی و مراقبت‎ ‎درمانی در‎ ‎بازداشتگاه چگونه بود؟‎ ‎

‎ ‎صدر: بند 209 یک بهداری مستقل از اوین و مخصوص به خود دارد که در صورت تقاضای زندانی و یاد درصورت ‏اینکه حال زندانی بد باشد، او را به آنجا می برند و در آنجا پزشک و داروخانه هست. در روزهای اول که 33 نفر ‏در 209 به همراه زندانی های دیگر بازداشت بودند، خیلی داروها منظم به ما نمی رسید و درخواست برای بردن ‏به بهداری و یا دارو، با تاخیر زیاد مواجه می شد. اما بعد که بند خلوت شد و بیشتر 33 نفر آزاد شدند، مشکل ‏دارویی خاصی وجود نداشت و ما هم مشکل خاصی درمورد سلامت و بهداشت نداشتیم. ‏

وحدتی: ‏‎ ‎شما نقش اعتراض‌های بین‌المللی و لابی‌های داخلی را چگونه ارزیابی‎ ‎می‌کنی؟ ‏

صدر: به نظر من همه فعالیتها و تلاشهایی که انجام گرفت‎ ‎،چه در سطح رسانه های داخلی و خارجی، چه در ‏سطح اعتراضهای سازمانها و فعالان بین‎ ‎المللی حقوق بشری و فمینیستی، چه در سطح تلاشهای خانواده‌ها ‏و وکلا برای ملاقات با‎ ‎افراد موثر، بسیار تاثیر داشت در وضعیت ما و به خصوص تمرکز تلاشها برای اینکه ما‎ ‎قبل از ‏عید آزاد شویم و تعطیلات را با خانواده هایمان باشیم. ‏

به خصوص من فکر می کنم‎ ‎کمپین رهایی فعالان جنبش زنان که به شکلی شبانه روزی اعضایش برای آزادی ‏‏33 نفر و پس‏‎ ‎آز آن آزادی 3 نفر باقیمانده و بعد هم آزادی ما دو نفر تلاش می کردند، اقدامات‏‎ ‎بسیار مثبتی انجام ‏داد که حتی تا همین حالا هم نتیجه اقداماتش را می بینیم که تازه‌ترینش، اخطار جدی گزارشگر ویژه خشونت ‏علیه زنان سازمان ملل متحد به دولت ایران بوده است، در‏‎ ‎مورد افزایش فشارهای غیرقانونی بر فعالان جنبش ‏زنان و به ویژه ناهید کشاورز و‎ ‎محبوبه حسین زاده که هنوز در زندان هستند‎ .‎

وحدتی: ‏‎ ‎مشکلات کنونی و نگرانی‌های فعالان زنان درباره‎ ‎شرایط آینده چیست؟ ‏

صدر: طبیعی است نگرانیهایی درباره آینده جنبش زنان و‎ ‎فعالیتهایی که برای دفاع از حقوق زنان انجام می ‏شود وجود دارد. دامنه این نگرانیها‎ ‎از تحلیلی به تحلیل دیگر متفاوت است. عده ای با استناد به بازداشتها، ‏احضارها و‎ ‎تعطیل کردن سازمانهای غیردولتی زنان اعتقاد دارند داریم به سمت قلع و قمع کردن کامل‎ ‎جنبش ‏زنان پیش می رویم و این چیزی است که حکومت می خواهد، عده ای فکر می کنند مشکل‎ ‎حکومت با جنبش ‏زنان استفاده از روشهایی مثل اعتراض خیابانی است و با سازمانهای‎ ‎غیردولتی، گرفتن کمکهای خارج و اگر این ‏دو نباشد، می توان به سایر فعالیتها ادامه‎ ‎داد، عده ای نیز با جدا کردن حساب خود از حساب آنهایی که به ‏خیابان می روند و‎ ‎اعتراض می کنند، در واقع اعتقاد دارند حاکمیت سرنوشت یکسانی را برای همه فعالان‎ ‎جنبش زنان رقم نخواهد زد. ‏

