زنان پاکستان: محافظهکار و خواهان برابری جنسیتی
دنیا عزیز، متولد ۱۹۷۵، پزشک و نماینده مجلس پاکستان است. وی اکنون مقام منشی پارلمانی وزارت «رفاه جمعیت» Population Welfare را داراست. ایشان در تابستان ۲۰۰۷ سفری به کالیفرنیا داشت و من فرصتی یافتم که با ایشان گفتگویی درباره مسائل زنان و مبارزه برای حقوق آنان در پاکستان داشته باشم. آنچه در زیر میبینید چکیده نظرات ایشان درباره مسائل زنان در پاکستان و سیاست در این کشور است که از انگلیسی به فارسی ترجمه شده است.
سهیلا وحدتی
فرهنگ : عامل تبعیض
در اکثر کشورهای دنیا مسائل مربوط به مخالفت با توانمندسازی زنان وجود دارد که به نظر من مساله مخالفت با توانمندسازی زنان به مثابه مخالفت با اسلام است. فرهنگی که مخالف توانمندسازی زنان است کاملا ضداسلامی است،زیرا اسلام توانمندیزیای به زنان میدهد.
من مسلمان هستم و فکر میکنم که این مساله خیلی فرهنگی است که به عنوان مساله مذهبی سوءتعبیر میشود زیرا درصد زیادی از مردم بیسواد هستند، و حتی قرآن را هم نمیتوانند خودشان بخوانند و هر چه این باصطلاح رهبران مذهبی بگویند، میپذیرند. در بسیاری از موارد میبینیم که تبعیض علیه زنان در پاکستان یک امر خیلی فرهنگی است.
شما میتوانی ببینی که رسوم مردم پاکستان در این زمینه خیلی تحت تاثیر هندوئیسم یا هندوئیسم باستانی قرار دارد. اگر شما با مردم حرف بزنی، هیچ پشتوانه مذهبی برای رسوم تبعیض علیه زنان ندارند.
قانون زنا و تجاوز
قانون جزایی قدیم برای زنا و تجاوز به نام «قانون حدود» در سال 1977 در پاکستان وضع شده بود که مجازات جرمهای زنا و تجاوز را تعیین میکرد. در قرآن آمده است که برای اثبات جرم زنا، باید 4 تا شاهد مرد بالغ مسلمان داشته باشی تا بتوانی جرم زن را ثابت کرده و او را محکوم کنی و قانون هم بر همین اساس بود. اشکال در قانون نبود، بلکه در شیوه اجرای آن توسط پلیس بود. بویژه سوء رفتار پلیس به عنوان مجری قانون با زنان مسالهساز بود. هنگامی که زنی به پلیس مراجعه میکرد و میگفت که مورد تجاوز قرار گرفته، پلیس به او میگفت که ۴ تا شاهد تجاوز بیاور که البته او نمیتوانست. و آنگاه پلیس میگفت که “اوه، تو خودت الان اقرار به زنا کردی. پس باید بروی زندان.”
این یک مساله اجرای قانون بود که در بسیاری از مواردی که تجاوز اتفاق میافتاد در عمل پیش میآمد. از همین رو، در سال 2006 مجلس قانون «حمایت از زنان*» را تصویب کرد که دو مورد زنا و تجاوز بر اساس این قانون کاملا از هم جدا شد و هیچگونه سوءتفاهمی برای پلیس درباره برخورد به این دو مورد وجود نخواهد داشت. در مورد زنا، اکنون اینطور است که اگر شما زنی را متهم به سوء رفتار کنید، شما به عنوان شاکی باید چهار مرد مسلمان بالغ را به عنوان شاهد که با چشم خود آن عمل را دیدهاند، بیاوری که شهادت دهند.
به نظر من قرآن شرایط اثبات جرم را در جهت حمایت از زنان آورده زیرا غیرممکن است که کسی بتواند زنی را متهم کند و این همه شاهد را همراه بیاورد. این حمایت خیلی بزرگی از زنان است و آنچه را که ما تغییر دادهایم، قانون شهادت دروغ است. در گذشته قانون قُذف، یا اتهام دروغ، بدینگونه بود که زنی که اتهام زنا به او زده میشد باید جداگانه در مورد اتهام دروغ یا قذف شکایت میکرد. اما اکنون اگر کسی نتواند شاهد بیاورد، خودبخود پرونده قذف برعلیه آن فردی که اتهام زده باز میشود و زن نیازی ندارد که زحمت شکایت از آن فرد را به خود هموار کند.
همچنین به خاطر بهبود شیوه اجرای قانون، شیوه دادرسی هم عوض شده است. اکنون نه پلیس، بلکه دادگستری به اینگونه پروندهها رسیدگی میکند و پرونده باید در دست قاضی باشد. اگر قاضی ببیند که مردی به زنی اتهام زنا میزند و ۴ تا شاهد هم دارد، پیش از آنکه شکایت پذیرفته شود همه شاهدها را احضار میکند و آنها باید در همان زمان حاضر باشند. آنگاه پرونده علیه زن ایجاد میشود. این دیگر در حوزه اختیار پلیس نیست و دیگر هیچ کس بدون دستور قاضی دستگیر نمیشود. دیگر اینطور نیست که کسی بتواند بگوید “اوه، من آن زن را دیدم که چنین و چنان کرد …” و زن هم دستگیر شود و فردا شما نتوانی شاهد بیاوری.
ما فکر میکنیم که این مورد خیلی مهمی از حمایت حقوقی زنان است. باضافه اینکه در مورد تجاوز، ما این را کاملا روشن کردهایم که در مورد تجاوز، زن خود شاهدی قابل قبول در این مورد هست که به نفع خودش شهادت دهد و میتواند پرونده شکایت را باز کند و نیازی به شاهدهای دیگر نیست. افزون برآن، شیوه استفاده از تکنیک DNA را در مورد تجاوز اضافه کردهایم. قانون قدیمی این عنصرهای مدرن را نداشت.
رسم خون بس
در مورد زنان و دیگر شیوههای حمایت از آنان، ما مشکلاتی داریم که ریشههای عمیق فرهنگی دارد. بطور نمونه، اگر در میان دو خانواده دعوایی رخ دهد، دختری جوان را به رسم آتش بس به عنوان یک عروس بچه child bride به فامیل دیگر میدهند تا دعوا پایان یابد.
محروم کردن دختر از ارث
در برخی منطقههای کشور، برای اینکه ارث به دختر داده نشود، خانودهها دخترشان را به اصطلاح به قرآن شوهر میدهند تا هیچگاه نتواند با مردی ازدواج کند. اگر دختر با مردی ازدواج نکند، از خانه بیرون نمیرود. و اگر دختر از خانواده بیرون نرود، هرگز تقاضای ارث نخواهد کرد و سهمالارث او هم از خانه بیرون نخواهد رفت! و دختر به زندگی با پدر یا برادر خود ادامه میدهد. اینگونه تعبیضها فرهنگی است. اینگونه ازدواج در واقع ازدواج با قرآن نیست، بلکه فقط برای اینست که بگویند که دختر با قرآن ازدواج کرده و نمیتواند با هیچ مردی ازدواج کند. این خیلی شبیه رسم راهبههای مسیحی است که با عیسی ازدواج میکنند و نه با مردی دیگر. شما اگر با عیسی ازدواج کنی نمیتوانی با مرد دیگری ازدواج کنی. این رسم صددرصد برای تملک سهمالارث دختر است. این مساله را ما در برخی قسمتهای پاکستان میبینیم که بشدت تحت سلطه هندوئیسم و تحت تاثیر فرهنگ آن بوده است.