اما صرفنظر از همه این تحلیلها و تحلیلهای احتمالی‎ ‎دیگر، به نظر می رسد فعالان جنبش زنان همه در اینکه به‎ ‎فعالیتهای خود که به آن اعتقاد داشته اند همچنان ادامه می دهند و با وجود اینکه فشارها همچنان ادامه دارد، ‏اما همه‎ ‎گروهها بر تداوم فعالیتهایشان تاکید دارند. چیزی که به نظر من باید درباره آن فکر‎ ‎کنیم، بیش از اینکه ‏‏”چه کار باید کرد؟” که از پیش برای همه ما معلوم است باشد،‎ “چگونه کار باید کرد؟” است که ناظر بر روشها و ‏استراتژیهاست که نمی تواند نسبت به‎ ‎شرایط سیاسی و اجتماعی خنثی و بی تفاوت باشد‎.‎

وحدتی: ‏‎ ‎ارزیابی شما از این اوضاع چیست؟ دلایل و پیامد این‏‎ ‎دستگیری‌ها و بستن سه سازمان ‏غیردولتی را ‏چگونه ارزیابی می‌کنی؟ افزون بر آن، این دستگیری‌ها‎ ‎و بالا بردن هزینه ‏فعالیت اجتماعی تا چه حد به جنبش ‏زنان به مفهوم خاصی که بدان‎ ‎اشاره ‏کردی لطمه می‌زند؟

صدر: طبیعی است که همه این اقداماتی که اشاره کردید،‎ ‎هزینه فعالیت در جنبش زنان را بالا برده است و می ‏برد. اما به نظرم آنچه مهم است‎ ‎این است که بتوانیم بر این معادله تاثیر بگذاریم. از نظر من آنچه مهم است، ‏گامهای‎ ‎بعدی فعالان جنبش زنان خواهد بود و نه گامهای بعدی حاکمیت. حاکمیت همه فشاری را که‏‎ ‎در این ‏اوضاع سیاسی و وضعیت ویژه بین المللی در آن مقطع می توانسته بر فعالان جنبش زنان اعمال‎ ‎کند، کرده ‏است. حالا ماییم که باید با حرکت خود معادله را طوری تغییر دهیم که حاصلش‎ ‎به نفع جنبش زنان باشد. ‏علیرغم بسیاری از نظرات مخالف، من امروز بیشتر از همیشه‎ ‎احساس می کنم توپ توی زمین جنبش زنان ‏است‎.‎

وحدتی: آیا واقعا فکر می‌کنی که حکومت ایران دیگر بیش از این نمی‌تواند به فعالان زنان فشار وارد کند؟ و آیا ‏واقعا باور داری که «توپ توی زمین جنبش زنان است» و با توجه به اینکه خیلی از فعالیت‌های جاری زنان دچار ‏دست‌انداز شده، زمین جنبش زنان کجاست و توپ در آن چقدر قدرت مانور دارد؟

صدر: اساسا قدرت مانور ما همیشه محدود بوده و هیچوقت ما آن آزادی عملی را که می خواستیم نداشته ‏ایم. بنابراین از نظر من شرایط فقط کمی از قبل سخت‌تر شده است و دست و پای ما کمی بسته تر. اما از ‏طرفی فقط همین یک دستاورد که در اثر این بگیر و ببندها، آنچه بیشتر از همه بر سر زبانها افتاده و موضوعی ‏جاری در سطح جامعه شده، بحث حقوق زنان است که ما با تریبونهای محدودمان هیچگاه نمی‌توانستیم این ‏کار را بکنیم، به ما امکانات تازه تری برای کار می دهد. یک زمانی ما باید خودمان را می کشتیم که جنبش زنان ‏را به رسمیت بشناسند، الان دیگر کسی در اصل وجودی جنبش و همینطور تاثیرش روی معادلات اجتماعی ‏شکی ندارد، این در سطح حاکمیت؛ در سطح مردم عادی هم همین که می شنوند عده ای برای حقوق زنان به ‏زندان افتاده‌اند، این سئوال را در ذهن آنها مطرح می‌کند که مگر حقوق زنان چه عیبی دارد و همین خودش گام ‏اول آگاهی است. می ماند اینکه ما یاد بگیریم در شرایط فشار بیشتر و با دست و پای بسته تر چگونه کار ‏خودمان را پیش ببریم که هم می توانیم از تجربیات مشابه زنان در دنیا استفاده کنیم و هم به تاریخ خودمان. ‏