از نظر تاریخی هند و پاکستان یک کشور بودهاند و پس از تقسیم آن، هندوها اینجا را ترک کردند. اینها مسلمانهایی هستند که سدههای طولانی در همجواری نزدیک با هندوها زیسته و خیلی از تاثیرات فرهنگ هندوئیسم در آنها باقی مانده است. در هندوئیسم، زن هیچگونه سهمی از ارث نمیبرد! این افرادی که از هندوئیسم به اسلام رو آورده و مسلمان شدهاند، مساله ارث را حل نکرده و فرهنگ قدیمی را با خودشان آوردهاند. به همین دلیل این رسم عجیب را از خودشان درآوردهاند.
ما خیلی خوشحالیم که در سال 2006 لایحهای به مجلس بردیم که با تصویب آن این عمل اکنون در پاکستان جرم شناخته میشود. یعنی اگر خانوادهای دخترشان را مجبور به این کار کنند، میتوانند تحت پیگرد قرار گرفته و زندانی یا مجبور به پرداخت جریمه شوند.
گرچه این سنتی غیراسلامی است، اما پیشتر هرگز جرم شناخته نمیشد و مجازاتی برای آن وجود نداشت. اکنون ما امیدوارم که این قانون هرچه زودتر تصویب گردد و این مجازاتها قابل اجرا شود.
همچنین اهدای دختران جوان به عنوان عروس در مورد حل اختلافهای خانوادگی نیز اکنون جرم شناخته میشود. همچنین خیلی مسائل فرهنگی دیگر وجود دارد که در این قانون بدانها پرداخته شده است. مواردی که در قانون «رسوم ضد زن» آورده شده شامل ازدواج اجباری، ازدواج با قرآن، و ازدواج برای خونبس است.
پیشنهاد قانون حمایت حقوقی زنان توسط یک مرد
لایحهی «رسوم ضد زن» را چودهری شجاعت حسین** که رئیس حزب ما، یعنی حزب مسلمان پاکستان*** است، به مجلس ارائه کرد. وی عضو مجلس نیز هست و این لایحه را بصورت فردی به مجلس پیشنهاد کرد، و نه از طرف حزب. وی ابتدا طی جلسههایی این لایحه را با زنان مجلس به بحث گذاشت و از آنها نظرخواهی کرد و پس از نظرخواهیهای طولانی ما لیستی را تهیه کردیم که ایشان به مجلس ارائه داد.
لایحه «حمایت از زنان» توسط دولت و به عنوان یک لایحهی دولتی به مجلس ارائه شد. این لایحه بیشتر از همه از طرف رئیس جمهورپاکستان حمایت میشد و حزب مسلمان پاکستان نیز از آن پشتیبانی نمود.
سازمانهای زنان
سازمانهای زنان در پاکستان فوقالعاده فعال هستند. لابی خیلی زیادی درمورد مسائل زنان و همین لایحه «حمایت از زنان» که ما تصویب کردیم وجود داشت که حاصل فعالیت این سازمانهای زنان بود. نمایندگان مجلس این قانون را ارائه نموده و تصویب کردند ولی در نتیجه لابیگری سازمانهای زنان بود که این قانون تغییر یافت. درواقع این حاصل جنبشی بود که از سال ۱۹۷۷ آغاز شده بود، یعنی زمانی که آن قانون تبعیضآمیز وضع شده بود.
از سال ۱۹۷۷، زنان در پاکستان در زمینه رشد آگاهی عمومی و تغییر قانون بسیار فعال بودهاند. من فکر میکنم که این یک اولویت برای همه سازمانهای زنان بود.
در پاکستان هیچ محدودیتی برای جنبش زنان و یا آزادی بیان زنان وجود ندارد. اما مثل هر کشور در حال توسعه، زنان شهرنشین امکانات بیشتری برای مشارکت سیاسی دارند زیرا تحصیلکرده هستند و خاستگاه آنها بهشان این اجازه را میدهد که در اینگونه فعالیتها شرکت کنند در حالیکه در مناطق دورافتاده بسیاری از زنان بیسواد هستند. هیچ دسترسی به فرصتها وجود ندارد و ممکن است بنظر آید که آنها تحت فشار تبعیض بیشتری نسبت به زنان شهرنشین قرار دارند.
از میان سازمانهای زنان میتوان سازمان «عوره» (Aurat) ]به معنی “زن”[ و «شرکت گاه» (Shirkat Gah) را نام برد. همچنین کمیسیون حقوق بشر پاکستان نیز گروهی فعال در دفاع از حقوق زنان است.
حجاب
حجاب در مدرسهها یا هیچ جای دیگری برای زنان احباری نیست و زنانی که بخواهند حجاب داشته باشند، دارند. رسانهها روی مسائلی انگشت میگذارند که خودشان مایل هستند. اگر شما به پاکستان بیایی میبینی که ما لباس سنتی میپوشیم، شما میتوانی لباس بدون آستین بپوشی، یا حتی شلواری مدل شلوار جین امریکایی بپوشی.
”فمینیسم” در پاکستان
فقط از یکی دو نفر شنیدهام که واژه “فمینیست” را بکار ببرند. در کشوری، حتی در حوزه سازمانهای غیردولتی، واژههای خودش را دارد. در پاکستان واژههایی که زنان در سازمانهای غیردولتی استفاده میکنند حول قانونی است که با آن مبارزه میکردند، یعنی قانون حدود، و اکنون پس از تغییر آن که در سال گذشته روی داد، زنان واقعا کار زیادی نکردهاند. آنها هنوز بدنبال سازماندهی دوباره و تعریف اهداف مبارزاتی جدید هستند. اما بهرحال فکر نمیکنم این واژه “فمینیسم” در پاکستان بار منفی داشته باشد.
پاکستان گرچه همسایه ایران است، اما فرهنگ و حتی تاریخ خیلی متفاوتی دارد. خواهر محمد علی جناح بنیانگذار پاکستان، فاطمه جناح، چنان نقش مهمی داشت که ما او را “مادر ملت” مینامیم. در سال ۱۹۶۰ او در انتخابات ریاست جمهوری به عنوان یک نامزد انتخاباتی شرکت کرد که برای یک زن در هر کشوری در آن دوران دههی ۱۹۶۰ خیلی حرکت مترقیای محسوب میشد. او نقش مهمی در تشکیل پاکستان و حرکتهای سیاسی داشت و همچنین مشارکت زنان و دختران در حرکتهای سیاسی را بسیج میکرد. این در سال ۱۹۴۷ بود. پس از آن همسر اولین نخستوزیر در دهه ۱۹۴۰ و اوایل دههی ۱۹۵۰ پایه گذار «انجمن همه زنان پاکستانی» All Pakistani Women’s Association (APWA) بود.
از هدفهای این انجمن این بود که زنان را تشویق به تحصیل کنند، و آنها را بسیج کنند که به خیابانها آمده و تظاهرات اعتراضی براه اندازند و در جامعه مشارکت داشته باشند و تحصیل کنند. در پاکستان هیچگاه کسی نتوانسته است دستاوردهای مبارزات زنان را به عقب بازگرداند و این حرکت همواره رو به جلو بوده است. این یک فرهنگ کاملا متفاوت است زیرا در پاکستان هیچکس به شما نمیگوید که موهایت را بپوشان. اگر شما موهایت را میپوشانی، به انتخاب خودت است. هیچکس به شما نمیگوید چه بپوش، یا چه نپوش؛ این انتخاب خود شماست.
بنیادگرایی و حقوق زنان
ترور یک وزیر زن که وزیر رفاه اجتماعی در استان پنجاب بود و چندی پیش در پاکستان اتفاق افتاد، ربطی به بنیادگرایی یا تروریسم ندارد. بلکه توسط یک مرد دیوانه انجام گرفت که پیش از آن دو نفر دیگر را نیز کشته بود و هیچ ربطی به بنیادگرایی نداشت و قاتل عضو هیچ سازمانی نبود.
من فکر میکنم که بنیادگرایی در پاکستان یک جریان فکری حاشیهای است. گر چه در رسانهها به عنوان یک جریان جدی مطرح میشود، اما واقعا اینطور نیست و بنیادگرایی بیشتر حول مساله جنگ با تروریسم و افغانستان است، تا حقوق زنان یا مسائل زنان.