وحدتی: رئوس عمده فعالیت راهی چه بوده است؟ ‏

صدر: پروژه اصلی راهی راه‌اندازی یک مرکز مشاوره حقوقی و مددکاری برای زنان بود که به زنان آسیب دیده و ‏در معرض آسیب خدمات حقوقی و مددکاری در یک سطح وسیع ارائه می داد. کار ما دو بخش دارد. در بخش ‏خانواده به زنانی که درگیر مشکلات حقوقی مثل طلاق، نفقه، حضانت، تابعیت و… بودند خدمات می دادیم و در ‏بخش کیفری، زنانی که به دلیل زن بودن قربانی جرم واقع شده یا به جرایم با مجازاتهای سنگین مثل اعدام، ‏سنگسار یا حبسهای بالاتر از ده سال محکوم متهم یا محکوم بودند مورد توجه ما قرار می‌گیرند. در طول دو ‏سال گذشته ما به حدود 1000 زن خدمات ارائه داده ایم که پرونده های بیش از 500 نفر آنها هنوز در جریان ‏است و بسته شدن موسسه ما را از دادن خدمات به آنها که بعضیشان واقعا در شرایط بحرانی هستند، محروم ‏کرده است. همچنین چند زن آزاد شده از زندان تحت پوشش کمکهای ما داشتند به زندگی عادی بر می گشتند ‏که تمام مراقبتهای بعد از خروج آنها هم متوقف شده است. ‏

وحدتی: ‏‎ ‎بستن دفتر راهی و دیگر‎ ‎جریانات اخیر چه تاثیر مشخصی روی کمپین «قانون ‏بی سنگسار» دارد و ‏یا خواهد داشت؟‎ ‎در شرایط موجود، شیوه کار این کمپین ‏در داخل کشور به چه صورت خواهد‎ ‎بود؟

صدر: همانطور که گفتم کمپین سنگسار مثل سایر‎ ‎فعالیتهایمان به کار خود ادامه خواهد داد. فقط در آن بخشی ‏که مربوط به دفاع حقوقی‎ ‎از زنان محکوم به سنگسار بوده ما یک مشکل جدی داریم و آن این است که با پلمب ‏دفتر‎ ‎موسسه راهی، که در عین حال دفتر وکالت من نیز بوده است، اصل پرونده ها و اطلاعات‎ ‎مربوط به این ‏زنان به همراه تعداد زیادی از زنان آسیب دیده و در شرایط بحرانی از‎ ‎بین رفته است. در حال حاضر ما حتی ‏شماره پرونده های موکلانمان را هم نداریم که‎ ‎بتوانیم کار آنها را پیگیری کنیم. با این همه از یک طرف داریم ‏تلاش می کنیم که پلمب‎ ‎موسسه برداشته شود و از طرف دیگر هم کار کمپین قانون بی سنگسار را در دو ‏سطح داخلی‎ ‎و بین المللی ادامه می دهیم. به خصوص اینکه موارد جدیدی از زنان محکوم به سنگسار در‎ ‎دو ‏زندان کشور به ما معرفی شده اند و نیاز به کمک فوری دارند‏‎.‎

وحدتی: ‏‎ ‎خانم صدر، با تشکر از شما صمیمانه برایت آرزوی موفقیت می‌کنم.‏