زنان و محافظهکاری
در مجموع پاکستان جامعه محافظهکاری (conservative) است و ما مسائلی دررابطه با محافظهکاری فرهنگی داشتهایم. چندی پیش برخی گروههای زنان خواستند یک مسابقه ماراتون برای زنان در شهرلاهور ترتیب دهند و گفتند که زنان باید با شلوار خیلی کوتاه (شورت ورزشی) شرکت کنند. خوب، شما بدون پوشیدن شورت ورزشی هم میتوانید در ماراتون شرکت کنید؛ پوشیدن شورت واجب نیست. اما از آنجایی که برگزارکنندگان روی این امر پافشاری کردند، طبیعتا در جامعهای چنین محافظهکار مردم عصبانی شدند و این بنیادگرایان نبودند. به باور من این مردم خیلی عادی قشر متوسط بودند که فکر کردند که این جریان لازم نیست اجرا شود، و به همین دلیل هم اجرا نشد.
یک سری درگیریهایی بود که برای ۲۰ تا ۳۰ دقیقه ماراتون را به هم ریخت، ولی کسی کشته نشد، اتفاق جدیای نیافتاد. فقط مردم فکر کردند که آنها بدسلیقگی به خرج داده بودند. من فکر میکنم که مساله بیشتر نظر و سلیقه مردم بود که اکثریت مردم کشور آن شیوه لباس پوشیدن زنان را نمیپسندند.
به نظر من و بسیاری از همقطاران من، لیبرالیسم و توانمندسازی زنان واقعا هیچ ربطی به اینکه چقدر از پوست بدن زن دیده میشود، ندارد. توانمندسازی زنان بستگی به این دارد که درذهن او چیست و چه میگوید وبه چه میزان میتواند درک گردد و پذیرفته شود. بنظر من این خیلی شیوه تفکر غربزده است که زن باید بتواند شلوار کوتاه بپوشد و اینها. من فکر میکنم این خیلی نکته بیاهمیتی است که چه میپوشند و چقدر از پوستشان دیده میشود. مهم این است که زنان چه فرصتهای شغلی و تحصیلی و حرفهای دارند، جایگاه آنها چقدر بااهمیت است، مردم چقدر به حرفی که آنها میزنند گوش میدهند، و مردم چقدر به نظر آنها احترام میگذارند. این به نظر من خیلی مساله مهمتری است تا اینکه شما چگونه لباس بپوشید.
مجازاتهای اسلامی برای زنان
سنگسار در پاکستان اصلا اجرا نمیشود گرچه در قانون وجود دارد. در کتاب قانون آمده، این یک قانون اسلامی است، ولی هیچکس هیچوقت سنگسار نشده است.
شلاق زدن نیز در کتابهای حقوقی آمده اما بیش از سی سال است که کسی با شلاق مجازات نشده است. این مجازات در دهه ۱۹۷۰ در قانون وارد شد و تنها یک تعداد معدودی به این شیوه مجازات شدهاند. همچنین نباید از یاد ببریم که مجازات شلاق در کشورهای غیراسلامی مثل سنگاپور هم وجود دارد در آنجا مجازات شلاق نسبت به پاکستان در دوره جدیدتری اجرا شده است.
من فکر میکنم که سازمانهای زنان در پاکستان واقعا بیش از هرچیز روی قانون تمرکز میکنند تا برابری جنسیتی در قانون تضمین شود. بیشترین تمرکز سازمانهای زنان روی تغییر قانون به منظور بهبود وضعیت زنان است. آموزش دختران مهم است، و سلامت زنان مهم است،ولی این مسائلی است که همه بدان میپردازند. یعنی ما نیازی به سازمانهای زنان خاصی نداریم که مساله آموزش زنان را برجسته کنند چونکه همه میدانند که این یک مساله است و دولت هم تلاش دارد که روی آن کار کند. افزون برآن، سازمانهای غیردولتی که روی بهداشت یا آموزش کار میکنند همیشه این مسائل را در برنامه خود دارند. دیگر هیچ نیازی به سازمانهای ویژه زنان نیست که مساله بهداشت زنان را برجسته کنند چون همه این موضوع را میدانند و همه روی آن کار میکنند.
سهمیه زنان در مجلس
در مجلس ما سهمیه ۱۷ درصدی برای زنان داریم. این سهمیه به زنان اختصاص دارد و من هم یکی از همین زنانی هستم که با سهمیه به مجلس راه یافتم. ما با سیستم نامزد کردن پیش میرویم و به همین دلیل نیازی به رقابت با مردان نیست. ۱۷٪ ظرفیت مجلس یعنی ۶۰ صندلی برای زنان در نظر گرفته شده است. شیوه رعایت سهمیه در انتخابات به این شکل است که برای تامین این حداقل میزان سهمیه زنان، هر حزبی که لیست نامزدهای انتخاباتی را ارائه میدهد، در کنار هر ۴ تا مردی که نامزد میشوند، نام یک زن را قرار میدهد. این برای تامین سهمیه ۱۷درصدی زنان در مجلس است که حدودا نسبت یک به چهار است. این یک راه ورود زنان به مجلس است. و البته راه دیگر این است که زنان خود میتوانند بطور مستقل در انتخابات شرکت کنند و بدون استفاده از سهمیه به رقابت در حوزه انتخاباتی خود بپردازند. در پاکستان ۲۷۲ حوزه انتخاباتی وجود دارد و هیچ محدودیتی برای شرکت زنان در انتخابات عمومی وجود ندارد.
برای مثال، اگر شما بخواهی در انتخابات شرکت کنی و رای خود را از مردم بگیری، شما میتوانی از طریق سهمیه حزب خودت بروی،یا اینکه بطور مستقل در حوزه انتخاباتی خودت نامزد شوی. هر دو راه برای زنان باز است.
اکنون در مجلس پاکستان ۶۰ زن از طریق سهمیه ویژه زنان به مجلس راه یافتهاند، که ۱۷درصد مجلس را تشکیل میدهد و ۱۲ زن نیز هستند که بطور مستقل در انتخابات شرکت کرده و برنده شدهاند. در نتیجه ما اکنون ۷۲ زن در مجلس پاکستان داریم.
سهمیه زنان در حکومت محلی
در سطح محلی، ما سهمیه ۳۳درصدی برای زنان داریم. عملکرد سهمیه بندی برای زنان در حکومت محلی چنین است که این صندلیها به زنان اختصاص دارند. یعنی زنان با همدیگر به رقابت میپردازند، و نه با مردان.
این سهمیه ۱۷ درصدی ازانتخابات مجلس در سال ۲۰۰۲ به اجرا در آمده است. سهمیه ۳۳درصدی برای زنان در حکومت محلی از سال ۲۰۰۱ که انتخابات حکومت محلی برگزار شد اجرا میشود.
من فکر میکنم که نتیجه سیستم سهمیه برای زنان بسیار خوب بوده زیرا حضور زنان در چنین سطح چشمگیری در مجلس راه را برای اشتغال زنان باز کرده است. ما اکنون زنانی را داریم که در سیستم بانکی و مالی بکار مشغولند: رئیس بانک در ایالت ما یک زن است.
زنان در ارتش
ما زنان زیادی را در ارتش داریم. پاکستان اولین زن مسلمان خلبان هواپیمان جنگنده در ارتش را دارد. ما کماندوهای زن داریم و سال گذشته یکی از زنان دانشکده افسری بالاترین نشان افتخار را در مراسم پایان تحصیل دریافت کرد.
اگر بخواهیم دقیق صحبت کنیم، باید گفت که در ارتش هیچگاه مانعی برای حضور زنان وجود نداشته، اما حضور زنان بیشتر در حوزه پزشکی و پرستاری بوده است، آنها پرستار و پزشک بودهاند ولی در لباس ارتشی. ورود زنان در نیروهای رزمنده از سال ۲۰۰۳ یا ۲۰۰۴ آغاز شد. این یک پدیده جدید است زیرا رئیس جمهور ما خیلی علاقمند به برابری زنان در همه امور است. از همین رو، ایشان در سال ۲۰۰۱ اولین ژنرال زن در ارتش را منصوب کرد. گرچه وی در حوزه پزشکی بود، اما اولین زن ژنرال در ارتش پاکستان است.
رفع تبعیض جنسیتی
پاکستان عضو «کنوانسیون رفع هرگونه تبعیض از زنان» است که در قانونگذاری تاثیر دارد به این معنی که برابری جنسیتی در همه امور قانونگذاری در نظر گرفته میشود. افزون برآن، تاثیر زیادی روی خدمات مدنی و برنامههای اجرایی دارد زیرا همه برنامهها باید یک وجه حساسیت جنسیتی داشته باشند.
آموزش
بنا بر آمار سال ۱۹۸۸، میزان باسوادی ۴۳.۹درصد است و نرخ باسوادی زنان ۳۲درصد است. البته این رقمها مربوط به آمار رسمی دولت در ۹ سال پیش است. از سال ۱۹۸۸، کارهای زیادی در زمینه آموزش و بویژه آموزش دختران انجام شده است. سرشماری بعدی در سال ۲۰۰۸ خواهد بود و مطمئن هستم که شاهد پیشرفت قابل توجهی در زمینه نرخ باسوادی در کشور خواهیم بود.
بهداشت
بهداشت حقی است که در قانون اساسی پاکستان محترم شمرده است. سیاست دولت این است که یک مرکز بهداشت عمومی در فاصله ۲-۳ کیلومتری از هر دهکدهای در کشور داشته باشد.
وزارت من، رفاه جمعیت، فقط به بهداشت باروری میپردازد. هدف ما این است که همه وسایل پیشگیری را بدون هزینه یا با کمترین هزینه در اختیار همه مردم بگذاریم. ما همچنین برنامههای کنترل ایدز داریم که توسط دولت اجرا میشود و به مساله ایدز و HIV میپردازد.
سیاست در پاکستان
پرویز مشرف در راه مدرن ساختن پاکستان خیلی تلاش کرده و قانون حمایت زنان هم یک نمونه از همین دست است. این قانون تقریبا در مجلس فراموش شد و او بود که همه را فراخواند و به آنها گفت که باید این قانون را تصویب کنند. در زمینه حقوق زنان و توانمندسازی مردم، مشرف خیلی برای این کشور کار کرده و شاید ده پانزده سال طول بکشد تا مردم به گذشته نگاه کنند و بگویند “بله، او وظیفه خود را خیلی خوب انجام داده است!”
همه تصمیمهایی که دولت پاکستان اتخاذ میکند، در زمینه جنگ با تروریسم و افغانستان و طالبان، ما صمیمانه احساس میکنیم که به نفع ماست. اینها سیاستهایی است که در دراز مدت به نفع ما و ثبات پاکستان است. بسیاری از این اندیشههای افراطی و این مردم بنیادگرا حتی پاکستانی نیستند. همه آنها در طول جنگ افغان-شوروی آمدند و بیخ ریش ما ماندند. این شیوه زندگی پاکستانی نیست؛ این شیوهی رفتار اسلامی پاکستانیها نیست. ما احساس میکنیم که ما باید بشدت تلاش کنیم تا خود را بازیافته، و تسلیم این تفکر بنیادگرای وارداتی نشویم.
من فکر میکنم که رئیس جمهور ما در راه حفظ منافع ما تلاش میکند و ما باید آنچه را که در دراز مدت به نفع پاکستان است ببینیم و باید با عناصر افراطی در کشورمان برخورد کنیم.
** Chaudhry Shujaat Hussain
***Pakistan Muslim League
http://pakistanmuslimleague.info